ادبیات و پیشینه تحقیق تعاریف فرهنگ سازمانی و معنویت در محیط کار (فصل دوم)
در قالب WORD ودر 68 صفحه وقابل ویرایش
فهرست مطالب
مقدمه 14
2-1- بخش اول : فرهنگ سازمانی 15
2-1-1- واژه شناسی فرهنگ و کابرد آن: 16
2-1-2- تعریف فرهنگ 16
2-1-3- مفهوم فرهنگ: 17
2-1-4- ویــــژگیهای فـــــــرهنگ 17
2-1-5- تعــــریف سازمان 18
2-1-6- مفهــــوم فــــرهنگ ســـازمـــان 19
2-1-7- تعریف فرهنگ سازمانی: 20
2-1-8- ویــــژگیهای فــــرهنگ سازمانـــی 21
2-1-9- عوامل و اجــــزاء فـــــرهنگ سازمانی 23
2-1-10- چگونگــــی شکلگیری و تداوم فـــرهنگ سازمانی 25
2-1-11- اهمیت شناخت فرهنگ برای سازمان ها: 26
2-1-12- کارکردهای فرهنگ سازمانی: 27
2-1-13- ریشه های فرهنگ سازمانی 28
2-1-14- انواع فرهنگ سازمانی: 29
2-1-15- تفاوت فرهنگ سازمانی و جو سازمانی: 29
2-1-16- الگوها ومدل تبیین شناخت فرهنگ سازمانی: 30
2-1-16-1- مدل کویین و گارث 30
2-1-16-2- مدل استیفن رابینز 30
2-1-16-3- الگوی ویلیام اوچی: 31
2-1-16-4- الگوی پارسونز: 31
2-1-16-5- الگوی میلر 31
2-1-16-6- الگوی سیت وین و استرینگر: 32
2-1-16-7- الگوی پیترز و واترمن: 32
2-1-16-8- مدل هافستد: 32
2-1-16-9- مدل دنیسون: 33
2-1-16-9-1- درگیرشدن در کار (فرهنگ مشارکتی): 34
2-1-16-9-2- ثبات و یکپارچگی (فرهنگ بورکراتیک): 35
2-1-16-9-3- انطباق پذیری (فرهنگ کارآفرینانه): 35
2-1-16-9-4- رسالت (فرهنگ مأموریتی): 36
2-1-16-9-5- طیف های ثابت- منعطف و تمرکز داخلی- خارجی 37
2-2- بخش دوم: معنویت در کار 38
2-2-1- مفاهیم معنويت 38
2-2-2- دین و معنویت 40
2-2-3- اخلاق و معنویت 42
2-2-4- جنبه های معنویت 43
2-2-4-1- جنبه های درونی 44
2-2-4-2- جنبه های تلفییقی 44
2-2-4-3- جنبه های بیرونی 44
2-2-5- نيازهاي معنوي کارکنان و ظهورپارادايم معنويت در محيط کار 45
2-2-6- مفاهیم معنویت در کار 46
2-2-7- رویکردها و پاردایم های معنویت در محیط کار از دیدگاه محققان مختلف 48
2-2-7-1- دیدگاه اول 48
2-2-7-1-1- رویکرد درون گرا/ متافیزیکی 48
2-2-7-1-2- رویکرد دینی 49
2-2-7-1-3- رویکرد اگزيستانسياليستي/ سکولار 50
2-2-7-1-4- رويکرد مخالفان معنويت 50
2-2-7-2- دیدگاه دوم 52
2-2-7-3- دیدگاه سوم 52
2-2-8- مزاياي معنويت در محيط کار 53
2-2-9- ویژگی های معنویت در کار و محیط کار 54
2-2-10- پیش فرضهای معنویت در کار 55
2-2-11- عناصر مهم معنویت در محیط کار 56
2-2-12- تبدیل محیط کار به نوعی محیط کار معنوی 57
2-2-13- دلایل احتمال تغییر محیط کار غیر معنوی به محیط کار معنوی 58
2-2-14- عوامل تقویت کنند معنویت در محیط کار 59
2-2-15- تشویق و پرورش معنویت در محیط کار 60
2-2-16- ابعاد معنویت در محیط کار 61
2-2-17- مدل معنویت در کار ارائه شده توسط میلیمن 63
2-3- بخش سوم: پیشینه تحقیق 65
2-3-1- پیشینه داخلی 66
2-3-1-1- فرهنگ سازمانی 66
2-3-1-2- معنویت در محیط کار 68
2-3-2- پیشینه خارجی 69
2-3-2-1- فرهنگ سازمانی 69
2-3-2-2- معنویت در محیط کار 70
منابع
مقدمه:
يکي از وجوه قدرت و مميزه سازمان، برخورداري از فرهنگ سازماني مطلوب است. فرهنگ سازماني هر مجموعه که آيينه تمام نماي ويژگي ها، خصلت ها، قوت ها و ضعف هاي آن محسوب مي شود، مي تواند چهره درون و برون آن را از نظر پايبندي کارکنان به ارزش ها، اصول، باورها، نگرش ها و ساير اعتقادات مرتبط نشان دهد. از طريق مطالعه فرهنگ سازماني يک تشکل، ميتوان به انسجام ارزشي و تعهد کارکنانش، پي برد (Adler and Borys,1996).
