مقاله و مبانی نظری و پیشینه تحقیق نظریه های مراجع محوری
در قالب word و در 31 صفحه و قابل ویرایش
فهرست مطالب
نظریه های مراجع محوری
روان درمانی مراجع محوری
روان درمانی
فرضیه های کلی این رویکرد:
اهداف مشاوره گروهی
در مشاوره گروهی:
فرآیند درمان و رابطه درمانی
شرایط رابطه درمانی
خود پنداره
تعاریف خود پنداره
شکل گیری خودپنداره
الف) شکل گیری خود پنداره دوران کودکی
ب) شکل گیری خودپنداره دوران نوجوانی
ج) تکوین خود
بزهکاری
نوجوان بزهکار کیست؟
علل و عوامل مؤثر در بزهکاری
علل و عوامل کلی بزهکاری
عوامل مؤثر در بزهکاری
۱) عوامل اجتماعی
۲) عامل اقتصادی
۳) روابط والدین ونوجوان
۴) نقش دوستان و همسالان در بزهکاری
5) نقش والدین و خانواده
نقش عوامل محیطی در بزهکاری
مدرسه
موقعیت نوجوان و اهمیت خانواده
تحقیقات انجام شده در داخل کشور:
تحقیقات انجام شده در خارج ازکشور:
نظریه های مراجع محوری
رویکرد مراجع محوری به مفاهیم روانشناسی انسانی وابسته است.فرضیات کلی این رویکرد اینگونه هستند که مردم اساساً قابل اعتماد میباشند.آنها استعداد بالقوه وسیعی برای فهم خودشان وحل مشکلاتشان بدون مصاحبه مستقیم با درمانگر دارند واگر درمانگر آنها در رابطه درمانی شریک و همراه کند آنها برای خود رهبری ورشد قابلیتهایشان توانا میشوند. (کوری ۲۰۰۲)
روش مراجع محوری،روشی انسانی برای مشاوره گروهی است که درآن هر فردی به خود ودیگران برای بهبود بخشیدن به رفتار کمک میکند. راجرز(۱۹۵۱)انسان را اصولاً موجودی منطقی،اجتماعی،پیشرونده،واقع بین،سازنده،همکاری کننده وقابل اعتماد میانگارد.انسان تمایل دارد ومی کوشد تا به تحقیق خود نائل آید.روان درمانی ومشاوره نوعی یادگیری است که بدان وسیله مراجع به کسب بصیرت جدیدی درباره خود ورفتارش موفق میشود.رفتارمعلول است وبراثرعوامل ادراکی بوجود میآید. مشاوره تجربه کردن وآزمودن احساسات است که بدان وسیله مراجع به احساسات واقعی خود پی میبرد.
(شفیع آبادی در ترسیم نظریه راجرز ،دایمرینگ وراسکین (۱۹۹۲)) چهار دوره تکاملی را برای این نظریه تعریف کرده اند:
اولین دوره در سال ۱۹۴۰بوده،راجرز با ابداع نظریه اش تحت عنوان مشاوره غیرمستقیم به رویکردهای سنتی روانکاوی فردی واکنشی نشان داد. نظریه او برایجاد فضایی مثبت وسازنده توسط درمانگر تأکید دارد او هنگامیکه با فرضیات کلی نظریه اش کار میکرد درخودش عشق مفرطی احساس میکرد.در همین پیوستاراوبا شیوه های معمولی درمانی،مثل تفسیرکردن،هدایت کردن،اشاره کردن ،تشخیص دادن وقانع کردن مبارزه میکرد.اساس عقیده او اینگونه بود که مفاهیم وشیوه های تشخیص ناکافی وزیانبار است ومورد سوءاستفاده قرار میگیرد.به این دلیل او اینگونه عوامل را از رویکرد خود حذف کرده است.
درمشاوره غیرمستقیم ازکاربرد این عوامل روی مراجعان اجتناب میکند وبه جای آن به عکس العمل نشان دادن،متمرکزشدن وطبقه بندی کردن رفتار،ارتباط کلامی وغیرکلامی مراجع در رابطه اقدام میشود.درطی این دوره اولیه تأکید برپذیرش احساسات بیان شده از سوی مراجع است.در این دوره تکنیک اصلی روشن سازی احساسات با هدف ایجاد بینش نسبت به احساسات است. (کوری۲۰۰۲ )
روان درمانی مراجع محوری
دوره دوم: سال ۱۹۵۰ را شامل میشود. دراین دوره کتاب منتشر شد.در این دوره راجرز نام نظریه اش را از روان درمانی غیرمستقیم به روان درمانی مراجع محوری تغییر داد.در این مرحله او به واکنش نسبت به مراجع وتمرکز روی او پرداخت ودر این مرحله عامل اساسی فهم دنیای پدیداری مراجع است.فرضیه دیگر راجرز بر این اصل بود که بهترین مراجع برای فهم هر شخص مراجع به چهارچوب قیاس درونی خود اوست او با صراحت تمام به گرایش خودشکوفایی به عنوان نیروی انگیزشی اساسی که منجر به تغییرات اساسی در مراجع میشود توجه داشت.
