مقاله و مبانی نظری تعاریف و مفاهیم تحمل پریشانی ,

menuordersearch
academixfile.ir
قبلی
بعدی

مقاله و مبانی نظری تعاریف و مفاهیم تحمل پریشانی

(0)
(0)

مبانی نظری

مقاله و مبانی نظری تعاریف و مفاهیم تحمل پریشانی
رنگ و مدل کالا
مبانی نظری
تعداد
+
_
عدد
25,000 تومان
موجود

توضیحات

مقاله و مبانی نظری تعاریف و مفاهیم تحمل پریشانی

در قالب word و در 22 صفحه و قابل ویرایش

 

 

فهرست مطالب

- مقدمه
2-2- مبانی نظری تحمل پریشانی
2-2-1- تعریف تحمل پریشانی
2-2-2- مفهوم تحمل پریشانی
2-2-3- تشخیص مفهوم تحمل پریشانی از سازه های دیگر
2-2-4- ابعاد تحمل پریشانی
2-2-4-1- عدم تحمل بلاتکلیفی
2-2-4-2- تحمل ابهام
2-2-4-3- تحمل ناکامی
2-2-4-4- تحمل پریشانی (برای حالتهای هیجانی منفی)
2-2-4-5- عدم تحمل ناراحتی
2-2-5- تعریف رفتاری تحمل پریشانی
2-2-6- مکانیسم های زمینه ساز تحمل پریشانی
2-2-7- پیوندهای مفهومی بین تحمل پریشانی، مخاطره و انعطاف پذیری
2-2-8- تحمل پریشانی و آسیب شناسی روانی
منابع

 

 

 

 

2-1- مقدمه
در این پژوهش سعی داریم تا به ارائه مبانی نظری در رابطه با متغیرهای پژوهش حاضر و پژوهش های مرتبط صورت گرفته در این حوزه ها در داخل و خارج کشور بپردازیم.

