مقاله و مبانی نظری سالمندی وسبکهای زندگی و اضطراب از مرگ ,

menuordersearch
academixfile.ir
قبلی
بعدی

مقاله و مبانی نظری سالمندی وسبکهای زندگی و اضطراب از مرگ

(0)
(0)

مبانی نظری

مقاله و مبانی نظری سالمندی وسبکهای زندگی و اضطراب از مرگ
رنگ و مدل کالا
مبانی نظری
تعداد
+
_
عدد
19,000 تومان
موجود

توضیحات

مباني نظري و پيشينه پژوهش (فصل دو) سالمندی وسبکهای زندگی و اضطراب از مرگ

در قالب word , و در 48 صفحه و قابل ویرایش

 

 

فهرست مطالب::

 

تعریف سالمندی
2-2- نظریههای مطرح شده پیرامون سالمندی
الف) نظریه زیست شناختی:
ب) نظریههای روان شناختی:
ج) نظریه جامعه شناختی سالمندی:
3-2- اضطراب مرگ
4-2- تعاریف اضطراب مرگ
5-2- عوامل ایجاد کننده اضطراب مرگ
6-2- ابعاد هراس از مرگ    
1-6-2- بعد احساسی اضطراب مرگ    
2-6-2- بعد شناختی اضطراب مرگ
3-6-2- بعد تجربی اضطراب مرگ

4-6-2- بعد رشدی اضطراب مرگ    

-6-2- بعد فرهنگی اجتماعی اضطراب مرگ
7-2- نگرش دین اسلام به مرگ
1-7-2- نگرش قرآن
2-7-2- دیدگاه نهج البلاغه
3-7-2- مفهوم مرگ در ادعیه صحیفه سجادیه    
8-2- اضطراب مرگ از دیدگاه مکاتب
روانشناسی
9-2- رضایت از زندگی
10-2- ابعاد رضایت از زندگی
11-2- الگوهای رضایت از زندگی
1-11-2- الگوی کارکرد انطباقی
2-11-2- الگوی رضایت از زندگی
12-2- نظریههای پیرامون رضایت از زندگی
1-12-2- نظریه ونتگوت، مریک و اندرسون
2-11-2 نظریه سلسله مراتب نیازهای مزلو
3-11-2- نظریه رضایت از زندگی ژان
4-11-2- نظریه ادراکی فرانس
5-11-2- نظریه سیستمی
12-2- پیش بینی کننده های رضایت از زندگی
13-2- سبک زندگی
14-2- سبک زندگی سالم
15-2- ابعاد سبک زندگی سالم
1-15-2- سلامت جسمانی : که شامل الگوی تغذیه، خواب و ورزش میشود.
2-15-2- سلامت روانی:
3-15-2- سلامت معنوی
4-15-2 - سلامت اجتماعی
16-2- پژوهش های انجام شده
1-16-2- سبک زندگی سالم و اضطراب مرگ در سالمندان
    پژوهشهای انجام شده در خارج از کشور
    پژوهش های انجام شده در داخل کشور
2-16-2- سبک زندگی سالم (ابعاد چهارگانهی آن) و رضایت از زندگی
    پژوهشهای انجام شده در خارج از کشور
    پژوهشهای انجام شده در داخل کشور
منابع

 