راجرزدرسال۱۹۵۷فرضیه اش راجع به لزوم وجود شرایط کافی برای تغییررا فرمول بندی کرد همچنین او خاطرنشان کرد که این شرایط هستند که هسته مرکزی پیشرفت درمانی را تشکیل میدهند.فرضیه دیگر او به این ترتیب بود که اگر درمانگر قادر به خلق جو تسهیل گرانه مناسب وپذیرش گرانه باشد وبا مراجع همدلی نماید مراجع هم این شرایط را درک کند آنگاه حرکت درمانی رخ میدهد.
(کوری ۲۰۰۲)
دوره سوم: درطول سالهای (۱۹۶۰) با انتشار کتاب هنر انسان شدن شروع شد.در این دوره تمرکز برماهیت خودبودن وصادقانه بودن بود.فرآیند شخص باتجربه ای بودن توسط گشودگی تجربه،علاقه به شخص وتجاربش،ارزشیابی درونی وتمایل به سوی اهداف از مشخصات این دوره است ودر طی سالهای (۱۹۶۰) راجرز وهمکارانش با اجرای تحقیقات وسیع و جامع وبهره گیری از نتایج بدست آمده از روان درمانی به آزمایش گسترده فرضیات این رویکرد پرداختند.راجرز در تحقیقاتش به چگونگی یادگیری مردم در روان درمانی علاقه مند بود.او کیفیت رابطه بین مراجعه ودرمانگر را به عنوان یک عامل تسهیل کننده که منجر به تغییر شخصیت میشود معرفی کرده است یکی ازنکات برجسته درکارهای تحقیقی راجرزظرافتهای کاری اوست که بررسی آنها جذابیت های خاص خود را دارد. (کوری ۲۰۰۲)
دوره چهارم: در خلال سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ بود که با رشد ملاحظه آموزش وتدریس در صنعت گروها و مشکلات تصمیم گیری وجستجو برای صلح جهانی مشخص شده است.به خاطراینکه راجرزازحوزه گسترده ای تأثیرپذیرفته است(علاقه او به اینکه مردم چگونه به خودشان ودیگران تسلط مییابند و اختیار خودشان را در دست میگیرند)،این تأثیرات نتیجه خود را در روان درمانی گذاشته اند واین دلیلی است که رویکرد مراجع محوری عمدتاً به نحو گسترده ای برای افراد وگروهها بکار رفته است.سایرحوزه های مهم بکاررفته دراین رویکرد شامل آموزش خانواده،رهبری ومدیریت،رشد سازمانی،مراقبتهای سلامتی،فعالیتهای بین المللی وبین فرهنگی ورابطه کشورها است.ازسال۱۹۷۰تا ۱۹۸۰ راجرز فعالیتهایش را به سمت کاربرد رویکرد مراجع محوری در سیاست ومخصوصاً درصلح جهانی معطوف کرد. (کوری ۲۰۰۲)
روان درمانی
روان درمانی فرآیندی است که مشاور با سازمان و نحو عملکرد «خود» سروکار دارد.روان درمانی یک فرآیند یادگیری است که بدان طریق فرد میکوشد با استفاده از روشهای مناسب توانایی گفتگو با خودش را کسب کند وبدان وسیله اعمالش را کنترل کند.این شیوه درمانی نظریه « اگر- پس » است وهیچگونه متغیر مزاحم ومداخله کننده ای در آن وجود ندارد.
روان درمانی در معنای وسیع آن رهاکردن استعدادهایی است که قبل از فردی که بالقوه،با استعداد وتواناست وجود دارد.خصوصیات عمده این شیوه است که:
۱( مراجع را در مراکز درمان قرار میدهد واو را عامل اصلی تصمیم گیری
میداند.
۲) کیفیت رابطه مشاوره ای را مهم ترین عامل در ایجاد تغییر درشخصیت میداند.
3) توجه زیادی به تکنیک ندارد بلکه برنگرشهای مراجع ومشاوره درجریان درمان تأکید میکند.
۴) در جریان مشاوره به جای تکیه براطلاعات،سوابق،تشخیص وتجویز برمحتوای احساسی وعاطفی اعمال و گفتار مراجع تکیه میکند. (شفیع آبادی ۱۳۷۵)
فرضیه های کلی این رویکرد:
باربارا تیماند برودلی فرضیات کلی این رویکرد که اساس روان درمانی مراجع محور را تشکیل میدهند به این شرح ذکر کرده است:
۱) اعتقاد به اینکه انسانها طبیعتاً سازنده هستند.
۲) اعتقاد به اینکه انسانها طبیعتاً اجتماعی هستند.
۳) اعتقاد به اینکه حرمت نفس یک نیاز اساسی انسانها است ودر رابطه درمانی از استقلال و حرمت نفس افراد با حساسیت حمایت میشود.
4) اعتقاد به اینکه اشخاص اساساً برای درک واقعیت برانگیخته میشوند و موقعیتهای واقعی را جستجو میکنند.
۵) اعتقاد به اینکه ادراکها تعیین کننده بزرگ تجارب فردی و رفتاری هستند،بنابراین برای فهم افراد باید تلاش به فهم همدلانه آنها کرد.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643