مقاله و مبانی نظری برسی تعارضات زناشویی در اعتماد بنفس فرزندان ,

menuordersearch
academixfile.ir
قبلی
بعدی

مقاله و مبانی نظری برسی تعارضات زناشویی در اعتماد بنفس فرزندان

(0)
(0)

مقاله و تحقیق

مقاله و مبانی نظری برسی تعارضات زناشویی در اعتماد بنفس فرزندان
رنگ و مدل کالا
مقاله و تحقیق
تعداد
+
_
عدد
19,000 تومان
موجود

توضیحات

مقاله و مبانی نظری تعارضات زناشویی و اعتماد بنفس

در قالب word و در 84 صفحه و قابل ویرایش

 

 

فهرست مطالب
2-1- مقدمه
2-2- مبانی نظری سازه های پژوهش
2-2-1- تعارضات زناشویی
2-2-1-3- عوامل تعارض
2-2-1-4- زمینه های تعارضات زناشویی
2-2-1-5- نظریه های مربوط به مواجهه با خشونت بین والدین
2-2-1-5-1- نظریه فشار روانی بعد از ضربه
2-2-1-5-2- فرضیه ایمنی هیجانی
2-2-1-5-3- نظریه روابط شیء
2-2-1-5-4- فرضیه قطع خانوادگی
2-2-2- اعتماد به نفس
2-2-2-1- تعریف اعتماد به نفس:
2-2-2-2- عزت نفس از دیدگاه های مختلف :
2-2-2-2-1- عزت نفس از دیدگاه مازلو
2-2-2-2-2- عزت نفس از دیدگاه راجرز
2-2-2-2-3- عزت نفس از دیدگاه آلفرد آدلر
2-2-2-2-4- عزت نفس از دیدگاه کوپراسمیت
2-2-2-3- اهمیت اعتماد به نفس:
2-2-2-4- پیامدهای داشتن عزت نفس سالم:
2-2-3- پرخاشگری
2-2-3-1- پرخاشگری به عنوان یک غریزه
2-2-3-2- پرخاشگری رفتاری
2-2-3-3- پرخاشگری به عنوان یک قضاوت اجتماعی
2-2-3-4- نظریه های مختلف در مورد علل و عوامل پرخاشگری
نظریه زیستی
نظریه شناختی
نظریه انگیزشی
نظریه یادگیری اجتماعی
نظریه اسناد
2-2-4- سلامت روان
2-2-4-1- تعریف سلامت روانی
2-2-4-2- مفهوم سلامت روان از دیدگاه های مختلف مکتب روان کاوی
2-2-4-3- عوامل موثر بر بهداشت روانی
2-2-4-4- ويژگي هاي افراد برخوردار از سلامت روان از ديدگاه هاي مختلف :
ديدگاه روانپزشکي
ديدگاه بوم شناسي
ديدگاه شناختي
ديدگاه هاي روان تحليلي
2-2-4-5- علامت بهداشت رواني و شخصيت سالم:
2-3- تحقیقات پیشین در خصوص ارتباط تعارضات و کشمکش های والدین با سازگاری فرزندان
تأثیر نوع محل سکونت بر خشونت خانگی
پرخشونت‌ترین دوره‌ها
2-4- نقد مطالعات انجام شده
2-5- نتیجه گیری
2-6- فرضیه های تحقیق
2-6-1- فرضیه اصلی
2-6-2- فرضیه جانبی
منابع و مآخذ

 

 

 

2-2-1-4- زمینه های تعارضات زناشویی
در بررسی تحقیقات به عمل آمده عوامل گوناگونی به عنوان عامل زمینه ساز بروز مشکلات زناشویی به چشم می‌خورند که به طور اجمال عبارتند از:
تعداد زیاد فرزندان و یا نداشتن فرزند، ازدواج در سنین پایین، عدم تمکین زن و ندادن نفقه توسط شوهر، تفاوت سنی زیاد زن و شوهر، اختلاف طبقاتی و تحرک طبقاتی (مثبت و منفی)، زندانی شدن شوهر، فقر و مشکلات اقتصادی، فرزندان ازدواج قبلی، ناآشنایی یا کوتاه بودن مدت آشنایی با همسرقبل از ازدواج، ازدواج اجباری، عدم تفاهم درگذراندن اوقات فراغت، روابط نامشروع، بدبینی به همسر و عدم صداقت قبل و بعد از ازدواج، اعتیاد شوهر، بدرفتاری زن یا شوهر، بیماری یکی از زوجین، روابط با خويشاوندان، تقسيم کارهاي خانه و بچه داري، ارتباط روراستي (بخصوص در مورد احساسات منفي)، محل سکونت، دلبستگي غير جنسي طرفين به شخص ديگر، انتخاب نوع تفريحات، مقدار زمان صرف شده با يکديگر، قدرت و کنترل بر تصميم گيري هاي خانوادگي، شيوه انجام مراسم مذهبي (دهقان، 1380).
کانون خانواده که بر اثر تعارض و جدال بين پدر و مادر آشفته است آثاري در دوران کودکي مي گذارد، که چند سال بعد به صورت عصيان جواني و سرکشي از مقررات اجتماعي بروز مي کند (سليمانيان، 1383). بررسي تبهکاري کودکان تأييد کرده است که نفاق و ستيزه جويي ميان والدين در بروز آن نقش عمده اي دارد. نه فقط ستيزه جويي، نفاق و رفتار خشونت آميز، مفاسد خطرناکي براي کودک و جامعه به بار مي آورد، بلکه خونسردي والدين و کانون سرد و بي فروغ و خالي از محبت و مهر و نوازش آنان نيز پيامد شومي در بر خواهد داشت (برايکر و کلي، 1999).

