مقاله و مبانی نظری خاطره پردازی و تاب آوری ,

menuordersearch
academixfile.ir
قبلی
بعدی

مقاله و مبانی نظری خاطره پردازی و تاب آوری

(0)
(0)

مقاله

مقاله و مبانی نظری خاطره پردازی و تاب آوری
رنگ و مدل کالا
مقاله
تعداد
+
_
عدد
45,000 تومان
موجود

توضیحات

مقاله و مبانی نظری خاطره پردازی و تاب آوری

در قالب word و در 42 صفحه و دارای منابع سال 1401 و 2021

 

 

فهرست مطالب
2-2. خاطره‌پردازی 
2-2-1. تاریخچه خاطره گویی 
2-2-2. مبانی نظری خاطره پردازی 
2-2-3. اهداف خاطره پردازی 
2-2-4. تفاوت خاطره پردازی و مرور زندگی 
2-2-5. خاطره پردازی و روابط بین فردی 
2-2-6. انواع خاطره پردازی 
2-2-7. روند درمان خاطره پردازی مثبت نگر 
2-2-8. فواید خاطره گویی 
2-3. تاب‌آوري 
2-3-1. تعریف تاب آوری 
2-3-2. تاب ‌آوري به عنوان يک صفت 
2-3-3. تاب‌آوري به عنوان يک فرآيند 
2-3-4. تاب‌آوري به عنوان يک پيامد 
2-3-5. مفهوم ‌شناسي تاب‌آوري 
2-3-6. عوامل مؤثر بر تاب‌آوري 
2-3-7. مدل‌هاي تاب‌آوري 
2-3-7-1. مدل جبراني 
2-3-7-2. مدل چالش 
2-3-7-3. مدل عامل حفاظتي 
2-3-8. ویژگی‌های افراد تاب‌آور 

