پاورپوینت فصل دهم 10 ( تئور ى هاى تقسيم سود) کتاب تئوری های مالی دکتر فرشاد هیبتی وسید رضا موسوی ,

پاورپوینت فصل دهم 10 ( تئور ى هاى تقسيم سود) کتاب تئوری های مالی دکتر فرشاد هیبتی وسید رضا موسوی

در قالب pptx,و در 48 اسلاید و قابل ویرایش

فهرست مطالب

مقدمه
مرورى بر مکاتب فکرى تقسيم سود:
مکتب نا مربوط بودن سود تقسيمي:
مکتب مربوط بودن سود سهام
خلاصه نتايج مطالعات لينتنر را مى توان به صورت زير بيان کرد:
الگوى گوردون بر فرضهاى اساسى زير مبتنى است:
تئوريهاي تقسيم سود:
استدلال برنان بطور خلاصه به شرح زير است:
بوند و ديگران ( 1995 ) به اين نتيجه رسيدند که :
تئورى هاى نابرابرى (عدم تقارن) اطلاعاتى
مدلهاى علامت دهى
هزينه نمايندگى و تقسيم سود
فرضيه جريان نقد آزاد و تقسيم سود
مدلهاى رفتارى در تقسيم سود
تحقيات پيمايشى در خصوص تقسيم سود
مدلهاى تئوريکى رفتارى
اهداف سياست تقسيم سود
اهميت تقسيم سود
مفهوم ثروت ايجاد شده براى سهامداران
شيو ه هاى پرداخت سود سهام:
پرداخت سود نقدى
پرداخت سود سهمى
پرداخت سود تعهد شده
رو شهاي تقسيم سود نقدى
سياست تقسيم سود ثابت
روش تقسيم سود متغير
روش تقسيم سود ثابت به علاوه حاشيه متغير
روش تقسيم سود باقى مانده (مازاد)
عوامل مؤثر بر سياست تقسيم سود
محدوديتهاى مربوط به سرمايه
سود خالص
مشکل نقدينگى
افزايش بى رويه سود انباشته
الزامات ناشى از قراردادها
محدوديت هاى داخلى
هزينه هاى نقل و انتقال و تقسيم پذيرى سهام
توانايي استقراض
تأثيردوره هاى تجارى
پراکندگى سهامداران
حفظ ساختار مالى
هزينه هاى نمايندگى
ارتباط بين سياست تقسيم سود و ساختار مالکيت
مطالعات تجربى تقسيم سود
هموارسازى سود
مهمترين روشهاى هموارسازى سود:
ساز و کارهايى براى جلوگيرى از هموارسازى سود:

مرورى بر مکاتب فکرى تقسيم سود:
نتايج اين تحقيقات به سه مکتب فکرى منجر شده است.
1-گروه اول که در ميان آنها از پروفسور ميلر از دانشگاه ميشيگان نام برده مى شود، اعتقاد دارند که سياستهاى تقسيم سود از اهميت چندانى برخوردار نيستند.
2-عده اى که به پيروى از عقايد پروفسور ليتزنبرگر از دانشگاه استانفورد معتقدند کاهش سود نقدي باعث افزايش ارزش سهام آنها مى شود
3-عده اى ديگر مانند جان چايلد معتقدند که تقسيم سود براى سهامداران از اهميت خاصي برخوردار است و تقسيم سود بيشتر، سهامداران را از زيانهاى احتمالى آتى برحذرمیدارد.

مکتب نا مربوط بودن سود تقسيمي:

دراين مکتب فکري استدلال شده است که سود تقسيمى بر قيمت سهام شرکت يا هزينه نامربوط سرمايه آن اثرى نمى گذارد و اگر سود تقسيمى بي اثر باشد، در آن صورت بايد باشد. مرتون ميلر و فرانکو موديلياني از طرفداران اصلى تئورى نامربوط بودن سود تقسيمى هستند. آنها بيان مى کنند که ارزش شرکت صرفاً متکى بر قدرت سودآورى شرکت بوده و تحت تأثير شيو ه اي که سود شرکت بين سود نقدى و سود انباشته توزيع مى شود قرار نمى گيرد و با توجه به اهميت تصميمات سرمايه گذارى شرکت، نسبت پرداخت سود سهام مسئله اى جزئى بيش نيست و تأثيرى بر ثروت سهامداران ندارد.