2-2- مبانی نظری تحمل پریشانی

2-2-1- تعریف تحمل پریشانی
تحمل پریشانی اغلب به عنوان توانایی ادراک شده خودگزارشی یک فرد برای تجربه و تحمل حالت های هیجانی منفی (سیمونز و گاهر، 2005)، یا توانایی رفتاری در مداومت بر رفتار معطوف به هدف در زمان تجربه پریشانی عاطفی تعریف می‌شود. همچنین از بعد جسمانی رفتاری، تحمل پریشانی به عنوان توانایی برای تحمل حالت های فیزیولوژیکی آزارنده تعریف می‌شود (برنشتاین، تِرَفتِن، ایلگن و زوِلنسکی، 2008؛ نقل از مککیلوپ و دِ ویت، 2013).
2-2-2- مفهوم تحمل پریشانی
دو شکل متمایز تحمل پریشانی مفهوم سازی شده است. تحمل پریشانی به ظرفیت ادراک شده برای تحمل وضعیت های هیجانی منفی/ یا حالت های آزارنده دیگر (مثلاً ناراحتی فیزیکی) و به تظاهر رفتاری تحمل حالت های درونی پریشانی آور که به وسیله انواع مختلف عوامل استرس زا فراخوانده شده، اشاره می‌کند. بر این اساس دو ادبیات روش شناختی با مبانی مفهومی متمایز درباره تحمل پریشانی شکل گرفته است. ادبیات مقیاس خودگزارشی عمدتاً بر ظرفیت ادراک شده برای تحمل حالتهای آزارنده متمرکز است، درحالیکه ادبیات مقیاس غیرخودگزارشی (رفتاری یا زیستی رفتاری) عمدتاً بر توانایی رفتاری واقعی برای تحمل حالت های آزارنده متمرکز است. احتمالاً بین تحمل پریشانی ادراک شده و رفتار تحمل پریشانی واقعی تفاوت هایی وجود دارد، اگرچه شواهد تجربی برای این موضوع عمدتاً موجود نیست. پژوهشگران اقسام زیادی از سازه های تحمل پریشانی را مفهوم سازی کردهاند که عمدتاً در تمرکزشان بر پریشانی (مثلاً
جسمی در مقابل هیجانی) متفاوت هستند. همچنین، مطالعه نظری و تجربی ناهماهنگی های زیادی در حوزه های پژوهشی دارد. در واقع در میان ادبیات مختلف، پریشانی تجربی ممکن است در حوزه های شناختی، هیجانی، رفتاری و یا فیزیولوژیک نمایان شود. از آنجا که سازه های تحمل پریشانی با توجه به اشکال متفاوت آسیب شناسی روانی، در طرح های پژوهشی جداگانه ای مورد بررسی قرار گرفته، هیچ نظریه فراگیر منفردی، از این طرح ها پدید نیامده است. بدون چارچوب نظری فراگیر، فرمولبندی های مختلف تحمل پریشانی، انواع پریشانی تجربی را مورد تأکید قرار داده است (لیرو، زوِلنسکی و برنشتاین، 2010). از لحاظ نظری تحمل پریشانی ممکن است بر تعدادی از فرایندهای مربوط به خودتنظیمی شامل توجه، ارزیابی های شناختی وضعیت های هیجانی یا جسمانی پریشانی آور اثر بگذارد یا تحت تأثیر آنها قرار بگیرد. برای مثال، تفاوت های فردی در تجربه هیجانها - هم شدت و هم فراوانی شان- ممکن است ماهیت تحمل پریشانی را تحت تأثیر قرار دهد. افراد با سطوح کمتر تحمل پریشانی ممکن است در معرض پاسخ ناسازگارانه به پریشانی و شرایط برانگیزاننده پریشانی باشند. در نتیجه، این افراد ممکن است برای اجتناب از احساس های منفی/ یا حالت های آزارنده مربوط بکوشند. در مقابل، افراد با سطوح بالاتر تحمل پریشانی، ممکن است بیشتر قادر باشند که به پریشانی و شرایط برانگیزاننده پریشانی پاسخ انطباقی دهند. در حال حاضر، هیچ مدل یکپارچه فراگیر تحمل پریشانی وجود ندارد. تعدادی از نویسندگان آخرین مدل های ساختاری ممکن را توصیف کرده اند که برای ادغام کار بر روی این سازه و سازه های مرتبط تلاش می‌کنند (برنشتاین، زوِلنسکی، ووجانویچ و موس، 2009). این چشم اندازها پیشنهاد می‌کند که تحمل پریشانی ممکن است در ماهیت سلسله مراتبی، متشکل از یک سازه یکپارچه (عدم) تحمل تجربی و تعدادی ابعاد مرتبه پایین تر باشد. تفسیر این یافته ها این است که عامل مرتبه بالاتر «اجتناب تجربه ای » ممکن است متشکل از ابعاد مرتبه پایینتر تحمل پریشانی باشد (زوِلنسکی، ووجانویچ، برنشتاین و لیرو، 2010). علاقه به ایجاد مدل مفهومی تحمل پریشانی بنا بر سطوح کارکردی و عصبی زیستی نمایان شده است. تِرَفتِن و گیفورد فرض کرده اند که تحمل پریشانی: 1- توانایی پاسخ ندادن به یک فرصت تقویت منفی را شامل می‌شود (مثلا،ً رهایی از پریشانی، یک فرصت تقویت منفی را نشان می‌دهد)، 2- خودکنترلی بر پاسخدهی به فرصتهای پاداش فوری را نشان می‌دهد، 3- ممکن است به عنوان یک جنبه تکانشگری در پاسخ به تقویت فوری فرض شود. این چشم انداز پیش بینی می‌کند که بنیادهای عصبی زیستی زیربنای یادگیری پاداش و پاسخ، ممکن است واسطه تحمل پریشانی باشد (زوِلنسکی و همکاران، 2010).
2-2-3- تشخیص مفهوم تحمل پریشانی از سازه های دیگر
به طور کلی چشم انداز سازهای تحمل پریشانی، به تحمل انواع مختلف پریشانی تجربی مربوط می‌شود. برای مثال از لحاظ نظری بعضی مدل ها درباره پریشانی با توجه به تحمل احساس های بدنی آزارنده سازگار شده است، درحالی که مدلهای دیگر، به طورکلی بر حالت های هیجانی ناخوشایند، یا احتمال تهدید فردی به عنوان نتیجه شرایط زندگی مبهم و بی ثبات متمرکز می‌شوند. اگرچه در واقع تفاوت های مهمی بین این مدل های خاص تحمل پریشانی وجود دارد، همه این دیدگاه ها به طور گسترده به حالت های تجربی مربوط می‌شود که از لحاظ ذهنی آزارنده یا از نظر فردی تا اندازه ای تهدیدکننده هستند (مانند هیجان های منفی، آشفتگی های بدنی). تفاوت های فردی احتمالی در تحمل این حالت ها، میزان آزارنده تجربه کردن آنها را نشان می‌دهد. چنین نقطه نظری با مدل های پایه پردازش عاطفی سازگار است که فرض می‌کند به طور کلی حالتهای تجربی آزارنده (مثل عاطفه منفی) به واکنش پذیری هیجانی و به سازگاری رفتاری زیستی مربوط می‌شود. همچنین تنوع در تعریف مفهومی و عملیاتی اصطلاح تحمل در ادبیات فعلی وجود دارد. بیشتر دیدگاه ها درباره تحمل پریشانی، بر تفاوت فردی در میزانی که یک فرد شکل مشخص و میزانی از ناراحتی یا تهدید شخصی را تحمل می‌کند، دلالت می‌کنند (پریشانی تجربی)؛ بنابراین سازه ای است که خصوصیات شناختی، عاطفی و رفتاری را شامل می‌شود.
اگرچه مفهوم پردازی های ویژه تحمل پریشانی در میزان همپوشانیش با سازه های وابسته قلمداد شده تغییر می‌کند، به طور کلی، این سازه اساساً بر ظرفیت رفتاری ادراک شده یا حقیقی برای تحمل قرار گرفتن در معرض محرک آزارنده یا تهدیدکننده متمرکز می‌شود. در یک سطح کلی، تحمل پریشانی ممکن است عملکردی از فعالیت های خودکار (مثلاً ناهشیار) و فعالیت های پرزحمت (مثلاً اختیاری) باشد. در مقابل، اجتناب تجربه ای به لحاظ نظری یک دسته بزرگتر از پاسخ های کارکردی با هدف تغییر شکل یا فراوانی تجربه های درونی آزارنده (مثل افکار منفی، احساسات بدنی) و شرایطی که آنها را ایجاد می‌کنند را شامل می‌شود. تحمل پریشانی ممکن است نوعی خاص از فرآیند اجتناب تجربه ای باشد. اگرچه در حال حاضر پژوهش مستقیم درباره آزمودن این پرسش موجود نیست. به عبارت دیگر، بازداری هیجانی عموماً به عنوان بازداری تجربه های هیجانی مداوم تعریف می‌شود. درحالی که تحمل پریشانی ممکن است در حقیقت سرکوبی یک حالت عاطفی فراخوانده شده را شامل شود یا نشود (زوِلنسکی و همکاران، 2010).

