مقاله و مبانی نظری اختلال بی نظمی خلق اخلالگر،تنظیم هیجان و عملکرد تحصیلی ,

menuordersearch
academixfile.ir

توضیحات

مقاله و مبانی نظری اختلال بی نظمی خلق اخلالگر،تنظیم هیجان و عملکرد تحصیلی

در قالب word و در 26 صفحه و قابل ویرایش با منابع جدید 1042

 

 

فهرست مطالب
مقدمه 
1-2 اختلال بی نظمی خلق اخلالگر 
1-1-2 تاریخچه اختلال بی نظمی خلق اخلالگر 
2-1-2مفهوم اختلال بینظمی خلق اخلالگر 
3-1-2ویژگیهای اختلال بی نظمی خلق اخلالگر 
2-2 تنظیم هیجان 
1-2-2 راهبردهای تنظیم هیجان 
2-2-2مدلهای تنظیم هیجان 
1-2-2-2دیدگاه اسمیت و لازاروس 
2-2-2-2مدل گراس 
3-2-2-2تنظیم هیجان بارلو 
4-2-2-2تنظیم هیجان گراتس و گاندرسون 
3-2عملکرد تحصیلی 
1-3-2مؤلفه های عملکرد تحصیلی 
2-3-2عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی 
4-2پیشینه پژوهش 
2-4-2پیشینه خارجی پژوهش 

منابع فارسی

منابع لاتین

 

 


