مقاله و مبانی نظری مرگ و اضطراب مرگ و ابعاد آن ,

menuordersearch
academixfile.ir

توضیحات

مقاله و مبانی نظری مرگ و اضطراب مرگ و ابعاد آن

در قالب word و در 37 صفحه و قابل ویرایش و دارای منابع 1401 و 2021

 

 

فهرست مطالب
2-1. مرگ 
2-1-1. تاریخچه بررسی مرگ و معانی آن 
2-1-2. واکنش انسانها در برابر مرگ 
2-1-2-1. نظریه کوبلر - راس 
2-1-2-2. مدل کر  
2-1-3. اضطراب مرگ 
2-1-4. اضطراب مرگ و ترس از مرگ 
2-1-5. انواع اضطراب مرگ 
2-1-6. تعاریف اضطراب مرگ 
2-1-7. عوامل ایجاد کننده اضطراب مرگ 
2-1-8. ابعاد اضطراب مرگ 
2-1-8-1. بعد احساسی اضطراب مرگ 
2-1-8-2. بعد شناختی اضطراب مرگ 
2-1-8-3. بعد تحولی اضطراب مرگ 
2-1-8-4. بعد فرهنگی اجتماعی اضطراب مرگ 
2-1-8-5. ابعاد اضطراب مرگ طبق دیدگاه هالتر و هالتر 
2-1-8-6. سایر ابعاد اضطراب مرگ 
2-1-8-6-1. ترس از ناشناخته 
2-1-8-6-2. ترس از تنهایی 
2-1-8-6-3. ترس از دست دادن مهار خویشتن 
2-1-8-6-4. ترس از درد 
2-1-8-6-5. ترس از دست دادن هویت 
2-1-9. اضطراب مرگ از دیدگاه روانکاوی 

منابع

 

فصل دوم
پیشینه پژوهش
2-1. مرگ
2-1-1. تاریخچه بررسی مرگ و معانی آن
مرگ، یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های انسان در این کره خاکی بوده است. اینکه مرگ پایان حیات است یا آغاز حیاتی جدید، همواره ذهن انسان را به خود مشغول ساخته و او را به تفکر و تأمل واداشته است. شناخت مرگ با ایجاد احساسی تلخ به زندگی، منجر به تغییری اساسی در دیدگاه نسبت به زندگی می‌شود و می‌تواند منجر به تغییر شیوه زندگی فرد به شکلی مناسب‌تر شود. می‌توان گفت همانگونه که اپیکور معتقد بود، نخستین شرط داشتن یک زندگی شاد، از بین بردن ترس از مرگ است (مرادی و شریعتمداری، 1395). از آغاز تمدن بشر اندیشیدن به مرگ نقش مهمی را در زندگی انسان ایفا کرده است و به عقیده فيفل (1990)" از ابتدای تاریخ بشری، حقیقت مرگ و محدودیت انسان یک نگرانی و نیروی تکان‌دهنده بوده است و افراد زیادی، مرگ را یکی از ناخوشایندترین ویژگی‌های انسان و عامل ناتوانی او در برابر آینده می‌دانند. اضطراب و ترس از مرگ در میان تمام فرهنگ ها متداول است و گروه ها و ادیان مختلف به طرق گوناگون با آن برخورد می‌کنند (هورتا و باپ ،2006).
با وجود این‌که مرگ یک واقعیت زیستی و روان‌شناختی است و منشا احساسات ناشی از مردن و فرایند مرگ تا حدود زیادی به چگونگی اجتماعی شدن فرد در جامعه بستگی دارد، اما در نهایت اندیشیدن به مرگ ترسناک است و ترجیح اغلب مردم این است که به آن فکر نکنند ( گایلوت و همکاران، 2006). همانگونه که می‌(1961) گفته است انکار مرگ منجر به اضطراب و از خود بیگانگی‌ای مبهم می‌شود. فرد برای شناخت کامل خود، باید با مساله مرگ مواجه شده و نسبت به مرگ خود آگاهی داشته باشد. می‌توان گفت بسیاری از رفتارهای انسان پیامد واکنش او در برابر مرگ هستند. رابطه فرد با مرگ و میزان شناخت نسبت به آن، ترس و اضطراب از آن، نوع مکانیزم دفاعی که در مقابله با آن به کار می‌برد و معنای نمادینی که از مفهوم مرگ دارد، در شکل‌گیری عمیق‌ترین جنبه‌های شخصیت او تاثیر گذارند (مرادی و شریعتمداری، 1395).
قسمتی از ادبیات نظری در خصوص مرگ، نزدیک به 60 سال پیش منتشر شد. مرگ مفهوم انسانی قدرتمندی است که به عنوان نیروی محرک بسیاری از اظهارات خلاقانه و سوالات فلسفی مطالعه شده در اعصار گوناگون شناخته شده است (عبد الخالق، 2005). اما در سال‌های اخیر، توافقی همگانی در مورد مفهوم اضطراب مرگ وجود ندارد (نياتانگا و وچت،2006). در طول قرن بیستم، نگرش نسبت به مرگ، تغییراتی اساسی و اصلی داشته است. مرز زیست شناختی میان زندگی و مرگ مرزی نسبتا دقیق است اما این دو مفهوم از لحاظ روانشناختی به یکدیگر وابسته اند (یالوم، 1980). فیگنبرگ سه معنای متفاوت از مفهوم مرگ ارائه داده است؛ معنای اول (مرگ به معنای یک حالت ) بود، معادل حالتی غیر قابل بازگشت، که زمانی رخ می‌دهد که فرد دیگر زنده نیست و زندگی خاتمه یافته است. معنای دوم (مردن) است، فرایندی که در نهایت به حالت مرگ منجر می‌شود. مردن در رابطه با گذشته، حال و آینده تفسیر می‌شود و شامل مرگ و آنچه بعد از مرگ رخ می‌دهد، می‌شود. معنای سوم (نابودی) است، به معنای زمانی که فرد از بودن دست می‌کشد  ( لو و همکاران، 2011).