2-2-4- ابعاد تحمل پریشانی
سازه های تحمل پریشانی متعددی کاربرد پذیر شده و در ادبیات آسیب شناسی روانی مورد مطالعه قرار گرفته است و یک نظریه فراگیر درباره این موضوع وجود ندارد (زوِلنسکی، برنشتاین و ووجانویچ، 2011). ظرفیت ادراک شده تحمل پریشانی در پنج روش اصلی کاربرد پذیر شده است شامل: 1- بلاتکلیفی، 2- ابهام، 3- ناکامی، 4- حالت های هیجانی منفی و 5- احساسهای بدنی. اگرچه این سازه ها برای تمرکز بر برخی انواع پریشانی تجربی نظریه پردازی می‌شود، از مفهوم سازی های مشخص منتج می‌شوند و به یک مدل فراگیر یکپارچه نشده اند. همچنین هریک از این جنبه های تحمل پریشانی با استفاده از شاخص های خودگزارشی محاسبه می‌شود و برای به طورکلی ثابت بودن در شرایط و زمان نظریه پردازی می‌شوند (زوِلنسکی و همکاران، 2010).
2-2-4-1- عدم تحمل بلاتکلیفی

عدم تحمل بلاتکلیفی (IU) تحت فرضی که همه انسانها با عدم اطمینان مواجه می‌شوند و اینکه وجود بلاتکلیفی اغلب در ماهیت ناخوشایند است معرفی شد، اما افراد در امتداد یک پیوستار برحسب میزانی که در زندگی با عدم قطعیت راحت هستند، با هم متفاوت میباشند. عدم تحمل بلاتکلیفی به عنوان «یک تعصب شناختی است که اینکه چگونه یک شخص شرایط نامشخص را در سطح شناختی، عاطفی و رفتاری درک می‌کند، تفسیر می‌کند و به آن پاسخ می‌دهد را تحت تأثیر قرار می‌دهد» تعریف می‌شود. این مفهوم از طریق مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی کاربرد پذیر شده است که حاصل یک نمره پیوسته است و محدودهای که عدم تحمل بلاتکلیفی یک فرد در امتداد یک پیوستار وجود دارد را پیشنهاد می‌کند. فریستون و همکاران (1994) عدم تحمل بلاتکلیفی را در زمینه نگرانی معرفی کردند و اشاره کردند که دلیل اصلی که افراد نگران می‌شوند، تلاش برای اعمال کنترل بر شرایط، به امید جلوگیری از پیامدهای منفی آینده است. افرادی که عدم تحمل بلاتکلیفی بالایی دارند، یک تعصب منفی نسبت به عدم قطعیت دارند، در کاربرد مهارتهای حل مسئله مؤثر سردرگم می‌شوند، به شواهد بیشتری برای تغییر باورهایشان نیاز دارند و ممکن است احتمال پیامدهای منفی را بیش برآورد کنند. تعامل بعدی در نگرانی ممکن است اعتماد به نفس پایین در مهارتهای حل مسئله و یک حس کنترل کاهش یافته را منعکس کند (آلسچولر و بیر، 2015).

 

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

whatsuptelegrammailpinterest
logo

استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643