مقدمه
در بخش نخست این فصل ادبیات و مبانی نظری مرتبط با موضوع و جامعه مورد نظر یعنی دانش آموزان دارای اختلال بی نظمی خلق اخلالگر، تاریخچه و ویژگی های این اختلال پرداخته شده است. در بخش بعدی مفهوم تنظیم هیجان مورد بررسی قرار گرفته است و راهبردها و مدل های مرتبط با آن به طور کامل تشریح شده است. در ادامه این فصل عملکرد تحصیلی نوجوانان و مولفه های آن مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش آخر مروری بر پژوهش های انجام شده در داخل و خارج از کشور صورت می‌گیرد تا اهمیت موضوع بیش از پیش روشن شود.
1-2 اختلال بی نظمی خلق اخلالگر
در این بخش به بررسی تاریخچه، مفاهیم و تعریف اختلال بی نظمی خلق اخلالگر شده است.
1-1-2 تاریخچه اختلال بی نظمی خلق اخلالگر
پیدایش اختلال بی نظمی خلق اخلالگر ریشه در افزایش تشخیص اختلال دوقطبی کودکان در دهه ۱۹۹۰ دارد. در سال ۱۹۹۷ انجمن روان پزشکی کودکان و نوجوان معیارهایی را برای تشخیص دو قطبی کودکان منتشر کردند که در این معیارها تحریکپذیری غیر دورهای کودکان یکی از تظاهرات دوقطبی کودکان بیان شد. پس از انتشار این معیارها تشخیص برای دو قطبی کودکان به میزان قابل توجهی افزایش یافت (کسل و همکاران، 2016). به طوری که تشخیص دو قطبی کودکان در جمعیت کودک و نوجوان ایالات متحده آمریکا از چهل و دو درصد به شصت و هفت درصد افزایش یافت و با توجه به اینکه درمان غالب این کودکان داروهای آنتی سایکوتیک بود، طبیعتاً به میزان قابل توجهی تجویز داروهای آنتی سایکوتیک نیز افزایش یافت. برخی از محققان علت کاذب دو قطبی کودکان را در طبقه بندی معیارهای اصلی دو قطبی میدانستند (شریفی و همکاران، 2021). در واقع بالینگران حداقل دو دسته از تظاهرات بالینی مختلف را در یک طبقه تشخیصی با یکدیگر ترکیب میکردند به این معنی که هم تظاهرات دورهای کلاسیک مانیا و تظاهرات غیر دورهای تحریک پذیری شدید را به عنوان اختلال دوقطبی کودکان تشخیص میدادند. برای رفع این معضل پیشنهاد شد که بین فنوتیپهای وسیع و محدود دو قطبی تمایز قائل شوند در این طبقهبندی فنوتیپ محدود علائم مانیا و هیپومانیا را نشان میداد و فنوتیپ وسیع نمایشگر تحریک پذیری مزمن و بیش برانگیختگی بود (لینکه و همکاران، 2020).
بر مبنای فنوتیپ گسترده دو قطبی کودکان تشخیص جدیدی به نام اختلالات شدید خلق و خو یا دو قطبی نوع گسترده توسط لیبنلافت و همکاران (۲۰۰۳) پیشنهاد شد. بسط تحقیقاتی که بر روی کودکان مبتلا به دو قطبی انجام شده و مقایسه این دو گروه با یکدیگر به درک بهتری از اختلالات شدید خلق و خو منجر شد. نتایج حاصل از آن مطالعات این یافته را به همراه داشت که کودکان منسوب به اختلالات شدید خلق و خو در تضاد با دو قطبی کودکان تحریکپذیری غیر دورهای واکنشهای هیجانی اغراق شده و بیش برانگیختگی داشتند ( لیبنلافت و همکاران، ۲۰۰۶).
بر اساس تحقیقات انجام شده بر روی اختلالات شدید خلق و خو و ماهیت مخرب انفجار خشم و خلق و خوی طغیانی و کمبود طبقهای برای معرفی این، طیف هیئت اجرایی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی معیارهای تشخیصی جدیدی را برای افزودن به راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم پیشنهاد کردند. این تشخیص جدید از معیارهای اختلال شدید خلق و خو مشتق شده بود با این تفاوت که معیارهای لیبنلافت و همکاران (2006) در مورد بیش برانگیختگی از آن حذف و در ابتدا با نام اختلال در تنظیم خلق و خو معرفی شده بود. (دافرتی و همکاران، 2017). هیئت اجرایی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی از این جهت معیار بیش برانگیختگی را حذف کردند که درجه بالایی از همبودی را با اختلال نارسایی توجه افزون کنشی داشت. از آنجایی که این اختلال در تنظیم خلق و خو نتوانست به طور سیستماتیک مورد مطالعه قرار گیرد انتقاداتی از چند گروه حرفهای دریافت کرد. برخی استدلال کردند که کلمه خوی در عنوان این تشخیص میتواند گمراهکننده باشد و ممکن است که به اشتباه مشترک با اختلال شخصیت قلمداد شود (پروپر و همکاران، 2017). گروهی دیگر استدلال کردند که اختلال در تنظیم خلق و خو آینهای از اختلال دوقطبی کودکان است که تنها با نامی متفاوت عرضه شده است. این انتقادات به نوعی نمایشگر نگرانی برای ادامه درمانهای دارویی برای این کودکان و حتی افزایش میزان تجویزهای دارویی با برچسب زدن اختلال در تنظیم خلق و خو به همه کودکانی که نشانههای بدخلقی را نشان میدهند بود. انجمن روان پزشکی آمریکا با در نظر گرفتن این انتقادات اختلال در تنظیم خلق و خو را به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر تصحیح کرد (رائو، ۲۰۱۴).
حمایت پژوهشهای پیشین از ارتباط قوی بین اختلال شدید خلق و خو و عوارض طولانی مدت افسردگی در بزرگسالی، سبب شد اختلال بی نظمی خلق اخلالگر در گروه اختلالات خلقی جای گیرد و کلمه اختلال دوقطبی منحصراً برای تظاهرات دورهای علائم دو قطبی به کار گرفته میشود. در نتیجه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی با لحاظ نمودن تشخیص اختلال بی نظمی خلق اخلالگر طبقه مجزایی را برای کودکانی با تحریکپذیری شدید مزمن و غیر دورهای در گروه اختلالات خلقی در نظر گرفت (لین و همکاران، 2021). روی و همکاران (2014) برای مثال در بررسی همه گیرشناختی ۱۵ ساله بر روی کودکان ۹-۱۹ ،ساله افرادی که در سالهای پایانی کودکی یا از نوجوانی ملاکهای اختلالات شدید خلق و خو را داشتند به طور قابل ملاحظهای سطح بالاتری از خطر ابتلا به اضطراب و افسردگی در بزرگسالی را نسبت به کودکان مبتلا به دو قطبی به نمایش گذاشتند. بررسی ۶۳۱ نفر در اوایل دهه چهارم زندگی که بنا بر گزارش والدین در آغاز نوجوانی تحریکپذیری غیر دورهای داشتند نیز نشان داد تحریک پذیری ممکن است پیش بینی کننده اختلال افسردگی اساسی، اضطراب فراگیر و افسرده خویی در بزرگسالی باشد، ولی پیش بینی کننده اختلال دوقطبی نیست (شریفی و مشهدی، 1400).
2-1-2مفهوم اختلال بینظمی خلق اخلالگر
اختلال بینظمی خلقی اخلالگر را میتوان حد بالای یک آستانه معین در یک پیوستار تحریکپذیری که نیاز به درمان دارد، در نظر گرفت (ویدال و همکاران، 2016). اختلال بی نظمی خلق اخلالگر به عنوان تحریکپذیری بالینی نیز شناخته میشود. در سال 2013، اختلال بی نظمی خلق اخلالگر به عنوان یک تشخیص جدید در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (ویرایش پنجم) در بخش اختلال افسردگی معرفی شد. اختلال بی نظمی خلق اخلالگر از اختلال شدید خلق و خو نشأت گرفته است. اکثر کودکان مبتلا به اختلال شدید خلق و خو، معیارهای اختلال بی نظمی خلق اخلالگر را نیز دارند (براندن و همکاران، 2022). اختلال بی نظمی خلق اخلالگر یک تشخیص جدید بوده و با تحریک پذیری مزمن و طغیان مزاج شدید، فراگیر، مختل، از نظر رشد نامناسب و مکرر مشخص می-شود که به شدت نامتناسب با وضعیت موجود است. طغیان باید حداقل سه بار در هفته به مدت یک سال یا بیشتر با فاصله زمانی بدون علائم کمتر از سه ماه رخ دهد. ماههای متوالی بین طغیان‌ها، کودکان مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر در اکثر اوقات روز و تقریباً هر روز حالتی دائماً تحریک‌پذیر یا عصبانی دارند. شروع علائم قبل از سن 10 سالگی رخ میدهد (کلدوین و همکاران، 2023). اختلال بی نظمی خلق اخلالگر نباید با اختلالات دو قطبی یکی در نظر گرفته شود. به عنوان یک دستورالعمل جدید درمان اختلال هنوز تعریف نشده است و بنابراین درمان نوجوانان مبتلا به تحریک پذیری شدید، مزمن و طغیان مزاج، از جمله افراد مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر، یک چالش برای پزشکان است (استرینگاریس و همکاران، 2018).