هر چه اين انسجام بيشتر باشد نيل به اهداف سازماني تسهيل میگردد. به عبارت ديگر، مطالعه فرهنگ سازماني يک سازمان از اين جهت اهميت دارد که مي توان از اين طريق به نقطه ضعف ها و تفاوت ها بين وضعيت موجود و آنچه وضعيت مطلوب از ديد کارکنان آن سازمان است، دست پيدا کرد. البته، در اين راستا، ظرافت موضوع از اين منظر که مرتبط با اندوخته ذهني کارکنان است و از طرف ديگر، بواسطه تداوم موفقيت آميز کار يک سازمان به حضور کارکنان با فرهنگ سازماني قوي که مسلماً انگيزه اصلي آنها در ابراز تعهد سازماني، پايداري در حفظ مسئوليت ها، رعايت اخلاق کاري، رعايت ايمني و... مي باشد، بر کسي پوشيده نيست (Herskowitx,1984).
در دو دهه اخير، کشورهاي صنعتي متوجه يک عامل استراتژيک و تعيين کننده در موفقيت يا عدم موفقيت سازمان و سازمان هاي کسب و کار گرديده اند که قبلاً چندان مورد توجه قرار نگرفته است، اين موضوع همان فرهنگ سازمان است. به تعبير ديگر، هر سازماني داراي شخصيتي است مانند انسان، همان گونه که عنصر اصلي شخصيت يک انسان فرهنگ اوست، عنصر اصلي شخصيت يک سازمان نيز فرهنگ سازمان است (Charles,2002).
نیاز به معنویت نیز همانند نیازهای احساسی، ذهنی و فیزیکی یکی از نیازهای عمده انسان می باشد. فرد تمام این نیازها را با خود به محیط کار می آورد. ریشه ارتباط بین معنویت و رهبری شناخت این مسئله است که همگی ما دارای یک صدای درونی هستیم که منبع نهایی در حل مشکلات فردی و کاری و رویارویی با مسائل و مشکلات می باشد ( فری و ملانر، 2008 ،270). در طول تاريخ بشر، معنويت به شکلهاي مختلفي تجلّي يافته و در پيرامون آن بسيار سخن گفته شده است. هر کس از دريچه اي به آن نگريسته و با تکيه بر بعد يا ابعادي از آن، تعريفي ارائه کرده است. (برزنونی،1379، 79)
موضوع معنويت و معنويت در محيط کار از موضوعات مورد توجه دهه اخير به شمار مي رود. شايد اکنون زمان آن فرا رسيده است تا به علت ناهنجاري هاي حاصله از پارادايم هاي مکانيستي، روش هاي بهبود عملکرد سازماني از قبيل مهندسي مجدد، کوچک سازي و ... به دنبال راهکار جديدي براي احياي روحيه خسته و کسل کارکنان، افزايش روند ترک خدمت و غيبت ها باشيم. (رضایی منش، کرمانشاهی،1389، 90)
در این فصل به مطالعه و بررسی ادبیات نظری این پژوهش میپردازیم. ساختار فصل حاضر به صورت زیر طرح ریزی شده است:
• در بخش اول، فرهنگ سازمانی محور مورد بحث قرار میگیرد.
