مقاله و مباني نظري و پيشينه تحقیق ارزش استنادها درایران وجهان ,

menuordersearch
academixfile.ir
قبلی
بعدی

مقاله و مباني نظري و پيشينه تحقیق ارزش استنادها درایران وجهان

(0)
(0)

مبانی نظری

مقاله و مباني نظري و پيشينه تحقیق ارزش استنادها درایران وجهان
رنگ و مدل کالا
مبانی نظری
تعداد
+
_
عدد
27,000 تومان
موجود

توضیحات

مقاله و مباني نظري و پيشينه تحقیق ارزش استنادها درایران وجهان

در قالب word و در 54 صفحه و قابل ویرایش

 

 

فهرست مطالب

2-1. مباني نظري
2-1-1. مقدمه
2-1-2. تولید علم
2-1-3. شاخص های کمی و کیفی علم
2-1-3-1. استناد
2-1-3-2. انواع استناد در مطالعات تحلیل استنادی
2-1-4. رفتار استنادی
2-1-4-1. نظریه‌های رفتار استنادی
2-1-4-1-1. نظریه هنجاری استناد
2-1-4-1-2. رهیافت ساختار اجتماعی رفتار استنادی
2-1-4-1-3. نظريه چند بعدی استناد
2-1-4-1-4. سایر تحلیل ها
2-1-5. پیچیدگی انگیزه های استناد
2-1-6. انگیزه های عدم استناد
2-1-7. روش‌های بررسی انگیزه‌های استناد
2-1-7-1. بررسی رفتاراستنادی بر اساس میزان استفاده ازمنابع مورد استناد
2-1-8. نتیجه گیری
2-2. پیشینه تحقیق
منابع و مآخذ

 

 

2-1-4. رفتار استنادی
رفتار استنادي به معني الگوهاي حاکم بر رفتار نويسندگان در استناد به برخي آثار و عدم استناد به آثار ديگر است. عوامل زیادی بر رفتار استنادي نويسندگان اثرگذار است که برخي مانند تفاوت حوزه هاي موضوعي، نوع مقالات، نوع مخاطبان و ... شناسايي شده و برخي ناشناخته‌اند.
کوچن و آزبور (1987 ) نيز اشاره کرده‌اند رفتار استنادی می‌تواند بيانگر میزان تاثیر نویسنده از اثر مورد استناد باشد. اما اندازه‌گیری تاثیر "حقیقی" مقالات مورد استناد بر نویسندگان استناد کننده، به دلیل غیر قابل پیش بینی بودن و سوگیری رفتار استنادی نویسندگان، دشوار است. به عنوان مثال گارفیلد معتقد است بيشتر نويسندگان دست کم يک مقاله مروري دارند که بايد به تمام نويسندگان که در آن مقاله مروري مورد اشاره قرار گرفته‌اند، استناد دهند اما اينکار را انجام نداده‌اند (گارفیلد، 1989\l ").
کیس و هیگینز(2000) نيز معتقدند با اینکه دلایل استناد یک نویسنده بطور گسترده و در طول چهار دهه در میان دانشمندان علوم اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است اما ارزیابی دلایل استناد با محدودیت‌هایی مانند روش بررسی انگيزه‌هاي استناد و شناخت انواع استنادهاي ممکن مواجه است. لذا نمي‌توان بررسی دقیق و کاملي از رفتار استنادي نويسندگان داشت. گرچه بر طبق نظرات نويسندگان فوق، بررسي رفتار استنادي با محدوديت‌هايي مواجه است اما محققين توانسته‌اند نظريه‌هاي مختلفي در خصوص چگونگي رفتار استنادي نويسندگان ارائه دهند.   