منابع


2-2. خاطره‌پردازی
مفهوم کلمه یادآوری یا خاطره پردازی به معنای «فعالیت به خاطر سپردن، جمع آوری، دوباره‌خوانی در ذهن است، لذا این کلمه بیانگر یادآوری برخی خاطرات از گذشته است (ساتون، 2005). همچنین خاطره درمانی اینگونه تعریف می‌شود: یک نوع شیوه روان درمانی که در آن خودپنداره و رضایت شخصی، به ویژه در سالمندان، از طریق تشویق شرکت کنندگان به یادآوری رویدادهای گذشته ارتقاء می‌یابد. تا پنج دهه گذشته، یادآوری خاطرات را نشانه پیری می‌دانستند و موضوعی آسیب‌زا و نوعی گریز از واقعیت بود. در سال 1963، باتلر یک اثر انقلابی منتشر کرد که در آن اظهار داشت که بررسی زندگی یک کارکرد طبیعی در سال های پایانی زندگی بوده و آسیب‌زا نیست. باتلر در سال‌های کار با افراد سالخورده سالم، فرآیند بررسی زندگی را بخش با اهمیتی از زندگی روان‌شناختی فرد دانست که شامل درک زندگی گذشته است. این روند بیشتر در سنین بالا اتفاق می‌افتد، اما هر فردی در هر سنی می‌تواند خاطرات را به یاد بیاورد (وبستر و مک کال، 1999).
بر اساس نظر لویس و باتلر (1974) درمان مرور زندگی به عنوان یک شیوه مفید برای سالمندان و سایر بزرگسالان در مراحل انتقال مهم رشد توصیف شده است (به نقل از مایرز، 1990). لویس و باتلر خاطره گویی را به عنوان یک فرآیند انتخابی معرفی می‌کنند که از حافظه یادآوری و بازسازی می‌شود. ویستر و مک کال (1999) بر این باورند که حافظه شخصی یکی از موضوعات روانشناسی شناختی است، در حالی که خاطره گویی برای محتوای بالینی آن استفاده می‌شود، اما هم حافظه شخصی و هم خاطره گویی بر حافظه شخصی سالمند تمرکز می‌کنند. مولیناری (1999) بر این باور است که اصطلاح درمان مرور زندگی به اقدامات سازماندهی شده یک کار درمانگر آموزش دیده اطلاق می‌شود که سعی می‌کند خاطرات به دست آمده در طول بررسی زندگی فرد را ارزیابی کرده و آنها را پردازش کند. بنابراین، مداخله مبتنی بر مرور زندگی را می‌توان نوعی تجدید حافظه در نظر گرفت.
ونگ و وات (1991) مرور زندگی را اینگونه تعریف می‌کنند: خاطرات شخصی از گذشته های دور و مرور رویدادهایی که برای مدت طولانی در ذهن باقی می‌مانند که در آن راوی هم یک فرد فعال و هم ناظر است. راچمن (1986) پیشنهاد کرد که هرگاه یک رویداد تلخ و ناگوار رخ می‌دهد، افراد باید آن را در همان زمان یا بعد از زندگی ارزیابی و خلاصه کنند، اما به دلیل ماهیت تلخ و هیجانی این رویدادها، اغلب از ترکیب و ادغام آنها خودداری می‌کنند. انجام می‌دهند که می‌توان آن را بازداری شناختی نامید. درمان مرور زندگی به مسائلی می‌پردازد که به دلیل تعارضات حل نشده باعث رنجش و احساس گناه می‌شوند و مراجع در بررسی آنها به تنهایی مشکل دارد. (به نقل از کریمی، 1389).
2-2-1. تاریخچه خاطره گویی
تا 5 دهه گذشته، مردم فکر می‌کردند مرور خاطرات گذشته یکی از نشانه های آلزایمر در سالمندان است. در آن زمان تحقیقات محققان در زمینه پیری و طب سالمندی به بیماران بستری در بخش بیماری‌های مزمن بیمارستان‌ها و ساکنان خانه‌های سالمندان محدود می‌شد و نتایج این تحقیق تنها کلیشه‌های متعصبانه درباره سالمندی را تأیید می‌کرد. رابرت باتلر و همکارانش در طول تحقیقات طولانی مدت خود بر روی تعدادی از سالمندان سالم از سال 1955 دریافتند که به نظر می‌رسد سالمندان درگیر یک فرآیند درونی عمیق، اساسی و اساسی هستند که در آن زندگی خود را مرور می‌کنند و سعی می‌کنند معنا پیدا کنند. از آنچه در گذشته اتفاق افتاده است. آنچه در گذشته برای آنها اتفاق افتاده را بپذیرید (باتلر،۲۰۰۲، به نقل از کریمی، ۱۳۸۷)
قبل از سال 1960، حافظه به عنوان یک رفتار منفی در سالمندان در نظر گرفته می‌شد. آنها معتقد بودند که حافظه نشانه کاهش عملکرد اجتماعی است (لین و هوانگ، 2003، به نقل از فرناندز، 2007). در سال 1971، لوئیس نخستین فردی بود که مزایای حافظه را آزمایش کرد. پدیده جدیدی که در سالهای 1971 تا 1989 پدیدار شد. مددکاران اجتماعی، پرستاران، درمانگران جسمی و روان‌شناختی و روانشناسان در دهه 1980 از خاطره گویی استفاده کردند. امروزه از حافظه گویی هم در درون مراکز درمان و هم در بیرون مراکز درمان استفاده می‌شود و خاطره گویی در گروه درمانی برای کمک به افراد افسرده، یافتن معنای جدید در زندگی، خودسازی و یکپارچگی، افزایش عزت نفس، کاهش اضطراب و غیره استفاده می‌شود. (فرناندز، 2007). باتلر در سال 1970 مطالعه ای در خصوص خاطره‌پردازی در افراد مسن انجام داد و از آن تاریخ توجه بیشتری به این روش درمانی معطوف شد.
2-2-2. مبانی نظری خاطره پردازی
تعدادی از پژوهش‌ها دیدگاه خود را در مورد یادآوری با نظریه جدایی کامینگ و هنری (1961) مرتبط می‌دانند که پیری موفق را وابسته به جدا شدن از زندگی اجتماعی و آماده شدن برای مرگ می‌داند. اریکسون (1959). فردی که در دوران پیری به تمامیت خود می‌رسد، معتقد است که زندگی معنا و هدف دارد، از زندگی خود راضی است و ترسی از مرگ ندارد. باتلر (1963) نظریه اریکسون را گسترش داد. او معتقد بود که خود یکپارچگی از طریق مرور گذشته خود با دیدگاهی تحلیلی و ارزشی به دست می‌آید (مایرز، 1990).