• در بخش دوم، مبحث معنویت در محیط کار بیان میشود.
• در بخش سوم، پیشینه تحقیق بیان میشود.
• در بخش چهارم مدل مفهومی تحقیق بیان میشود.
2-1- بخش اول : فرهنگ سازمانی
فرهنگ یک سازمان مینیاتوری از فرایندهای کلان فرهنگی محیط سازمان است و حدود و مرز چنین فرهنگی توسط این فرایندها تعیین میشود. هر سازمان جنبه هایی از فرهنگ های ملی، منطقه ای، صنعتی، شغلی و حرفه ای را که در آنها فعالیت میکند به نمایش میگدارد و تا حدی براساس فرایندهای فرهنگی تثبیت شده توسط تعدادی از بازبگران محیطی شکل میگیرد. فرهنگ کل پیچیده ای از جنبه های متمایز معنوی، مادی، فکری و روحی است که یک جامعه و یا گروه اجتماعی را توصیف میکند. فرهنگ نه تنها مشتمل بر هنر و مکتوبات، بلکه شامل شیوه های زندگی، حقوق اساسی انسانها، نظام ارزشی، سنت ها و اعتقادات است (صفایی،1387، 10).
در این عصر که با گسترش دانش جدید، نظریات نو و توسعه همه جانبه در سطح دنیا سرعت تغییرات نیز همان نسبت افزایش مییابند، ابتکارات جدید و ابداعات در ایجاد تغییرات نقش مهمی ایفا میکنند در نتیجه سازمانها و رهبران آنها باید در گی بنا نهادن چارچوبی باشند که در آن ابتکار عمل و نوگرایی به عنوان بناین اصللی در میان دیگر تغییرات در نظر گرفته شود. آنگونه که از شواهد موجود بر میآید فرهنگ سازمانی در سرعت گرفتن پیشرفت و دگرگونی یک سازمان نقش به سزایی دارد (نصیرزاده،1381).
2-1-1- واژه شناسی فرهنگ و کابرد آن:
صورت باستانی فرهنگ در متن بازمانده از اوستا و نوشته های فارسی باستان یافت نشده است. صورت پهلوی آن «فرهنگ » است. گمان میرود از پیشوند «فر» به معنای پیش و ریشه باستانی «ثنگ » به معنای کشیدن باشد. این واژه مرکب، از نظر واژگان به معنی بالا کشیدن، و بیرون کشیدن است. ولی هیچگاه در ادبیات فارسی به مفهومی که برخاسته از ریشه کلمه باشد نیامده است. کاربرد اصلی واژه فرهنگ در دو زمینه است در یک زمینه فرهنگ در این معنی فرهنگ با تمدن و آموزش و پرورش و ادب برابر است. در گستره ترین معنی میتواند به فراورده های تمدنی پیچیده اشاره داشته باشد که چنین معنایی به چیزهایی مانند ادبیات، هنر، دانش و فلسفه باز میگردد. در زمینه دیگر، فرهنگ در این معنی فرهنگ با اندیشیدن و رفتار کردن گروهی برابر است. از سوی انسان شناسان و دیگر کسانی که انسان را بررسی میکنند به کار میرود که در این معنی به آفریده های اندیشه، عادات و اشیا مادی اشاره دارد (طوسی،1380، 205).
2-1-2- تعریف فرهنگ
فرهنگ مفهومی گسترده و میهم است. لذا به منظور درک صحیح از یک واژه میباست تعاریف گوناگون مورد کنکاش قرار گیرد:
تیلور (1871) نخستین تعریف روشن علمی این واژه را به دست داد. از نظر وی فرهنگ «کلیت در هم تافته ای است از دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، آداب و رسم و هرگونه توانایی و عادتی که آدمی همچون عضوی از جامعه به دست میآورد».