1-4-2پیشینه داخلی
صداقت و همکاران(1401) به مطالعهای با عنوان اثربخشی بخشایش درمانی بر تحریک‌پذیری و خطاهای شناختی دانش آموزان دختر مبتلا به بی‌نظمی خلق اخلالگر پرداختهاند. جامعه آماری این پژوهش ،کلیه دانش آموزان مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر، محدوده سنی 17-14 سال مدارس شهر بهارستان در سال1400 بودند. تعداد 35 نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس و بر اساس ملاک‌های ورود به مطالعه، انتخاب و به‌صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش، شامل مقیاس واکنش‌پذیری عاطفی استریگرز و همکاران، پرسشنامه خطاهای شناختی کویین، دوزس و اوجین وین بود. آزمودنی‌های گروه آزمایشی، 15 جلسه 60 دقیقه‌ای تحت مداخله بخشایش درمانی پرز قرار گرفتند و گروه کنترل، هیچ مداخله‌ای دریافت نکردند. برای تحلیل داده‌ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده‌ها نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در میزان تحریک‌پذیری نوجوان و تحریکپذیری آنها از نظر والدین و خطاهای شناختی و مولفههای آن شامل ذهن خوانی، تفکر همه یا هیچ، نتیجهگیری احساسی، برچسبزنی، تصفیه ذهنی، تعمیم دادن بیش از حد، شخصیسازی و عبارتهای بایددار کاهش معناداری داشتهاند.
صالحی و همکاران(1400) به مطالعهای با عنوان تأثیر آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر خودکارآمدی، تاب‌آوری و امید به زندگی در دانش‌آموزان دختر مبتلا به افسردگی غیربالینی پرداختهاند. نتایج نشان داد گروه‌ آزمایش و گروه گواه در مرحله پس‌آزمون از نظر متغیرهای خودکارآمدی، تاب‌آوری و امید به زندگی تفاوت معنا‌داری با هم داشتند.
بهادری و همکاران(1400) به مطالعهای با عنوان بررسی رابطه راهبردهای تنظیم هیجانی و احساس امنیت اجتماعی با کیفیت زندگی دانشجویان بجنورد پرداختهاند. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه دانشجویان دانشگاه علمی کاربردی شهرستان بجنورد که در سال تحصیلی 98-97 در مراکز آموزش عالی علمی کاربردی مشغول به تحصیل بوده که تعداد 242 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج همبستگی نشان داد متغیرهای راهبردهای تنظیم هیجان و احساس امنیت اجتماعی با کیفیت زندگی، رابطه مثبت معنادار دارند. تحلیل رگرسیون نشان داد تنها راهبردهای مثبت می‌توانند تغییرات مربوط به کیفیت زندگی را با بتای 0.238 تبیین کنند.


