مبانی نظری و پیشینه تحقیق مدیریت سود و عدم تقارن اطلاعاتی در مراحل چرخه شرکتها (فصل دوم)
در قالب word ودر 74 صفحه و قابل ویرایش
فهرست مطالب
) مدیریت سود 11
2-1-1) مقدمه 11
2-1-2) مبانی نظری پژوهش. 11
2-1-3) تاریخچه مدیریت سود 12
2-1-4) نظریههای مدیریت سود 13
2-1-5) تعریف مدیریت سود 17
2-1-6) حدود و دامنه مدیریت سود 18
2-1-7) انواع مدیریت سود 21
2-1-8) انگیزههای مدیریت سود 23
2-1-8-1) انعقاد قرارداد بین مالک و مدیر 24
2-1-8-2) طرحهای پاداش مدیران 24
2-1-8-3) قرارداد با بستانکاران 25
2-1-8-4) هزینههای سیاسی 25
2-1-8-5) انگیزههای مالیاتی 26
2-1-8-6) تغییرات در مدیران ارشد اجرائی 26
2-1-8-7) انگیزههای مربوط به نخستین عرضه عمومی 27
2-1-8-8) اندازه شرکت 27
2-1-8-9) ساختار مالکیت 28
2-1-8-10) جریانهای نقد آزاد(FCF) 28
2-1-8-11) سایر محرکها 29
2-1-9) دیدگاههای موافقان و مخالفان مدیریت سود 29
2-1-9-1) دیدگاه موافقان 29
2-1-9-2)دیدگاه مخالفان 30
2-1-10) ابزارهای مدیریت سود 30
2-1-11)مدیریت سود وکیفیت افشاء 32
2-12) روشهای کشف مدیریت سود بر مبنای اقلام تعهدی 33
2-2) عدم تقارن اطلاعاتی 38
2-2-1) مقدمه 38
2-2-2) شکل گیری مفهوم عدم تقارن اطلاعاتی 39
2-2-3) تعاریف عدم تقارن اطلاعاتی .40
2-2-4) اقسام عدم تقارن اطلاعاتی 42
2-2-4-1) گزینش نادرست 43
2-2-4-1-1) غربال کردن 44
2-2-4-1-2) علامت دادن 45
2-2-4-2) خطر اخلاقی 45
2-2-5) علل وقوع پدیده عدم تقارن اطلاعاتی 46
2-2-5-1) آشوبگران و نقدبازان بازار 48
2-2-5-2) اطلاعات نا متقارن(به ویژه وجوداطلاعات محرمانه) 48
2-2-6) اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام 49
2-2-6-1) اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش مطلق سهام 49
2-2-6-2) اختلاف قیمت پیشنهادی خرید وفروش نسبی سهام 50
2-2-7) مبانی نظری تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش 50
2-3) چرخه عمر شرکت 53
2-3-1) مقدمه 53
2-3-2) چرخه عمر شرکت 54
2-3-3) مراحل چرخه عمر شرکت 54
2-3-3-1) مرحله تولد یا ظهور 55
2-3-3-2) مرحله رشد 55
2-3-3-3) مرحلهی بلوغ 56
2-3-3-4) مرحله افول یا سکون 56
2-3-4) ارتباط بین مدیریت سود و عدم تقارن اطلاعات در چرخه عمر شرکت : 57
2-3-5) خلاصه فصل دوم 59
منابع
2-1) مدیریت سود
2-1-1) مقدمه:
واژه مربوط به تعدیل صورتهای مالی زیاد پرواضح نیست. برای مثال، اصطلاحاتی از قبیل دستکاری، تعدیل، اصلاح، هموارسازی و غیره معمولاً مترادفهای مورد استفاده در ادبیات میباشند. برتون و استولی در سال 2001 از اصطلاح دستکاری حسابها برای تمامی تعدیلات و ثبتهای اختیاری صورت گرفته در صورتهای مالی استفاده نمودند. در متون اصطلاحی که برای اصلاح حسابها استفاده میشود مدیریت سود است.
بطور کلی، تأکید اصلی متون مدیریت سود، روی این دو موضوع است که آیا مدیریت سود واقع شده است؟ و دوم کی و چه زمانی مدیریت سود اتفاق افتاده است؟ بویژه اینکه مدیریت سود تلاش میکند تا درک نماید که چرا مدیران سودها را دستکاری میکنند و چگونه آنها این کارها را انجام میدهند و این رفتار مدیران چه عواقبی را به دنبال دارد؟
پاسخ به این سوالات، بخش اعظمی از تحقیقات تجربی را در حوزه حسابداری و گزارشگری مالی به خود اختصاص داده است. با این حال بسیاری از تحقیقات پیشین نشان میدهد که تفسیر نتایج بدست آمده پیرامون مدیریت سود یکی از موضوعات بحث برانگیز حوزه مالی و حسابداری محسوب میشود.