2-2-1-5- نظریه های مربوط به مواجهه با خشونت بین والدین
2-2-1-5-1- نظریه فشار روانی بعد از ضربه
روسمن و هو (2000)، توضیح می‌دهند مشاهده خشونت بین والدین یک واقعه ضربه زننده برای کودک می‌باشند، کودکی که در خانواده واجد خشونت رشد و پرورش می‌یابد، بمانند این است که در "نوعی منطقه جنگی" زندگی می‌کند. گاهی اوقات وقوع حمله بین والدین را می‌تواند پیش بینی کند اما گاهی اوقات نزاع به صورت غیر منتظره شروع می‌شود. این وضعیت باعث می‌شود که فرزندان احساس درماندگی و ترس داشته باشند (برنهارد، شلی، 2004). اختلال فشار روانی بعد از ضربه دارای چهار عامل ملاک است:
عامل الف : مواجهه با واقعه ضربه زننده، کودک با حوادث تهدید کننده مواجهه می‌شود.
عامل ب : تجربه مجدد علائم و آثار تجدید خاطرات و تفکرات ناخوانده که اغلب شب هنگام در شب زنده داری ها رخ می‌دهد، ازاین رو کودک دچار کابوس های شبانه و خوابهای نامنظم می‌شود.
عامل ج : علائم اجتناب؛ کودک ممکن است از افکار، احساسات، و نیز مکان ها و کارهایی که یادآور واقعه هستند اجتناب نماید.
عامل د : بیش برانگیختگی؛ این عامل به پیامد های روانی مواجهه مربوط است، از جمله خواب آشفته، مشکلات تمرکز، کج خلقی، انفجار عصبانیت، وحشت زدگی و بیش حساسی. کریج (1999)، جهت بیان علائم اختلال فشار روانی پس از ضربه در دوران کودکی و نوجوانی، به تفاوت های رشدی توجه می‌کند. موقع ارزیابی تأثیرات ضربه روانی بر کودکان لازم است چندین بعد در نظر گرفته شود. این ابعاد ویژگی های فردی کودک، ماهیت اتفاق ضربه زننده و محیط اجتماعی کودک هستند که این مراحل با هم ارتباط متقابل دارند و هر کدام می‌تواند منبع خطر یا منبع حمایت باشند (برنهارد، شلی، 2004).
دو نوع ضربه وجود دارد: نوعI غیر منتظره و ناگهانی است و خارج از خانواده رخ می‌دهد، مثل وقوع تصادف یا بلایای طبیعی. از علائم آن بیش برانگیختگی، اجتناب و دوری است. نوع II مواجهه با وقایع مکرر و مزمن و طولانی مدت است. خاطرات این اتفاقات به نظر محو و نامشخص می‌شوند. این نوع معمولاً به دنبال فشار هایی چون خشونت های خانگی که در خفا و سکوت رخ می‌دهد، به وجود می‌آید (برنهارد، شلی،2004: 27).

 

2-2-2-2- عزت نفس از دیدگاه های مختلف :
2-2-2-2-1- عزت نفس از دیدگاه مازلو
عزت نفس در سلسله نیاز های مازلو در ردیف چهارم هرم قرار دارد. برآورده شدن نیاز به عزت نفس به شخص اجازه می‌دهد تا نسبت به قابلیت، ارزشمندی و کارآمدی خود احساس اطمینان کند. عزت نفس از نظر مازلو زمانی پدیدار می‌گردد که فرد احساس کند مورد محبت قرار گرفته و از احساس تعلق برخوردار شده است. مازلو اشاره می‌کند که عزت نفس، اگر قرار است اصالت داشته باشد باید بر ارزیابی واقع گرایانه توانایی ها و شایستگی های شخص و بر احترام واقعاً درخور از سوی دیگران باشد. پژوهش در زمینه عزت نفس، دیدگاه مازلو را در این مورد که اشخاص با عزت نفس قوی دارای احساس قوی تری از خود ارزشمندی، اعتماد به نفس و کفایت هستند و شایسته تر و کاراتر از افرادی با عزت نفس ضعیف هستند، تأیید می‌کند. اشخاصی که از نظر عزت نفس قوی هستند، ظاهراً در بسیاری از موقعیت ها بهتر عمل می‌کنند (شولتس، 1984).

2-2-2-2-2- عزت نفس از دیدگاه راجرز
به نظر راجرز و سایر نظریه پردازان، خود شکوفایی عزت نفس بالا، جنبه مهمی از خودپنداره است و با سازگاری فرد ارتباط دارد. به گفته آنها، افراد برخوردار از کارکرد آرمانی، خود را با تمام نقاط قوت و ضعف می‌پذیرند. البته این دیدگاه ممکن است بعضی را دچار سوء تفاهم کرده و عزت نفس مفرط ایجاد کند که ممکن است به غرور منجر شود. پژوهش ها، باور راجرز را در این مورد که رفتار والدین می‌تواند خودانگاره کودک را تحت تأثیر قرار دهد، تأیید می‌کند. والدینی که روابط خوبی با یکدیگر دارند و درجه پذیرش بالایی نسبت به فرزندان خود دارند و روش های فرزند پروری دموکراتیک اتخاذ می‌کنند، عزت نفس بالاتر و امنیت هیجانی بیشتر در کودک ایجاد می‌کنند تا والدینی که با یکدیگر دچار تعارض هستند و همچنین ناپذیرا بوده و روشهای تربیتی استبدادی به کار می‌گیرند (بالدوین، 1998، به نقل از هوشمندی، 1388).

 

 

 

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

whatsuptelegrammailpinterest
logo

استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643