2-2- نظریههای مطرح شده پیرامون سالمندی

الف) نظریه زیست شناختی: نظریههای زیست شناختی به سه دسته تقسیم میشوند، نظریه ایمنی، این نظریه معتقد است که سیستم ایمنی که وظیفه محافظت از بدن را دارد، با بالا رفتن سن، توانایی خود را از دست میدهد و به دنبال این کاهش در اعمال طبیعی، میزان عفونت و سرطان افزایش می-یابد؛ بنابراین، با افزایش سن از مصونیت فرد در مقابل بیماریها کاسته میشود. در نظریه پیر شدن سلولی اعتقاد بر این است که تغییرات DNAو RNA از علل سالمندی هستند. به این صورت که تغییرات سلولها، موجب تغییراتی در عملکرد اعضاء میگردد (شاملو، 1391) .
نظریه رادیکال آزاد  آسیب سلولی را توضیح می‌دهد. رادیکال آزاد، مولکول‌های ناپایداری هستند که در طی فرآیندهای طبیعی تنفس و سوخت و ساز، از قرار گرفتن در معرض تشعشع و آلودگی، در بدن تولید می‌شوند. حدس زده می‌شود که رادیکال‌های آزاد باعث آسیب سلول‌های DNA و سیستم ایمنی میشوند. به نظر می‌رسد تجمع زیاد رادیکال‌های آزاد در بدن، در تغییرات فیزیولوژیک سالمندی و بیماری‌های مختلفی مانند آرتریت، بیماری‌های گردش خون، دیابت و آترو اسکلروز دخیل بوده و یا عامل ایجاد آن باشد (هافمن ولد، 1999؛ ترجمه عابدی و همکاران، 1389).
ب) نظریههای روان شناختی: نظریات روان شناختی در جستجوی آنند، تا روند پیری را توصیف کنند و رفتارهایی که در این دوره مشخص میشود را توجیه نمایند. بزرگترین نظریه پرداز مراحل زندگی، اریک اریکسون، عقیده دارد که نظم ظهور مراحل زندگی، اگر چه لحظه شروع و پایان آن، بر حسب افراد، متغیر است اما، برای همه یکسان است (رایدال و میشارا، 1984؛ ترجمه گنجی، 1389) .
اریکسون دریافته است دوره انتهایی زندگی، زمانی است که افراد در آن، موفقیتها و شکست های خود را ارزیابی و مفهومی برای زندگی خود بیابند و بپذیرند که دوران آنان گذشته است، میتوانند با احساس کمال به پشت سر و به زندگی خود نگاه کنند. آخرین مرحله، محدوده کهنسالی است، ولی نارسایی در کسب موفقیت در مراحل قبلی می‌تواند باعث ایجاد مشکلاتی در مراحل بعدی شود. کهنسالی زمانی است که افراد به طور طبیعی زندگی‌شان را مرور کرده و تعییین می‌کنندکه آیا در مجموع مثبت یا منفی بوده‌اند. مثبت‌ترین برآیند این مرور زندگی، خردمندی، درک و پذیرش؛ و منفی‌ترین برآیند آن شک، احساس گناه و نا‌امیدی است ( رایس فیلیپ، 2000؛ ترجمه فروغان، 1392) .
ج) نظریه جامعه شناختی سالمندی: به چهار دسته تقسیم می‌شود، نظریه عدم تعهد ؛ بر اساس این نظریه، فرد در سالهای میانی عمر، فناپذیری و مرگ خود را یاد میکند و تدریجاً برخوردهای خود را با اجتماع و دیگران کاهش داده و همزمان جامعه نیز، متقابلاً فرد را از خود جدا میسازد. نظریه فعالیت، مخالف نظریه عدم تعهد، است، این نظریه معتقد است؛ فعالیت، سلامتی را در پیری افزایش میدهد. بنابراین بزرگسالانی که فعال میمانند در فعالیتهای تشویق شده و جایگاهها، روابط، سرگرمیها و علایق جدیدی را بدست می-آوردند و با احساس رضایت و آرامش، پیر میشوند. نظریه استمرار، عقیده دارد که شخصیت افراد، با افزایش سن تغییر نمیکند و رفتار آنان بیشتر قابل پیش بینی میگردد. آنها در عادات، پای بندیها، ارزشها و بخصوص در راهی که با توجه به موقعیت اجتماعی خود برگزیدهاند، تداوم و استمرار را حفظ میکنند. نظریه تعاملی، این نظریه تغییرات سنی را منتج از واکنش میان خصوصیات هر فرد، شرایط اجتماعی وی و سابقه نحوه واکنشهای فرد در برار اجتماع، میداند. تأکید این نظریه بر وظایف و نقشهایی است که فرد در طول زندگی خود به عهده داشته است (رایدال و میشارا، 1984؛ ترجمه گنجی، 1389)