هافستد فرهنگ را برنامه ریزی جمعی ذهنی که اعضای گروه یا طبقه ای را از اعضای گروه های دیگر متمایز میسازد، تعریف میکند (زارعی متین،1372، 53).
ادگار شاین فرهنگ را الگویی از مفروضات بنیادی میداندکه فراگرد تجربه رویایی با دشواریهای نهفته در سازگاری بیرونی و یکپارچگی درونی، از سوی گروهی مصون ساخته، کشف شده یا پدید آمده است (شاین،1383،53).
رابینز میگوید: فرهنگ میتواند توافق میان اعضای جامعه درباره ویژگی های مشترکی که بر فرد، گروه و سازمان و تعامل آنها در بک محیط باز تأثیر میگذارد، بیان گردد (رابینز،1384، 124).
اوچی فرهنگ را یک سلسه از نهادها، تشریفات و اسطوره هایی که منتقل کننده ارزش ها و بارورهای اساسی است، تعریف کرده است.
فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که شامل معارف، اعتقادات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن، وبالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی که فرد به عنوان عضو جامعه خود فرامی گیرد. در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را بر عهده دارد (روح الامینی،1372، 18).
فرهنگ عبارتست از سازه ای که معرف مجموعه ای کلی از باورها، رفتارها، دانش، جرایم، ارزشها و اهدافی است که زندگی یک فرد را میسازد.
2-1-3- مفهوم فرهنگ:
مفهوم فرهنگ دارای دو بخش است: واضح؛ صریح و یا روشن و آشکار و در مقابل ضمنی و تلویحی. دانستن تفاوت بین این دو بخش بسیار مهم است و به ما کمک مینماید تا درک بهتر از چگونگی تجزیه و تحلیل و مدیریت فرهنگ داشته باشیم. جنبه آشکار و صریح فرهنگ نمونه های الگوهای رفتاری مردم را بیان میکند و جنبه های ضمنی فرهنگ نیز به ارزشها، باورها، قواعد و اصولی که تعیین کننده الگو و باورهای ذهنی مردن هستند اشاره دارد (ایمانی و دیگران،1387،6).
2-1-4- ویــــژگیهای فـــــــرهنگ
با بررسیهای زیادی که از فرهنگهای مختلف به عمل آمده، چنین به نظر میآید که علیرغم تفاوتهای موجود، همۀ فرهنگها دارای ویژگیهایی هستند که تعدادی از آنها را میتوان به شرح زیر معرفی کرد:
1ـ فرهنگ آموختنی است. فرهنگ خصوصیتی غریزی است و ذاتی نیست. فرهنگ نظامی است که پس از زاده شدن انسان در سراسر زندگی آموخته میشود.
2ـ فرهنگ آموخته میشود. انسان میتواند عادتهای آموختهشده خود را به دیگران منتقل کند.
3ـ فرهنگ اجتماعی است عادتهای فرهنگی، ریشههای اجتماعی دارند و شماری از مردم که در گروهها و جامعهها زندگی میکنند در آن شریک اند.
4ـ فرهنگ پدیدهای ذهنی و تصوری است. عادتهای گروهی که فرهنگ از آنها پدید میآید بهصورت هنجارها یا الگوهای رفتاری، آرمانی ذهنی میشوند یا در کلام میآیند.
5ـ فرهنگ خشنودیبخش است. هر فرهنگی که نتواند از عهدۀ تعیین هدف اعلای زندگی برآید از برآوردن آرمانهای عالی حیات نیز ناتوان است. عناصر فرهنگی تا زمانی که بر افراد یک جامعه خشنودی نهایی میبخشد میتوانند پایدار بمانند.
6ـ فرهنگ سازگاری مییابد. فرهنگ دگرگون میشود و فراگرد دگرگونی آن همراه با تطبیق و سازگاری است.
7ـ فرهنگ یگانهساز است. عناصر هر فرهنگ گرایش به آن دارند تا پیکری یکپارچه و به هم بافته و سازگار پدید آورند و این سازگاری به زمان نیاز دارد.
همچنین فردلو تانز نیز شش ویژگی با شرح زیر برای فرهنگ عنوان میکند:
• قابل یادگیری است.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643