مقاله و مبانی نظری تربیت اخلاقی ,

menuordersearch
academixfile.ir
قبلی
بعدی

مقاله و مبانی نظری تربیت اخلاقی

(0)
(0)

مقاله

مقاله و مبانی نظری تربیت اخلاقی
رنگ و مدل کالا
مقاله
تعداد
+
_
عدد
19,000 تومان
موجود

توضیحات

مقاله و مبانی نظری تربیت اخلاقی

در قالب word و در 41 صفحه و قابل ویرایش

 

 

فهرست مطالب
مقدمه
2-1- مبانی نظری
2-1-1-تاریخچه اخلاق در اسلام
2-1-2-تربیت
2-1-3-تربیت در دوره کودکی
2-1-4-تربیت اخلاقی
2-1-5-ضرورت تربیت اخلاقی
2-1-6- رویکردهای اخلاقی در تربیت
2-1-6-1- رويکرد مکتب فضيلت گرايي به تربيت اخلاقي
2-1-6-2- رويکرد مکتب وظيفه گرايي به تربيت اخلاقي
2-1-6- 3- رويکرد منفعت گرايي به تربيت اخلاقي
الف- پراگماتيسم
ب- داروينيسم اخلاقي
ج – رفتارگرايي
2-1- 6 -4- رویکرد غمخواری
2-1-7- تربیت اخلاقی کودک
2-1-8- زمان آغاز تربیت اخلاقی کودک از نظر روان شناسان و برخی از اندیشمندان اسلامی
الف) چکیده پژوهش های انجام شده در ایران:
پژوهش های گروه اول
پژوهش های گروه دوم
پژوهشهای گروه سوم
جمع بندی
منابع و مأخذ:

 

 


