مقاله و مبانی نظری تعاریف و مفاهیم فراشناخت ,

menuordersearch
academixfile.ir
قبلی
بعدی

مقاله و مبانی نظری تعاریف و مفاهیم فراشناخت

(0)
(0)

مقاله

مقاله و مبانی نظری تعاریف و مفاهیم فراشناخت
رنگ و مدل کالا
مقاله
تعداد
+
_
عدد
19,000 تومان
موجود

توضیحات

مقاله و مبانی نظری تعاریف و مفاهیم فراشناخت

در قالب word و در 62 صفحه و قابل ویرایش

 

 

فهرست مطالب

فراشناخت
2-2-12- تعاريف فراشناخت
2-2-13 ابعاد فراشناخت
دانش فراشناختي
مقوله شخص :
مقوله تکليف :
مقوله استراتژي
تنظيم فراشناختي
مهارتهاي فراشناختي
مهارت برنامه ريزي
مهارت نظارت
مهارت ارزيابي
2-2-14 آموزش مهارتهاي يادگيري : شناختي وفراشناختي
2-2-14-1 روش پس ختام يا روش پس خبا
پيش خواني
سئوال کردن
خواندن
تفکر
از حفظ گفتن
مرور کردن
2-2-14-2 روش کاپس
2-2-14-3 روش مردر
2-2-14-4 روش آموزش دو جانبه
2-2-14-5 روش مطالعه مشارکتي
2-2-15 نظراتي در باب ارتقا ء فراشناخت
2-2-15-1 آموزش مستقيم استراتژيهاي فراشناختي
استراتژيهاي فراشناختي
2-2-15-2 نظريه جرج اسکراو و تئوريهاي فراشناختي :
تئوريهاي فراشناختي
2-2-15-3 انواع تئوريهاي فراشناختي :
2-2-15-4 منابع تئوريهاي فراشناختي :
2-2-15-5 نظريه ويگوتسکي (نقش تعامل اجتماعي)
2-3 پيشينه تحقيقات انجام يافته
2-3-1 تحقيقات داخلي
2-3-2 تحقيقات خارجي
2-4 نتيجه گيري
فهرست منابع

 

 

 

تعاريف فراشناخت
آ. ل کوستا مي‌نويسد، اگربتوانيد از وجود يک گفتگوي دروني درذهن خود آگاه شويد، واگر بتوانيد فرايندهاي تصميم گيري و حل مسئله را بشناسيد، " فراشناخت " را تجربه کرده ايد. فراشناخت توانايي فرد به شناسايي دانسته‌ها و ندانسته‌هاي خويش است (آقازاده، 1377، 15). در اکثر مطالعات واژه فراشناخت را بعنوان، آگاهي فرد بر سيستم شناختي خود و عملکردش به کار مي‌برند فلاول گفته است که فراشناخت، دانش فرد درباره فرايندهاي شناختي خود است؛ و دربرگيرنده به عمل در آوردن، سامان دهي، و هماهنگ کردن مجموعه ي اين جريانهاست.
براون و همکارانش، مي‌گويند، فراشناخت انواع آگاهي درباره شناخت‌ها يا فرايندهاي اجرايي تصميم گيري است که موجود انساني بايد هم فرايند‌هاي شناختي را انجام دهد و هم پيشرفت آن را بررسي کند. در بررسي تفاوت بين تفکر فراشناختي و ديگرتفکرات فرد، بيشتر محققين چون براکساول، پاريس، بورکوسيکي اين ايده را پذيرفته‌اند که فراشناخت به تفکراتي اطلاق مي‌شود که آگاهانه و عمدي صورت پذيرد و موضوع آن ديگر تفکرات است. رويهمرفته، فراشناخت در برگيرنده :
- آگاهي فرد به دانش، توانايي درک، بازبيني ودست ورزي فرايندهاي شناختي.
- دانش ديرپا و راستين درباره راه کارهاي شناختي، راهبردها، شرايط معمول حافظه ي منال و احساسات خود آگاه مربوط به فرايندهاي شناختي مي‌باشد.
در عمل، فراشناخت در برگيرنده دانش روشمند، گزاره‌اي، شرطي ونيز بازبيني راه کارها و فرايند‌هاي شناختي وابسته به يکديگر است. در اکثر مطالعات واژه فراشناخت را بعنوان، آگاهي و کنترل فرد برسيستم شناختي خود و عملکردش به کارمي‌برند و پکاروتيک فراشناخت را به معناي انتخاب آگاهانه و ارزيابي استراتژيها دريادگيري مي‌داند (نيمي، 2002).
فراشناخت پهنه‌اي از دانش روان شناختي است که بسياري از دست اندرکاران رابه سوي خود کشيده است.
در برخي از نوشته‌ها، فراشناخت يکي ازرويکردهاي ويژه به آموزش و پرورش " انديشيدن "شناخته شده است. آموزش انديشيدن بزرگترين کشف آموزش و پرورش در دهه 1980 به شمار مي آيد. فراشناخت نمايه عقل تربيت شده يا تفکر تربيت يافته که بايد در برنامه‌هاي درسي مدارس مورد توجه جدي قرار گيرد. چنين کارکردي سبب ميشود تا تفکر به مثابه يک واقعيت انکار ناپذير در دهه 1990 و درقرن بيست ويکم مورد تاکيد باشد (آقازاده، 1377، 16).