2-4-2پیشینه خارجی پژوهش
تی برینک و همکاران (2021) به مطالعهای با عنوان ساختار راهبردهای تنظیم هیجان در نوجوانی، پیوندهای متفاوت با مشکلات درونی و برونی سازی پرداختهاند. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر راهبردهای تنظیم هیجان بر مشکلات درونی و برونی نوجوانان بوده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان بر ناسازگاری رفتاری نوجوانان و کاهش مشکلات درونی و بیرونی آنها تأثیر مثبت و معناداری دارد.
لینک و همکاران (2020) به مطالعهای با عنوان درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مواجهه برای اختلال بی نظمی خلق اخلالگر پرداختهاند. در این پژوهش به برخی از روشهای درمانی در مقابله با این بیماری پرداخته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که آموزش به والدین در جهت کنترل واکنشهای رفتاری و عاطفی خود در مقابله با رفتارهای نوجوانان خود یکی از روشهای درمانی مؤثر برای این بیماری است. همچنین روشهای درمانی شناختی نیز به عنوان یکی از روشهای درمانی مؤثر در مقابله با بیماری اختلال بینظمی خلق اخلالگر مورد بررسی قرار گرفته است.
کرایس و همکاران (2020) به مطالعهای با عنوان رابطه بین تنظیم هیجان و بهزیستی در بیماران مبتلا به اختلالات روانی پرداختهاند. یافته‌ها روابط منفی کوچک تا متوسط را با بهزیستی برای راهبردهای اجتناب (31/0-=r) و نشخوار فکری (19/0-=r) و روابط مثبت با ارزیابی مجدد (19/0=r) و پذیرش (42/0=r) نشان داد.
هافمن و همکاران (2020) به مطالعهای با عنوان آموزش تنظیم هیجان در مدارس، تبدیل تحقیق به عمل با رویکرد خطکش برای یادگیری اجتماعی و عاطفی پرداختهاند. در این پژوهش نشان داده شده است که چگونه مربیان می‌توانند آموزش تنظیم هیجان را از طریق آموزش مستقیم، ادغام آن با برنامه‌های درسی موجود، و شیوه‌ها و روال‌های روزانه ادغام کنند.

 

قسمتی از منابع فارسی
پور عبدل، سعید؛ صبحی قراملکی، ناصر؛ قائدی، غلامحسین و نبی دوست، علیرضا (1398). اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش فرسودگی و تعلل‌ورزی تحصیلی دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری خاص. راهبردهای شناختی در یادگیری، شماره 13، صفحات 68-49.
خداپرست، سیاوش؛ عبدی، حسن؛ اسماعیلی، هاشم و بخشعلیپور، وحید (1401). اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر راهبردهای تنظیم هیجان و خودکارآمدی ورزشی کودکان/ نوجوانان ورزشکار. پژوهش در ورزش تربیتی، شماره 26، صفحات 242-221.
سینا، امید؛ گلشنی، فاطمه و بدیعی، محمد مهدی (1400). نقش واسطهای راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین نشخوار فکری و پرخاشگری بیماران دو قطبی. روانشناسی بالینی، شماره 1، صفحات 11-1.
شریفی، آلاء و مشهدی، علی (1400). مروری بر اختلال نارسانظم جویی خلقی مخرب، اختلال جدید DSM-5. رویش روانشناسی، شماره 12، صفحات 24-15.
صالحی سرشت، ا=فاطمه و جعفری هرندی، رضا (1401). پیشبینی عمکلرد تحصیلی براساس مؤلفههای مهارتهای اجتماعی و پذیرش اجتماعی. روانشناسی مدرسه و آمزشگاه، شماره 3، صفحات 56-44.
صداقت، معصومه؛ شیبانی، حسین؛ طباطبایی، موسی و طاهر، محبوبه (1401). اثربخشی بخشایش درمانی بر تحریک‌پذیری و خطاهای شناختی دانش آموزان دختر مبتلابه بی‌نظمی خلق اخلالگر. روانشناسی بالینی

 

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

whatsuptelegrammailpinterest
logo

استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643