2-1-5-ضرورت تربیت اخلاقی
اخلاق و تربیت اخلاقی از دیرباز و در همه جوامع مورد توجه پیامبران الهی، فیلسوفان، اندیشمندان، معلمان و والدین قرار داشته است. بشر امروزي نیز به دلیل رویارویی با بحران هویت انسانی و ارزشهاي اخلاقی ناگزیر است به ارزشهاي اخلاقی روي آورد (نجارزادگان، 1388، ص22 ).
تربیت اخلاقی هم به عنوان یکی از جلوه هاي متعالی تعلیم و تربیت، که هدف عمده آن رشد اخلاقی شاگردان است به گونه اي که آنان را افرادي«نیک و خیر» بار آورد، امري است که مربیان و معلمان ناچارند مستقیم و یا غیر مستقیم بدان توجه کنند (رهنما، 1378، ص 1).
بنابراین نظام تعلیم و تربیت موظف است با تدوین اصول راهنماي عمل و روشهاي مؤثر و متناسب با وضعیت بومی و دگرگونیهاي محیطی، مربیان را در تربیت اخلاقی یاري کند، زیرا پویایی هر نظام تربیتی در این است که اصول، روشها و کارکردهاي خودش را از حالت ایستا خارج کند و بتواند خواسته هایش را متناسب با دگرگونیهاي محیطی، شاداب و زنده نگه دارد (باقری، 1386، ص58).
بدیهی است که جامعه امروز ما به عنوان بخشی از اجتماع بشري، که در عصر ارتباطات به سر می‌برد و از کوچکترین تغییر در تمامی عرصه هاي علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادي و... خیلی سریع با خبر می‌شود، ناگزیر از جریانها و اندیشه هاي گوناگون بشري تأثیر می‌پذیرد و چنین نگرشی عملاً بر تعلیم و تربیت سایه می‌افکند به گونه اي که در نظام آموزشی ما جنبه هاي تربیت درونی و تربیت اخلاقی تحت الشعاع قرار گرفته است، بنابراین نیاز به خودسازي و به قول خواجه نصیرالدین طوسی تربیتی منتهی به سعادت در کنار تقویت قدرت ادامه دانش نظري، بیش از پیش احساس میگردد. بر همین اساس معرفی اندیشمندان بزرگ اسلامی و استفاده از نظر آنها که با فرهنگ ایرانی اسلامی مطابق باشد و بتواند به رفع کمبود دستگاه تعلیم و تربیت کمک کند، لازم است (باقری، 1386، ص51).
بنابراین به منظور غناي بیشتر افراد در ابعاد نظري، عملی و توجه بیشتر به تربیت در کنار تعلیم، گسترش مواضع فلسفی متفکران بزرگ اسلامی به عرصه تعلیم و تربیت به خصوص تربیت اخلاقی ضروری است با این وجود توجه به اندیشه های مختلف بشری در زمینه تربیت اخلاقی لازم و اجتناب ناپذیر است، لذا در زیر رویکرد های گوناگون تربیت اخلاقی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
2-1-6- رویکردهای اخلاقی در تربیت
پيدايش و اشاعه هر مکتب اخلاقي مبتني بر تدوين پايه هاي نظري و فراهم آمدن زمينه هاي علمي چندي است که حصول آن در طي زمان و به تدريج امکان پذير است، پايه هاي نظري مکاتب اخلاقي اديان الهي براساس وحي الهي تنظيم شده و سيره ي اخلاقي پيامبران الهي و ارائه الگوهاي عملي و اخلاقي مجسم زمينه هاي علمي رشد و اشاعه ي مکتب اخلاقي را فراهم مي کنند. از طرفی از ديرباز تربيت اخلاقي مورد توجه فيلسوفان بوده و ديدگاه ها و نظريات فلسفي مختلفی بوجود آمده و اين امر به پيدايش رويکردهاي مختلف در حوزه تربيت اخلاقي منجر شده است که عمده ترين اين رویکردها عبارتنداز 1- فضيلت گرايي 2- وظيفه گرايي 3- منفعت گرايي(دباغ، 1388، ص60).
2-1-6-1- رويکرد مکتب فضيلت گرايي به تربيت اخلاقي
مکتب فضيلت گرايي کهن ترين مکتب عمده ي اخلاقي است و ريشه در يونان باستان دارد. در ابتدا سوفسطاییان که با ترويج نسبي گرايي اخلاقي و شعارهايي مثل «انسان معيار همه چيز است» هويت انسان را به خطر انداخته بودند. (هومز، ترجمه علیا، 1382، ص78-76) بعد از آنها سقراط با اثبات ارزش ذاتي سعادت و اصالت نفس انسان و ضمن ترجيح روح بر جسم و منحصر بودن لذت واقعي در لذت روحي برتر، سعادت حقيقي را حاصل فضيلت و سلامت روح دانست و ريشه ی همه ي فضائل را در معرفت حاصل از عقل جستجو کرد. از نظر وي دانايي اساس هر فضيلت، خير و سعادت در شناخت