2-1-4-1. نظریه‌های رفتار استنادی
تحقیق‌های زیادی درباره دلایل استناد نویسندگان انجام گرفته است. شالوده نظریه‌های استناد مبتنی بر توصیف انگیزه‌های استناد محققین است. اولین بار مرتون(1957) فرضیه "هنجارهای علم" را مطرح کرده است و معتقد است نويسندگان اعتبار نظریات جدید در مقالات خود را با استناد به آثار اوليه و پيشرو تاييد مي‌کنند. او همچنین اصطلاح "کمونیسم علم" را بکار می‌برد و آن را این گونه تشریح می‌کند که در این سیستم، ارزیابان تنها به اثر اصلی هر نویسنده اعتبار می‌دهند و استنادهاي نويسنده به آثار پيشين خود را ناديده مي‌گيرند. از آنجا که خوداستنادي ممکن است ناشي از ادامه تحقيقات تخصصي فرد باشد و نويسنده براي دنبال کردن روند تحقيقات خود ناگزیر به مقالات پیشین خود استناد باشد، لذا روش اعتباردهي مبتني بر فرضيه کمونيسم علم تنش‌هایی را بوجود آورد.
دو نظریه رفتار استنادی عمده عبارتند از: نظریه هنجاری استناد و رهیافت ساختار اجتماعی رفتار استنادی.

2-1-4-1-1. نظریه هنجاری استناد
نظریه هنجاری استناد، مبتنی بر فرآیندهای تولید و اعتبار علم، از چشم انداز درونی است (کاماچو و نیونز، 2008). این نظريه بر این فرض استوار است که محققان به مدارکی استناد می‌دهند که با اثر آنها ربط موضوعی دارد، برای تحقیق آنها بستر مفیدی فراهم می‌کند یا استناد به دليل تایید تاثیر اثر استناد شده صورت مي‌گيرد (بورمن و دانیل، 2008).
چندين محقق در تحلیل رفتار استنادی خود از این نظريه استفاده کرده‌اند. از جمله گارفیلد (1965) که بوسیله مشاهده و روایت، پانزده انگیزه استنادی را شناسایی کرد. اين انگيزه‌ها بسیار مورد توجه قرار گرفت و مقاله او از پر استناد‌ترین مقالات به شمار می‌رود. برخي از دلايل گارفيلد مانند شناسايي روش، تجهيزات و غيره، تهيه پيشينه مطالعات، اعتبار بخشي به داده‌ها و مقوله‌هاي مسلم و بديهي، رد يافته‌ها يا انديشه‌هاي ديگران در زمره انگيزه‌هاي وي جاي مي‌گيرند.
به اعتقاد باولز (1978) انگیزه‌های استناد را می‌توان به عنوان طیفی از طول یک مقیاس تصویر کرد که یک سر آن تاثیر حقیقی استناد مانند استفاده قابل توجه از نظریه یا روش نویسنده مورد استناد و سر دیگر آن استناد برای اهداف کم اهمیت مانند استناد به یک دوست است (کیس و هیگینز ،2000).
نویسندگاني مانند مرتون (1942)، لیپتز(1965)، باولز (1978)، فراست(1979)، گارفیلد (1996،1965،1977)، بالدی(1998)، استوارت (1983) و وایت (2004) در تحقیق‌های خود از تفسیر نظریه هنجاری استناد حمایت کرده‌اند.

2-1-4-1-2. رهیافت ساختار اجتماعی رفتار استنادی
این رهیافت مبتنی بر شرایط اقتصادی و اجتماعی تولید علم است. در این نظریه بیان می‌شود استناد می‌تواند بر اساس سیاست‌مجلات، اعتبار نویسندگان و علایق شخصی نویسنده به یک مدرک داده شود. بر طبق این رویکرد، استنادها فرآیندی روانشناسی و اجتماعی دارند و به دلیل سو‌گیری‌های شخصی، فشار اجتماعی یا دلایل مشابه به اثری داده می‌شوند.
گیلبرت(1977) به طور ویژه درباره رهیافت ساختار اجتماعی رفتار استنادی تحقیق کرد. وي بر اين باور است که محققان به مدارکی استناد می‌کنند که از آنچه آنها نوشته‌اند حمایت می‌کند. کولینز(1999) بیان کرد فشارهای اقتصادی و سیاسی بر فرآیندهای تحقیق سبب تولید مقالاتی می‌شود که توسط دانشمندان نادیده گرفته می‌شوند در حالی که برخی از آنها مورد توجه قرار می‌گیرند که این نظر با رهیافت ساختار اجتماعی رفتاراستنادی هم سو است. نویسندگانی مانند مک رابرتز و مک رابرتز (1984 ،1987) و لاونی(1982) نیز از این رهیافت پشتیبانی کرده‌اند.
به طور کلی، درنظریه هنجاری استناد تاثیر یک مقاله در حوزه علم وابسته به این ‌است که " شخص چه می‌گوید" ولی در رهیافت ساختار اجتماعی این که " چه کسی سخن می‌گوید" مهمتر است (کاماچو و نیونز، 2008).
با اين حال، کیس و هیگینز به نقل از (کرونین1984) بیان می‌کنند که ما هم در نظریه‌های مناسب و هم شواهد رفتار استنادی ضعف منبع داریم. او اعتقاد دارد رفتارهای استنادی شناخته شده با ثبات، فراگیر و روشنی در اشخاص وجود ندارد لذا استناد نمی‌تواند فعالیتی تابع هنجارها معرفی شود (کیس و هیگینز ،2000)