 


2-3. تاب‌آوري
2-3-1. تعریف تاب آوری
تاب‌آوری ظرفیتی به جهت مقاومت در برابر اضطراب و فاجعه است. روان‌شناسان همیشه سعی نموده‌اند که این قابلیت بشررا به جهت هماهنگی و پیروزی بر خطرات و دشواری‌ها ارتقاء دهند. اشخاص و جامعه‌ها قادر هستند حتی بعد از مصیبت‌های ویرانگر به بازسازی زندگی خویش بپردازند (اعرابیان، 1395). تاب‌آور بودن به این معنا نیست که از این شیوه قادر بود زندگی بدون تجربه اضطراب و درد را دارا بود. مردم بعد از گرفتار شدن در مشکلات و ازدست‌دادن‌ها به احساس غم، اندوه و طیف وسیعی از احساسات دیگر می‏رسند. مسیر دستیابی به انعطاف‌پذیری از شیوه کار و توجه بر روی اثرات اضطراب و وقایع دردناک ایجاد می‌شود. ارتقاء تاب‌آوری منجر به رشد اشخاص در به‌دست‌آوردن تفکر و مهارت‌های خویش مدیریتی بهتر و دانش بیشتر می‌شود. همچنین تاب‌آوری با روابط حمایتی والدین، همسالان و دیگران و همچنین با باورهای فرهنگی و سنتی به اشخاص به جهت مقابله با ضربه‌های غیرقابل‌اجتناب زندگی کمک می‏کند. تاب‌آوری در انواع رفتارها، افکار و اعمال می‏تواند آموخته شود و آن را می‏توانید در سراسر دورة زندگی توسعه دهید (پینکوارت،2009).
تاب‌آوری در فرهنگ لغت، خاصیت کشسانی، بازگشت‌پذیری و ارتجاعی معنا شده است؛ ولی در متون بهدارا بود روانی تاب‌آوری معادل گویاتری است. ریشه تاب‌آوری از علم فیزیک گرفته شده است و به معنی جهیدن به عقب است. در واقع اشخاص تاب‌آور قادر هستند به عقب بجهند. آن‌ها توانایی زنده ماندن و حتی پیروزی بر ناملایمات را دارند. تاب‌آوری می‏تواند باعث شود که فرد پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار بگذرد و علی‌رغم قرارگرفتن در معرض تنش‌های شدید، شایستگی اجتماعی، تحصیلی و شغلی او ارتقاء یابد. تاب‌آوری نوعی ویژگی است که از فردی به فردی متفاوت است و می‏تواند به‌مرورزمان رشد کند یا کاستی یابد (بیتیسکا، شارپلی و پی ترز، 2010).
تاب‌آوری به معنای توانایی مقابله با شرایط دشوار و پاسخ انعطاف‌پذیر به فشارهای زندگی روزانه است. تاب‏آوری، اضطراب را محدود نمی‌کند، مشکلات زندگی را پاک نمی‌کند، بلکه به اشخاص قدرت می‌دهد تا با مشکلات پیش رو مقابله سالم دارا بوده باشند، بر دشواری‌ها فائق آیند و با جریان زندگی حرکت کنند (میلانی فر، 1398). برخی اشخاص به طور طبیعی دارای این ویژگی هستند، اما خبر خوب این است که این ویژگی در انحصار عده‌ای معدود نیست و به نظر متخصصان، سایر اشخاص نیز قادرند تاب‌آوری را بیاموزند و آن را ارتقاء دهند. تاب‌آوری توانایی یا پیامد هماهنگی موفقیت‌آمیز با شرایط اضطراب‌زا و چالش‌برانگیز است (رحیم‌پور، 1394).