2-2-13 ابعاد فراشناخت
بطور کلي در ادبيات فراشناخت دو بعد اساسي دانش فراشناختي و تنظيم فراشناختي فرض شده است؛ هرچند که ممکن است نامهاي مختلفي به آن اختصاص داده باشند.
دانش فراشناختي
مولفه نخست فراشناخت که همه بر آن توافق دارند و در همه نظريات وجود دارد، دانش فراشناختي است اسکراو (1995) اظهار مي‌کند : دانش فراشناختي، به آنچه که فرد در مورد خويش يا در مورد شناخت به طور کلي مي‌داند، مربوط ميشود. دانش در شناخت مربوط ميشود به آنچه که افراد درباره شناخت خود يا درباره شناخت بطور کلي مي‌دانند. به زعم اسميت (1992) اين دانش ضرورتا قابل بيان نيست، بچه‌ها بطور روتين دانش درباره شناخت را نشان مي‌دهند و به کار مي‌برند؛ بدون اينکه توانايي ذاتي در بيان آن دانش داشته باشند. بريتر (1993) و گلسر (1988) نشان مي‌دهند حتي بزرگسالان، توانايي ارائه يک توصيف واضح از تجربه يا توانايي شناختي خود را به سختي به دست مي آورند. دانش فراشناختي نيزمانند ديگر فراگيري‌ها احتمالاً به صورت آرام و تدريجي و از طريق سالها تجربه در حيطه انواع گوناگون اقدامات انباشت مي‌گردد.
فلاول (1979) دانش فراشناختي را دانش يا باورهايي درباره عوامل يا متغيرهايي مي‌داند که بطور متقابل با هم درتعاملند. در مدلي که وي از دانش فراشناختي ارائه مي‌دهد، سه متغير فرض شده است؛ شخص، وظيفه يا تکليف و استراتژي.
مقوله شخص :
اين مقوله شامل هر چيزي است که يک شخص درباره ماهيت خود و افراد ديگر بعنوان پردازشگران شناختي باور دارد. اين بعد اشاره دارد به نوعي دانش اکتسابي و اعتقاداتي در ارتباط با اينکه چگونه موجودات انساني به ارگانيسمهاي شناختي شبيه هستند.
اين مقوله شامل 3 نوع باور مي‌شود :
1- باور درباره تفاوتهاي درون فردي (مثلا باور شخص درباره اينکه او مي‌تواند اغلب چيزها را ازطريق شنيدن بهتر يا د بگيرد در مقايسه با خواندن).
2- باور درباره تفاوتهاي ميان فردي؛ (بعنوان مثال باور درباره اينکه يک شخص خيلي آسانترازشخص ديگر مطالب را به ياد مي آورد).
3- باور عمومي‌درباره شناخت.
مقوله تکليف :
دمتريو (1999) توضيح مي‌دهد : اطلاعات درباره هدف قابل دسترسي براي شخص در طي يک اقدام شناختي در اين مقوله جاي دارد؛ افراد بايد تشخيص دهند که تکاليف متفاوت، مستلزم عمليات ذهني متفاوت است (پانايورا، 2003). شخص بر اثر تجربه ياد مي‌گيرد با اطلاعات و تکاليف يادگيري چگونه مواجه شود، مثلا باور ميکند که ياد گرفتن چکيده و لب کلام يک مطلب آسان تر است از يادگيري کل متن.
مقوله استراتژي
درباره اين است که چه استراتژيهايي احتمالاً در نيل به اهداف در تکاليف مختلف تاثير دارد. يک فرد ممکن است باور داشته باشد که يک روش خوب در يادگيري وحفظ اطلاعات، توجه خاص به نکات مهم وتکرار آنها با خود است.
به گفته براون (1987) دانش فراشناختي اطلاعاتي است که انسان درباره فرايندهاي شناختي خود دارد وقابل بيان و جايزالخطاست؛ با اين توضيحات براون دو ويژگي اساسي براي دانش فراشناختي فرض ميکند؛ ويژگي قابليت بيان يعني، فرد مي‌تواند بر فرايندهاي شناختي خود تامل کند و با ديگران درباره آن گفتگو کند و جايز الخطا بودن يعني اينکه شخص برخي واقعيتها را درباره شناخت خود مي‌داند که ممکن است، صحيح نباشد.
براون (1987) دانش فراشناختي را بر اساس چگونگي آگاهي از دانش به سه طبقه تقسيم مي‌کند :
1- دانش اظهاري : يعني دانستن و آگاهي از چيزها، اين طبقه شامل دانش درباره خود بعنوان يک يادگيرنده مي‌شود و درباره اينکه چه عواملي بر عملکرد خود شخص تاثير دارد. بيکر (1989) درتحقيق بررسي فراحافظه (يعني دانش درباره فرايند حافظه) گزارش مي‌دهد که نوجوانان دانش بيشتري نسبت به کودکان درباره فرايندهاي شناخت مربوط به حافظه دارند. گارنر (1987) وپرسلي (1989) نيز دريافتند که يادگيرندگان خوب دانش بيشتري درباره حافظه خود دارند و در مقايسه با يادگيرندگان ضعيف احتمال بيشتري وجود دارد که آنچه را ميدانند به کار برند.

 

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

whatsuptelegrammailpinterest
logo

استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643