).
5-2- عوامل ایجاد کننده اضطراب مرگ

اضطراب مرگ پدیدهای است، ذاتی و وجودی و از همین رو از زمانی که کودک از مرگ خودآگاه می‌شود، بدون توجه به عوامل خارجی با آن روبه رو است (یالوم، 2008). این عوامل که، این نوع اضطراب سرکوب شده را متجلی میکنند اینگونه بیان شدهاند:
1- محیط پر استرس: هنوز تأثیر محیط پر استرس بر شدت اضطراب مرگ کاملاً مشخص نیست؛ ولی، مطالعات نشان دادهاند که محیطهای پر استرس، در طولانی مدت میتوانند باعث افزایش اضطراب مرگ شوند. البته این تأثیرگذاری و میزان آن بررسی به نوع، زمینه و مدت عامل استرسزا میتواند متفاوت باشد (عبدالخالق، 2001) .
2- تشخیص یک بیماری تهدید کننده برای زندگی: تحقیقات نشان دادند که در میان افراد مبتلا به سرطان و ایدز، بخصوص آنهایی که در مراحل اولیه سرطان هستند، میزان اضطرب مرگ به مراتب بیش از همسالان سالم آنها است (شرمن، نورمن و مک شری، 2010) .
3-تجربهی درگیری مرگ و مردن: به نظر میرسد سروکار داشتن با مرگ میتواند بر شدت این اضطراب بیافزاید؛ به طوری که، پرستارانی که بیشتر با بیماران در حال مرگ سروکار دارند، اضطراب مرگ بیشتری را حس میکنند (چن، دلبن و فورستون و همکاران، 2006)، یا در سالمندان به دلیل مرگ همسر و همسالان، این اضطراب بارزتر میشود.

 

 

 

6-2- ابعاد هراس از مرگ    
1-6-2- بعد احساسی اضطراب مرگ    
اضطراب مرگ با ترس اساسی؛ که با نابودی هستی یک فرد مرتبط است، رابطه نزدیکی دارد. سیستمهای مغزی که اضطراب مرگ را در بر میگیرند شامل: بادامه و سازههای مرتبط، در رشد مفاهیم ضمنی (ناخودآگاه)، خاطرات ترسناک و هیپوکامپوس و نواحی مرتبط با کورتکس در رشد مفاهیم آشکار (خودآگاه)، خاطرات ترسناک می‌باشند. در انسانها، سازههای حافظه احساسی، یعنی هم حافظه آشکار و هم حافظه ناآشکار، نقش مهمی را در علامت دهی و تنظیم تهدید ادراک شده دارند (اهمن، 2000) .
این اضطراب به صورت خاطرات هیجانی در طول تاریخ نقش مهمی در بقای انسان داشته است، برای اینکه این اضطراب از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل شود، عناصر وحشت آور خارجی و خاطرات هیجانی داخلی به طور همزمان باید وجود داشته باشند (لتو و استین، 2009).

 