به بیان دیگر فرد تاب‌آور یعنی کسی که در برقراری تعادل زیستی روانی در شرایط دشوار توانمند است. البته معنای تاب‌آوری فقط این نیست که در برابر آسیب‌ها یا شرایط تهدیدکننده پایدار بوده و در روبه‌رو شدن با شرایط خطراتناک حالتی انفعالی دارا بود، بلکه در عمق معنای آن شرکت و حضور فعال و سازندة ما در محیط پیرامونمان نیز مدنظر است. برخی روان‌شناسان باور دارند که تاب‌آوری بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر در شرایط تهدیدکننده است و ازاین‌رو است که هماهنگی موفق در زندگی را فراهم می‏کند.
انسان‌ها در برابر شرایط نامساعد، خطراتها و ناملایمات معمولاً احساس بی‌پناهی می‌کنند و در بسیاری مواقع نیز سعی می‌کنند که در برابر خطراتها و موقعیت ناگوار تحمل نمایند و نتایج غیرمنتظره‌ای به دست می‌آورند.
توانایی اجرای این «جادوی رایج» اغلب در حوزه علوم اجتماعی به‌عنوان انعطاف‌پذیری یا «تاب‌آوری» نام‌گرفته است. تاب‌آوری در علوم اجتماعی به‌عنوان «فرایند کشسانی و واکنش در مقابل ناملایمات» فرض می‌شود؛ کراسنو و الدر (2004)، تاب‌آوری را به‌عنوان شیوهی به جهت اندازه‌گیری توانایی فرد در مقابله با عوامل اضطراب‌زا و عواملی که سلامت روان فرد را تهدید می‌کند، تعریف کرده‌اند (ماستن،2010).
اشخاص تاب‌آور دارای رفتارهای خویش‌شکنی نمی‌باشند و از نظر عاطفی آرام بوده و توانایی مقابله با شرایط ناگوار را دارند. کانر و دیویدسون (2003)، راه‌های به‌دست‌آوردن تاب‌آوری را دارا بودن خویش افزایی، مقابله سرکوب گرایانه، دارا بودن خلق‌وخو و احساسات مثبت می‌دانند. به جهت درک تفاسیر و شیوه‌های مرتبط با تاب‏آوری، ممکن است به تمایز بین احتمال خطرات و مصادیق تاب‌آوری نیاز دارا بوده باشیم. تاب‌آوری همچنین به‌عنوان توانایی بهبود بیماری افسردگی یا مسائلی ازاین‌دست نیز فهمیده می‌شود. تاب‌آوری مهارتی مناسب است؛ به جهت پشت سر گذاشتن مشکلات زندگی حتی وقتی‌که شرایط نامطلوب و سخت وجود دارد، مثل اینکه شخص یک طناب قابل ارتجاع را دور مشکلات بسته که به فرد کمک می‌کند وقتی اوضاع بد شد آن‌ها را به عقب بکشد و به آن‌ها به چشم انسان‌ها بنگرد. تاب‌آوری به توانایی یک بشرگفته می‌شود که به طور موفقیت‌آمیز شرایط نامطلوب را پشت سر گذارده و با آن‌ها تطابق می‌یابد و علی‌رغم مواجهه با مشکلات زندگی به قابلیت تحصیلی و هیجانی و اجتماعی دست می‌یابد. مفهوم تاب‌آوری طی تحقیقات چهار دهه گذشته علوم اجتماعی به‌مثابه یک پدیده چندبعدی شناخته شده است که در بافت‌های مختلف اجتماعی و درونی متفاوت هستند. در تحقیقات گذشته تاب‌آوری بر متغیرهایی مثل توانایی بیمار، پنهان‌سازی احتمال خطرات و عوامل آسیب‌پذیر تأکید شده است.