حقيقت امور است. از این رو، برای تربیت اخلاقی افراد، باید از راهکار معرفت بخشی بهره گرفت( مصباح یزدی، 1381، ص 305-301). پس از سقراط، افلاطون (427-327م ) با توسعه نظام بخشي آراي استاد خويش راه وي را ادامه داد و با نگاهي کارکرد گرايانه، براي هر موجودي وظيفه و غايتي قائل شد و فضيلت آنرا در چيزي دانست که او را در انجام کارکردش توانمند سازد و غايت و کارکرد نفس آدمي را به زيستن خوب واخلاقي بازگرداند و فضيلت نفس را که مايه توانمندي انسان براي خير گرايي و حيات سعادتمندانه است، در عدالت جستجو کرد، وي مانند سقراط سعادت را با انصاف برابر شمرد و فضيلت را في نفسه خير دانست و راه تخلق به فضيلت را در معرفت، جستجو کرد (هومز،ترجمه علیا،1382، ص85). ارسطو نيز مانند افلاطون، ضمن نگاه کارکرد گرايانه به پديده هاي هستي، سعادت و خير مطلوب هرچيز را در رسيدن به غايت و کارکرد اصلي خويش، فضيلت را در چيزي که آن را براي رسيدن به غايت مزبور ياري رساند، مي داند(ارسطو،1364، ص40).
بنابراین افلاطون و ارسطو که آراي اخلاقي شان نظام مندي بيشتري دارد، براخلاق فضيلت گرايانه تکيه داشته و اين مکتب را به عنوان يکي از مهمترين مکاتب اخلاقي تاريخ بنيان نهادند .
نخستين تلاش جدي براي تاسيس يک نظام جامع اخلاقي اسلامي، توسط ابن مسکويه صورت گرفته و در کتاب تهذيب الاخلاق با تاثير پذيري شديدي از نظام اخلاق ارسطويي، اساس کار خود را براي قواي سه گانه نفس و قاعده ي«حد وسط» گذاشت و هدف سلوک اخلاقي را نيل به سعادت دانست و با توجه به باورهاي اسلامي، سعادت اخروي را نيز در نظر قرار داد(ابن مسکویه،ص72-35). پس از وي غزالي گرچه در آثاري چون کيمياي سعادت و احياء علوم الدين ،با نگاهي عارفانه و شريعت محورانه به اخلاق پرداخت و با تکيه بر خدا محوري اموري چون ايمان، نيت، قرب الي الله و غيره را در نظام اخلاقي جاي داد (غزالی، ص 20-12) ولي همچنان قواي سه گانه ي نفس و اصل اعتدال را به عنوان مبناي اخلاق منش مدار و فضيلت گراي خويش پذيرفت و در مسير تربيت اخلاقي انسان راهکارهاي تربيتي ارسطو را در پيش گرفت(همان، ص60-53). خواجه نصير الدين طوسي نيز در کتاب اخلاق ناصري به تکميل کار ابن مسکويه پرداخت و همچنان اخلاق فضيلت مدار را مبناي کار خود قرار داد (طوسی،1369، ص5). وي با دخيل دانستن عامل نيت، تنها رفتاري را حقيقتاً برخاسته از فضيلت دانست که نتيجه تعادل دروني قوا باشد و در انجام آن عزمی جز خير بودن نفس عمل مورد نظر نباشد(همان،ص94-55). مرحوم نراقي در کتاب جامع السعادات، همان نظام ارسطويي را با تغييراتي مثل افزودن قوه واهمه به قواي بنيادين نفس و برقراري رابطه عليت ميان ملکه عدالت و سه ملکه عفت، شجاعت و حکمت را به کار گرفت، و بر اخلاق فضيلت مدار صحه گذاشت(نراقی، ص52-51).
شايد بتوان مکتب فضيلت گرايي را اساساً نه مکتبي اخلاقي، بلکه مکتبي تربيت محور دانست، زيرا پيش از پرداختن به مباحث اخلاقي، نحوه تخلّق انسان به فضايل را وجهه ي همّت خود قرار داده است. نخستين نظريه پردازان اين مکتب، يعني سقراط و افلاطون، با يگانه پنداشتن علم و فضيلت، بر بينش اخلاقي تاکيد ورزيده و راه تخلّق به فضايل اخلاقي را در کسب معرفت جستجو کرده اند. از نگاه ايشان، علم به فضيلت، شرط لازم و کافي براي اتصّاف نفس بدان است، زيرا هر فرد طالب سعادت است و چنانچه بداند کاري به سعادتش منجر مي شود، بدون شک آن را انجام خواهد داد (افلاطون، 1361، ص 157) و افراد ديگر بايد تحت تعليم افراد حکيم و با تقليد از رفتار ايشان، کارهاي فضيلت مند را انجام دهند و از رهگذر تقليد، تلقين و کسب عادت، به منش فضيلت مند دست يابد.

 

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

whatsuptelegrammailpinterest
logo

استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643