2-1-2) مبانی نظری پژوهش
برخی از سرمایه گذاران شامل افراد درون سازمانی از جمله مدیران، تحلیل گران و موسسه هایی که از این افراد اطلاعات دریافت میکنند به اخبار محرمانه دسترسی دارند. هر چه اطلاعات محرمانه بیشتر باشد، دامنه تفاوت قیمت های پیشنهادی خرید و فروش سهام بین سرمایه گذاران افزایش مییابد و در نتیجه بازده سرمایه گذارانی که به این گونه اطلاعات دسترسی ندارند، کاهش مییابد ( قائمی و وطن پرست،1384).
عدم تقارن اطلاعات میان مدیریت و افراد برون سازمانی نظیر سرمایه گذاران یکی از مسائل بارز در حوزه هاي مختلف از جمله بازار سرمایه است. نبود تقارن اطلاعاتی به بیانی ساده حاکی از آن است که همگان به طور یکسان به اطلاعات دسترسی ندارند و مدیریت بنا به موقعیت خود دارای اطلاعات بیشتری نسبت به دیگران است. عدم تقارن اطلاعات عامل اصلی در هدایت مدیران به سمت مدیریت سود است.
مدیریت سود به دو شکل مدیریت سود مبتنی بر ارقام حسابداری ( مدیریت اقلام تعهدی اختیاری ) و مدیریت واقعی سود ( دستکاری فعالیت های واقعی ) وجود دارد. دستکاری فعالیتهای واقعی شامل دستکاری جریان نقدی، تولید و هزینه های اختیاری است. نتایج حاصل نشان میدهد که بین عدم تقارن اطلاعاتی با جریان نقدی غیرعادی و تولید غیرعادی رابطه مستقیم وجود دارد.
ريچاردسون رابطه بين عدم تقارن اطلاعاتي و دستکاري اقلام تعهدي مورد مطالعه قرار داد، نتايج پژوهش وي نشان مي دهد که بين عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی رابطه مستقیم وجود دارد.
بنابراین رابطه مستقیم بین عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت واقعی سود از طریق دستکاری فعالیت های واقعی است. پس در نتیجه گیری کلی میتوان بیان کرد که بین عدم تقارن اطلاعاتی و هر دو نوع مدیریت سود رابطه مستقیم وجود دارد (احمدپور و همکاران، 1392).
2-1-3) تاریخچه مدیریت سود
در سالهای اخیر مقوله مدیریت سود از زوایای مختلف توسط محققان حسابداری مورد توجه قرار گرفته است. بخصوص پس از شنیدن خبرهایی درباره انجام موارد خلاف قاعده و عرف در حسابداری و به دنبال آن اعلام ورشکستگی شرکتهای بزرگ تجاری، مدیریت سود نزد استفاده کنندگان از اطلاعات مالی بویژه سهامداران اهمیت بیشتری پیدا کرده است به این دلیل که پس از آشکار شدن اعمال مذکور غالباً ارزش سهام شرکت در بازار کاهش یافته و در حالت افراطی منجر به ورشکستگی واحد تجاری گردیده است. در اینجا به چند نمونه از این اثرهای موارد خلاف قاعده و عرف اشاره میگردد:
الف) ورشکستگی شرکتهای بزرگ تجاری از قبیل انرون، ورلدکام، گلو بال کراسینگ و تایکو به دنبال اعمال مدیریت سود در حجم وسیع اتفاق افتاده است. ورشکستگی شرکت انرون را اولین شکست سالهای اخیر و بزرگترین ورشکستگی در تاریخ اقتصاد دنیا از بدو تاسیس واحدهای تجاری بزرگ دانسته اند.
ارزش سهام این شرکت در اواسط سال 2001 به شدت شروع به کاهش نمود و در دسامبر همان سال این شرکت رسماً اعلام ورشکستگی نمود و در این میان سرمایه گذاران بازار سرمایهی دنیا را مات و مبهوت نمود. موضوع به قدری مهم بود که در کنگرهی آمریکا مورد بحث قرار گرفت و مدیران ارشد شرکت و حسابرسان آن تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند.