2-3-7-1. مدل جبراني
عامل جبراني، متغيري است که تأثير مواجهه با خطرات را خنثي مي‌کند، اين عامل با عامل خطراتزا تعاملي ندارد. در عوض تاثيري مستقيم و مشتمل بر نتيجه‌ي مورد نظر دارد (ایروانی، 1399)به عنوان مثال اضطراب (عامل خطرات) و عزت نفس (عامل جبراني) مجموعاً در پيش‌بيني صلاحيت و شايستگي (نتيجه) اثر دارد. بنابراين وقتي يک متغير مستقل، اضطراب يا عزت نفس، ثابت نگهدارا بوده مي‌شود، تغييرات نتيجه (صلاحيت و شايستگي) با تغيير سطوحي از تغيير ديگر اتفاق مي‌افتد. سطوح بالاي اعتماد به نفس سطوح بالاي مواجهه با اضطراب را جبران مي‌کنند؛ بنابراين، کودکان با اعتماد به نفس بالا سطح صلاحيت قابل ملاحظه‌اي در مقايسه با کودکاني که اعتماد به نفس کمتري دارند نشان مي‌دهند، تأثير مستقيم يک متغير جبراني باعث پيشگيري از آسيب رواني، عدم مصرف مواد و بزهکاري مي‌شود. تحليل اين مدل بررسي رگرسيون خطي بين متغير جبراني و عامل خطراتزا است. به عنوان مثال شخص مي‌تواند علاقه والدين (عامل جبراني) و تعارض والديني (عامل خطرات) را به عنوان پيش‌بيني ‌کننده‌هاي شايستگي تحصيلي تجربه کند، در سطوح اضطراب بالا (تعارض در خانواده) علاقه‌ي والدين به آموزش کودکان، تأثير تعارض بين والدين را از بين مي‌برد. اين کودکان ممکن است شايستگي تحصيلي را در سطوح بالاي اضطراب نشان دهند، زيرا علاقه والدين به آموزش کودکان اثرات تعارض بين والدين را کم مي‌کند (ایروانی، 1399).
2-3-7-2. مدل چالش
در مدل چالش تاب‌آوري، عامل اضطراب‌آور به صورت عامل بالقوه افزايش‌ دهنده سازگاري موفقيت‌آميز عمل مي‌کند. در اين مدل اضطراب به ميزان کم، ‌چالش کافي ايجاد نمي‌کند و سطوح بالاي اضطراب درماندگي را به فرد انتقال مي‌دهد، که ممکن است منجر به رفتار ناسازگارانه شود. سطوح متوسط اضطراب چالش کافي را ايجاد مي‌کند که در صورت پیروزی کردن برآن به طور موفقيت‌آميز کفايت و شايستگي فرد تقويت مي ‌شود. اگرچالش به طور موفقيت‌آميزي به پايان برسد اين به آماده کردن شخص براي روبه‌رو شدن با مشکل بعدي کمک مي‌کند. راتر (1987)، ‌اين مدل را مقاوم‌سازي يا مصون‌سازي ناميده است. اگر تلاش ما در مواجهه با چالش به طور موفقيت‌آميزي به پايان نرسد، ‌شخص به صورت فزاينده‌اي نسبت به خطرات آسيب‌پذير خواهد شد. بنابراين سطح بهينه‌ي اضطراب، ‌سطحي است که سازگاري فرد در مواجهه با آن تقويت شود. اين مدل مستلزم داده‌هاي طولي بوده و به طور تحليلي با استفاده از مدل ساختاري سنجيده مي‌شود (صادقی، 1396).