 


2-1-4-1-3. نظريه چند بعدی استناد
در میان این دو نظریه اصلی، یک موقعیت منتخب یا رویکرد چند بعدی وجود دارد که در مقابل نظریه هنجاری قرار گرفته و از تحلیل‌های استنادی دفاع می‌کند. در این رویکرد، استنادها بعنوان فرآیندی چند‌منظوره در نظر گرفته می‌شوند و به نظر می‌رسد رویکرد چند بعدی با شواهد تجربی، نزدیکی بیشتری دارد (کاماچو و نیونز، 2008).
بروکس (1985) نخستین کسی است که مطالعه‌ای نظام‌مند درباره انگیزه‌های استناد انجام داد. او مدل‌های مختلف رفتار استنادی را مرور کرد و از میان آنها هفت دلیل عمومی برای استناد به نویسنده دیگر را استخراج کرد که عبارتنداز : وفاق، رد اعتبار، اطلاعات کاربردی، اقناع، تایید اعتبار، آگاهی خواننده، توافق اجتماعی. او اقناع خواننده و استفاده از یک استناد برای تصدیق دانش ادعا شده را متداول‌ترین انگیزه استناد می‌داند. دلایلی مانند استفاده از استناد برای تصحیح یا رد ادعای نویسنده دیگر (اعتبار منفی) یا "وفاق اجتماعی" درباره یک موضوع، میان نمونه مورد مطالعه او از فراوانی چندانی برخوردار نبود. او معتقد است انگیزه ها متنوع هستند و درحوزه‌های موضوعی مختلف نیز تفاوت‌هایی در رفتار استنادی نویسندگان مشاهده می‌شود ( کیس وهیگینز ،2000).
هفت معیار بروکس در سه دسته، گروه بندی می‌شوند :
اقناع، اعتبار مثبت، وفاق و توافق اجتماعی
اعتبار منفی
آگاهی خواننده، اطلاعات کاربردی
گروه اول تحت سلطه اقناع قرار می‌گیرند. این چهار انگیزه همبستگی قوی دارند. نویسندگان نشان دادند که وجود یک یا چند انگیزه از این انگیزه ها نشانه‌ای برای خواننده است که آن مقاله جدید، مهم یا اساسی است. اعتبار منفی انگیزه‌ای جداگانه است. نتايج حاصل از مطالعه بروکس، نتايج مک رابرتز و مک رابرتز(1988) راتایید می‌کند که نشان می‌دهد نویسنده یک استناد منفی را بوسیله نسبت دادن چند اعتبار مثبت همزمان تعدیل می‌کند.
گروه سوم ممکن است بعنوان انگیزه «خدمت» شناخته شوند که به موجب آن یک نویسنده، اطلاعات زمینه‌ای را در اختیار خواننده می‌گذارد تا از آنها در نوشته خود استفاده کند. مقاله بروکس (1986) اولین قدم را در دسته‌بندی انگیزه‌های استناد‌کننده برداشته است.

 

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

whatsuptelegrammailpinterest
logo

استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643