ب) در سال 1998 پس از یک انتظار طولانی جهت ارائه صورتهای مالی، شرکت سان بیم در رابطه با عملکرد مربوط به سال 1997، اختلافی در حدود 65% بین سود واقعی و سود گزارش شده خود اعلام داشت. این شرکت افزایش حیرت انگیز سود در سال 1997 را ناشی از انعکاس غیر واقعی مخارج حاصل از تجدید ساختار در سال 1996 و همچنین شناسایی نابهنگام درآمدها اعلام کرد.
ج) در سال 1988 ارزش بازار سهام شرکت سای بیس بیش از 20% کاهش یافت. این امر هنگامی اتفاق افتاد که اقدامات مدیران مبنی بر گزارشات گمراه کننده و غیر واقعی میزان فروش شرکتهای تابعه ژاپنی افشا گردید. در قرارداد فروش عنوان شده بود که مشتریان میتوانند نرم افزارهای خریداری شده را بعداً و بدون پرداخت جریمه عودت دهند. همانطور که ملاحظه میگردد بازهم همانند موارد قبلی دستکاری سود عامل اصلی تمام مشکلات محسوب میشود (فضل جو، 1387، 20).
2-1-4) نظریههای مدیریت سود
نظرات متفاوت در عرصهی مدیریت سود هر یک نظریهی یگانه ای را برای چرایی مبادرت شرکتها به مدیریت سود پیشنهاد میدهند. بنابراین، مانند هر عرصه با صحنهی پژوهشی حسابداری دیگر، اتفاق نظر و اجماع در خصوص یک نظریهی یگانه برای تبیین و پیش بینی مدیریت سود وجود ندارد. فهرست پربسامدترین نظریههای مدیریت سود عبارتند از:
• نظریهی چشم داشت
• نظریهی کارگزاری
• نظریهی حساب شویی
• نظریهی پذیرایی
• نظریهی شرکت
به نظر میرسد تمام نظریههای مدیریت سود در سه چیز اشتراک دارند:
1)تمام آنها میکوشند رابطه بین مدیران شرکتها و گروه با گروههای استفاده کنندگان یا ذینفعان را نسبت به مدیریت سود تبیین کنند،
2)به این دلیل و به دلیل استفاده از دو مقدمه منطقی «انسان عقلایی» و« نفع شخصی» و محصول این دو، یعنی"بیشینه سازی مطلوبیت". همهی این نظریهها میکوشند رابطه مدیریت سود و ارزش را تبیین کنند،
3)تمام این نظریهها در عصر یکه تازی حسابداری اثباتی پرداخته شدهاند و بنابراین طبیعت اثباتی و استقرایی دارند و ازمشاهده و تجربه استفاده شده اند.
رانن و یاری (2008) نظریهی شرکت را به عنوان یک نظریهی مسلط میپذیرند و آن را در صدر نظریههای دیگر مینشانند. همهی نظریههای مدیریت سود میکوشند رابطه درون شرکتیها و برون شرکتیها را نسبت به پدیدهی مدیریت سود تبیین کنند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که نسبت پارادایمی بین نظریهی شرکت رقبایش وجود دارد و از این رو نظریههای رقیب هر کدام در قالب رویکردهای نظریهی شرکت قرار میگیرند.
هرکدام از نظریهها بصورت خلاصه در زیر شرح داده شده اند:
نظریه چشم داشت- دو رویکرد به این نظریه وجود دارد: 1- نظریهی چشم داشت اطلاعاتی و 2-نظریهی چشم داشت ارزشی. هردو رویکرد ریشه در نظریهی چشم داشت روانشناسی دارند.
برای اولین بار نظریهی چشم داشت در حوزهی حسابداری با رویکرد چشم داشت اطلاعاتی وام گرفته شد. اما سپس رویکرد ارزشی به این نظریه در کانون پژوهشهای مدیریت سود قرارگرفت.
اسچیپر چشم انداز اطلاعاتی را در مقام عنصر کلیدی زیربنای مطالعهی پدیدهی مدیریت سود قرار میدهد. بر این اساس چشم داشت اطلاعاتی در اثر عدم تقارن اطلاعاتی که در ساختارهای شرکتهای سهامی پیچیده بین مدیریت مسلط و گروه ذینفعان دور افتادهتر وجود دارد ایجاد میشود. وی معتقد است چشم داشت اطلاعاتی فرض میکند که افشاهای حسابداری دارای یک درونه یا باراطلاعاتی است که علائم فایده مندی را به ذینفعان استفاده میکنند.