 

 

2-2. پیشینه پژوهش
در پژوهش محمد و همکاران (2021)، با عنوان رابطه بین ارتباط معنوی، مذهبی بودن سازمانی، عزت نفس و اضطراب مرگ در سالمندان، مشخص شده است که عزت نفس می‌تواند اضطراب مرگ را پیش‌بینی کند.
در پژوهش مردی و همکاران (2020) با عنوان مقایسه اثربخشی سایکودرام، درمان خاطره پردازی و درمان عقلانی-هیجانی و رفتاری بر اضطراب مرگ سالمندان، مشخص شده است که درمان خاطره پردازی به طور قابل توجهی باعث کاهش افسردگی می‌شود.
مومنی، امانی، جانجانی، مجذوبی و هادیان (1400) در پژوهش خود رابطه سبک‌های دلبستگی و عواطف مثبت و منفی در سالمندان: نقش میانجی سبکهای خاطره پردازی را مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که مدل مفروض این مطالعه از برازش مناسبی در نمونه مورد مطالعه برخوردار است. بدین ترتیب که سبک دلبستگی ایمن رابطه مستقیم مثبتی با خاطره پردازی مثبت، و رابطه مستقیم منفی با خاطره پردازی منفی دارد و سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا تنها رابطه مستقیم مثبتی با خاطره پردازی منفی دارد. به علاوه، خاطره پردازی مثبت به ترتیب رابطه مستقیم مثبت و منفی با عواطف مثبت و منفی داشت و خاطره پردازی منفی به ترتیب رابطه مستقیم منفی و مثبتی با عواطف مثبت و منفی داشت. همچنین سبک دلبستگی ایمن، هم از طریق خاطره پردازی مثبت و هم منفی، رابطه غیر مستقیمی با عواطف مثبت و منفی نشان داد. سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا تنها از طریق خاطره پردازی منفی با عواطف مثبت و منفی رابطه غیر مستقیم داشتند.
مردی و همکاران (1399) در پژوهش خود هم سنجی اثربخشی سایکودرام، خاطره پردازی و درمان عقلانی-عاطفی و رفتاری بر اضطراب مرگ سالمندان را مورد بررسی قرار دادند. نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد که هر سه روش درمانی بر کاهش اضطراب مرگ به طور معناداری اثربخش بودند. نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که تفاوت بین سایکودرام با خاطره پردازی و بین سایکودرام با درمان عقلانی عاطفی معنادار است، اما تفاوت بین خاطره پردازی با درمان عقلانی-عاطفی و رفتاری بر کاهش اضطراب مرگ در سالمندان معنادار نیست.
پژوهشی با عنوان تاثیر آموزش خودمراقبتی بر استرس، سلامت روان و رفتارهای خودمراقبتی در مبتلایان به دیابت نوع دو توسط ثناگوی محرر و همکاران(1399) انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشانگر تاثیر آموزش خودمدیریتی بر کاهش استرس و افزایش سلامت روان و در پی آن ارتقاء رفتارهای خودمراقبتی بود.
هاشمی علی‌آبادی و همکاران (2020) اثربخشی خاطره گویی گروهی برای امید و تاب آوری در افراد دریافت کننده خدمات درمانی که اقدام به خودکشی کرده اند را مورد پژوهش قرار دادند. نتایج نشان داد خاطره گویی گروهی تأثیر مثبتی بر تقویت امید و تاب آوری در مراقبانی که اقدام به خودکشی کرده اند دارد.

 

قسمتی از منابع ::

 

اسمی، ز.، و پیوسته گر، م.، و پرهون، ه.، و کاظمی رضایی، س. (1398). تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت روان, کیفیت زندگی و رفتارهای خود مراقبتی بیماران مبتلا به سرطان پستان. روان پرستاری, 7(5 ), 45-53.
اعرابیان، اقدس. (1395). تاب‌آوری. فصلنامه اطلاع‌رسانی آموزشی پژوهشی نواندیش سبز. 10(37-38). 43- 36.
انجمن روا‌ن‌پزشکان آمریکا،.(2013). راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی DSM-5. ترجمه: رضاعی، ف؛ فخرایی،ع؛ فرمند، آ؛ نیلوفری، ع؛‌ هاشمی‌آذر، ژ و شاملو، ف (1394). انتشارات ارجمند چاپ دوم 1394 .
ایمانی فر، حمیدرضا، بستانی، قاسم، دودمان، فرح و رئیسی، روح الله(1390). مواجهه با مرگ از دیدگاه قرآن و روان شناسی. پژوهش‌های میان‌رشته ای قرآن کریم، 2(4)، 65-72.
ایروانی، فرنوش؛ (1399)، تاب‌آوری، انتشارات شویکی، چاپ اول.
ایمانی‌زاده، ق؛ ملک‌احمدی، ف؛ (1397)، بررسی نقش الگویی معلم در کمک به افزایش تاب‌آوری و تحمل دانش‌آموزان براساس نظریه یادگیری اجتماعی و ارائه راهکارهای ساده و عملی، مجله پیشرفتهای نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش، 1(5):20-9.
باوندپور، مرضیه؛ (1399)؛ اثربخشی آموزش تاب آوری بر شادکامی سالمندان زن، پایان‌نامه کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه الزهرا(س)، چاپ نشده.

 

 

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

whatsuptelegrammailpinterest
logo

استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643