9-2- رضایت از زندگی

اصطلاح رضایت از زندگی در کنار دیگر اصطلاحات نزدیک و مرتبط، مانند «رفاه ذهنی» به وضوح تعریف شده است. اصطلاح رضایت از زندگی تحت عنوان مرتبهای است، که در آن فرد همه-ی صلاحیت و    شایستگیهایش را به طور کلی مطلوب قلمداد میکند، تعریف می‌شود؛ بنابراین، این اصطلاح به صورت مترادف با شادی و رفاه ذهنی قلمداد شده است. همچنین، می-تواند به عنوان جز شناختی رفاه ذهنی تعریف شود  ( مارتیکانین، 2008) .
رضایت از زندگی به ارزیابی شناختی یک شخص از زندگی خودش اشاره دارد، این مفهوم شامل ارزیابی کلی از زندگی بوده و فرآیندی مبتنی بر قضاوت فردی است. در این روند مقایسهای بین ملاکهای فرضی شخص با زندگی واقعیاش صورت گرفته هر چه واقعیت زندگی با این ملاکهای فرضی نزدیک به هم باشد شخص احساس رضایت بیشتری از زندگی میکند؛ به بیان دیگر، هر چه شکاف میان سطح آرزوهای فرد و وضعیت فعلی وی بیشتر می-شود، رضایتمندی او از زندگی کاهش مییابد (حمید،کوچکی، حیات بخش ملایری، 1391)
رضایت از زندگی، بیانگر نگرش مثبت فرد، نسبت به جهانی است که درآن زندگی میکند. رضایت با نیاز، داراي ارتباطی فراگیراست؛ نیاز و رضایت طی زمان دگرگونی می‌یابند و در یک جامعه، تابع عوامل بسیاري می‌باشند. عدم همخوانی بین اهداف، تمایلات و نیازها که اکثراً به دلیل وجود مسائل و مشکلات خاص پدید میآیند در بروز نارضایتی موثراست (مسعودی و همکاران، 1389) .
اینگهارت (1998)، مفهوم رضایت از زندگی را اینگونه تعریف مینماید: احساس رضایت از بازتاب توازن میان آرزوهای شخصی و وضعیت عینی فرد به وجود میآید. همچنین، ازکمپ (1995)، در تعریف رضایت از زندگی میگوید: رضایت بر تجربه شناختی و داورانهای دلالت دارد که به عنوان اختلاف ادراک شده بین آرزو و پیشرفت در زندگی (یعنی تحقق آرزو) تعریف میشود، این تعریف طیفی را تشکیل میدهد که از ادراک کامروایی تا حس محرومیت را در بر میگیرد، این مفهوم با مفهوم خوشحالی که ناظر بر تجربه عاطفی ( هیجان ها و احساسات) میشود، تفاوت دارد ( به نقل از هزار جریبی، 1388) .
رضایت از زندگی به عنوان نشانه کلیدی از بهزیستی ذهنی، نقطه عطفی در علم روانشناسی مثبتگرا به شمار میرود که به شناسایی توانمندیها و بنا نهادن آن به عنوان سپری در برابر مشکلات آسیبشناسایی روان تمرکز دارد، میتوان گفت مهمترین مؤلفه و جز شناختی بهزیستی، بهزیستی ذهنی است که با وجود اهمیتی که دارد تحقیقات کمتری در مورد آن صورت گرفته است ( درویش دماوندی، 1392) .
احساس خرسندی و رضایت از جنبههای زندگی، از مؤلفههای نگرش مثبت افراد نسبت به جهانی است که در آن زندگی می-کنند، در مجموع رضایت از زندگی عبارت است از، احساس خوشبختی، اینکه فرد زندگی را معنادار بداند و روند زندگی-اش را از گذشته تا به حال راضی کننده بداند، امیدوار باشد در آینده زندگی مطلوبی دارد، احساس کند نقشی مهم در زندگی به عهده دارد، زندگی خسته کنندهای ندارد و در زندگی جایگاه مهمی متعلق به اوست (طوبایی و مانی، 1389).
بر اساس رویکرد لذتگرایی رضایت از زندگی به عوامل مختلفی بستگی دارد، بر اساس یافتههای پژوهشی دو دسته عوامل شخصیتی در رضایت از زندگی تأثیر دارند: عوامل ساختاری یا ایستا و عوامل فرآیندی و پویا. عوامل فرآیندی شامل تغییرات درونفردی در طول زمان است، عوامل ساختاری تفاوت-های بینفردی را نشان میدهد، سن، وضعیت تأهل و سلامت از عوامل فرآیندی، برون گرایی و روان آزده خویی از صفات ساختاری هستند (مورورک، اسپایرو و آلمیرا، 2003).

 

 

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

whatsuptelegrammailpinterest
logo

استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643