بورگستیلر و دیچاو رویکرد ارزشی را به نظریهی چشم داشت اتخاذ میکنند. طبق این رویکرد، تصمیم گیران یا ذینفعان ارزش را با توجه به یک مبلغ مرجع مانند سود استخراج میکنند تا سطوح مطلق ثروت. یعنی توابع ارزش گذاری افراد در دامنهی زیان، محدب و در دامنهی سود، مقعر است. این تلویحاً این مفهوم را میرساند که زیانها ناخوشایندتر از سودها هستند. از این رو، ذینفعان بالاترین ارزش را وقتی بدست میآورند که ثروت از یک زیان به یک سود به نسبت یک نقطهی مرجع حرکت میکند. مخلص کلام این است که اگر همه چیز ثابت بماند، سرمایه گذاران ترجیح میدهند در شرکت هایی سرمایه گذاری کنند که سود کوچکتر را گزارش میکنند تا شرکت هایی که دارای سود نوسانپذیر هستند. بنابراین تغییر در سود و سطح صفر سود دو نقطه مرجع گزارش کنند بنابراین پاداش دریافت خواهند کرد. به عبارتی سود در مقایسه با زیان و تغییر مثبت
در مقایسه با تغییر منفی به عنوان مرجع پاداش محسوب میشوند. این نظریه همچنین گزینهی مناسبی برای نظریهی مطلوبیت مورد انتظار است (کونس و مرسر، 2005، 185).
نظریهی کارگزاری- دو رویکرد به این نظریه در نوشتههای مدیریت سود مطرح است:
1)رویکرد سهامداران و 2) رویکرد ذینفعان.
طبق رویکرد سهامداران یا رویکرد سنتی به نظریهی کارگزاری، تضاد منافعی بالقوه بین سهامداران و مدیران وجود دارد. مدیران میکوشند ثروت خود را بیشینه کنند. این ثروت با افزایش پاداش، افزایش ارزش اختیارنامههای سهام یا ارزش سهام، یا کسب موقعیت شغلی بهتر افزایش مییابد. تاکید بر سود کوتاه مدت و فدا کردن سود بلندمدت بهترین و کوتاه ترین افزایش ثروت است. بر این اساس مدیران، مشوق لازم را برای مدیریت سود دارند.
طبق رویکرد ذینفعان به نظریهی کارگزاری، تضاد منافع به تمام گروههای ذینفعان تعمیم داده میشود. پرایور، ساروکإ و تریبو (2006) معتقدند بر اساس این رویکرد مدیران نه تنها با سهامداران، بلکه با دیگر گروههای ذینفعان شرکت رابطه دارند. آنان رابطهی مثبتی را بین مدیریت سود و مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت یافتند.
نظریهی حسابشویی- جوردن و کلارک میگویند: نظریهی حسابشویی یا استحمام یعنی اگر شرکتی در یک سال سود پایین را تجربه کند ممکن است سود آن سال را با شستن یا استحمام داراییها(تبدیل آنها به هزینه) کاهش دهد. بر این اساس اگر حساب شویی در چارچوب اصول حسابداری همگانی باشد مدیران بعداً از بابت حساب شویی هایی که قبلاً انجام دادهاند جریمه و توبیخ نمیشوند. بعضی دیگر مانند زاروین معتقدند حساب شویی زمانی رخ میدهد که مدیران جدید جایگزین مدیران قبلی میشوند و برای اینکه بعداً عملکرد خوبی از خود نشان دهند حسابشویی اساسی راه میاندازند. مهمترین ضعف این نظریه این است که فقط بخشی از فعالیتهای مدیریت سود را تبیین میکند (جوردن و کلارک، 2004، 54).
نظریهی پذیرایی- نظریهی پذیرایی را برای تبیین مدیریت سود از ادبیات تأمین مالی وام گرفته اند.
راج گوپال و سیمپسون معتقدند مدیران با متورم کردن اقلام تعهدی از خوش بینی سرمایه گذاران نسبت به سود پذیرایی میکنند. براساس این نظریه سرمایه گذاران اشتهای بسیار زیادی برای سود غافلگیرکننده یا سورپرایز نشان میدهند ومدیران با متورم کردن اقلام تعهدی از این اشتها پذیرایی میکنند.به نظر آنان سه مقدمه و پیش فرض براساس این نظریه وجود دارد: 1) یک تقاضای غیرارادی برای شرکتها وجود دارد که به سودهای شگفت انگیز و غافلگیرکننده برای ارزشگذاری وزن بیشتری میدهند، 2)محدودههای تفاضل گیری سرمایه گذاران نیز نمیتواند این تقاضا را پس براند، 3)مدیران به مزایای کوتاه مدت پذیرایی، وزن بیشتری در مقابل هزینههای بلندمدت مربوط میدهند.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643