 

اضطراب ناشی از مرگ، پدیده‌ای طبیعی و دارای ارزش تکاملی است. زیرا در صورت نبود این اضطراب، مرگ های زودرس بسیاری به وقوع می‌پیوست و بقای نسل انسان در معرض خطر قرار می‌گرفت. بنابراین می‌توان چنین گفت که این اضطراب از اجزای سازنده نهاد بشری و عاملی ضروری برای استمرار حیات فردی است. بخشی از این اضطراب، ارثی و بخشی دیگر از تجربه‌های انسانی ناشی می‌شود. درجات مشخصی از اضطراب مرگ می‌تواند سودمند در نظر گرفته شود، زیرا می‌تواند فرد را مجبور کند از برخی شیوه‌های زندگی خطرآفرین دوری کند. اگر چه باید به این نکته توجه داشت که اضطراب مرگ شدید، میتواند باعث اختلال در زندگی عادی فرد شود (فرخ‌نژاد افشار و همکاران، 1400). اضطراب مرگ مفهومی چند بعدی است و اغلب به عنوان ترس از مردن خود و دیگران تعریف می‌شود. اضطراب مرگ، شامل پیش بینی مرگ خود و ترس از فرآیند مرگ و مردن افراد مهم زندگی است (گری، 2002). این اضطراب نوعی از اضطراب است که انسان های زنده آن را تجربه می‌کنند و می‌تواند سلامتی وجودی فردی و مخصوصا کارکرد سلامت روانی را تحت تأثیر قرار دهد.
بلسکی (1999) اضطراب مرگ را افکار، ترس‌ها و هیجانات مرتبط به پایان زندگی می‌داند. جونز، سیمون، گرینبرگ، پیزینسکی و سولومون (1997) اضطراب مرگ را ترس آگاه و یا ناخودآگاه از مرگ و مردن تعریف کردند. اضطراب مرگ مفهومی پیچیده است و به طور کلی شامل مفاهیم ترس از مرگ خود و دیگران است ( ایوریج، منزيس و منزيس، 2014). به بیان دیگر اضطراب مرگ شامل پیش بینی مرگ خود و ترس از فرایند مرگ و مردن در مورد افراد مهم زندگی است. اگر چه مرگ یک واقعیت زیست شناختی و روان شناختی است و احساسات در مورد فرایند مرگ و مردن ریشه در چگونگی اجتماعی شدن فرد در جامعه دارد، اما اندیشیدن به مرگ ترسناک است و بیشتر مردم ترجیح می‌دهند به آن فکر نکنند، چرا که مرگ آسیب پذیری بشر را با وجود پیشرفت های فناوری یادآوری می‌کند و اضطراب و ترس از مرگ، تجربه ناخوشایند انسان هاست (قاسم پور، سوره و سیدتازه کند، 1391).
تجربه کردن سطحی از اضطراب مرگ عادی است؛ اما، مانند سایر اضطراب‌ها، اگر شدت آن زیاد باشد منجر به تضعیف سازگاری می‌شود ( سید محمدی، 1394). اضطراب مرگ می‌تواند باعث افزایش نگرش منفی نسبت به پیری، و حتی اضطراب و ترس از پیری شود. نتایج تحقیقات نشان دادند که این اضطراب با نگرانی، ناراحتی، احساس عدم امنیت و تنش همراه است (لهتو و اشتاین، 2009)، که می‌تواند موجب اختلال در عملکرد فرد شود. اضطراب مرگ یکی از مهمترین عوامل مرتبط با سلامت روانی افراد به ویژه سالمندان است. نظریه پردازان وجودی معتقدند اضطراب مرگ، نوعی هراس و اختلال تعمیم یافته ناشی از اضطراب هستی است. بر اساس نظر آنها، ما به این دلیل اضطراب هستی را تجربه می‌کنیم که می‌دانیم زندگی‌مان محدود است و از مرگی که انتظارمان را می‌کشد، می‌هراسیم. کنار آمدن با مرگ برای بسیاری از افراد دشوار است و معمولا در مواجهه با مرگ، راه هایی همچون سرکوب، انکار و پرهیز را در پیش می‌گیرند و از مکان هایی که ممکن است مرگ را یادآوری کند، فاصله می‌گیرند و این، همان برخورد مضطربانه با مرگ است (دمیرچی، رمضانی، 1395).

 

 

2-2. پیشینه پژوهش
در پژوهش محمد و همکاران (2021)، با عنوان رابطه بین ارتباط معنوی، مذهبی بودن سازمانی، عزت نفس و اضطراب مرگ در سالمندان، مشخص شده است که عزت نفس می‌تواند اضطراب مرگ را پیش‌بینی کند.
در پژوهش مردی و همکاران (2020) با عنوان مقایسه اثربخشی سایکودرام، درمان خاطره پردازی و درمان عقلانی-هیجانی و رفتاری بر اضطراب مرگ سالمندان، مشخص شده است که درمان خاطره پردازی به طور قابل توجهی باعث کاهش افسردگی می‌شود.
مومنی، امانی، جانجانی، مجذوبی و هادیان (1400) در پژوهش خود رابطه سبک‌های دلبستگی و عواطف مثبت و منفی در سالمندان: نقش میانجی سبکهای خاطره پردازی را مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که مدل مفروض این مطالعه از برازش مناسبی در نمونه مورد مطالعه برخوردار است. بدین ترتیب که سبک دلبستگی ایمن رابطه مستقیم مثبتی با خاطره پردازی مثبت، و رابطه مستقیم منفی با خاطره پردازی منفی دارد و سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا تنها رابطه مستقیم مثبتی با خاطره پردازی منفی دارد. به علاوه، خاطره پردازی مثبت به ترتیب رابطه مستقیم مثبت و منفی با عواطف مثبت و منفی داشت و خاطره پردازی منفی به ترتیب رابطه مستقیم منفی و مثبتی با عواطف مثبت و منفی داشت. همچنین سبک دلبستگی ایمن، هم از طریق خاطره پردازی مثبت و هم منفی، رابطه غیر مستقیمی با عواطف مثبت و منفی نشان داد. سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا تنها از طریق خاطره پردازی منفی با عواطف مثبت و منفی رابطه غیر مستقیم داشتند.

 

 

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

whatsuptelegrammailpinterest
logo

استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643