مقاله و مبانی نظری پرخاشگری و کنترل خشم ,

menuordersearch
academixfile.ir
قبلی
بعدی

مقاله و مبانی نظری پرخاشگری و کنترل خشم

(0)
(0)

مبانی نظری

مقاله و مبانی نظری پرخاشگری و کنترل خشم
رنگ و مدل کالا
مبانی نظری
تعداد
+
_
عدد
19,000 تومان
19,000 تومان
موجود

توضیحات

مبانی نظری و پیشینه تحقیق پرخاشگری و کنترلخشم

 

در قالب WORD و در 33صفحه و قابل ویرایش است

 

 

قسمتی از متنفایل::

 

2-2-1- پرخاشگری

2-2-1-1- مفهومپرخاشگری

گروهی پرخاشگری را رفتاری می‌دانند که به دیگران آسیب می‌رساند یا بالقوه می‌تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد (زدن – لگد زدن – گاز زدن) یا لفظی (فریاد زدن، رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران (چیزی را به زور گرفتن)، نقطه قوت این تعریف عینی بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق می‌شود. نقطه ضعف آن این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است بطور معمول پرخاشگری تلقی نشود. پرخاشگری وسیله‌ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به دیگران، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع «وسیله‌ای» است. این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی می‌قاپند، یکدیگر را هل می‌دهند تا به اسباب بازی که می‌خواهند بازی کنند، دست یابند. به ندرت اتفاق می‌افتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند. پرخاشگری را باید از جرات ورزی متمایز دانست. جرات ورزی، دفاع از حقوق یا متعلقات (مانند ممانعت کودک از این که کسی به اسباب بازی اش دست بزند) یا بیان امیال و آرزوها را دربر می‌گیرد. مردم معمولاً شخص با جرات را پرخاشگر می‌دانند، در صورتی که کسی که از حق خود دفاع می‌کند با جرات است نه پرخاشگر .همچنین پرخاشگری؛ رفتاری است که به قصد آسیب رساندن و آزار به شخصی دیگر، اشیاء یا خود باشد. پرخاشگری را در تعریف سنتی ؛ رفتاری تعریف کرده اند که ؛ به فرد دیگری توجه دارد و هدف آن آسیب رساندن به آن فرداست و پرخاشگری رفتاری است که؛ می‌تواند بالقوه آسیب برساند. پرخاشگری می‌تواند به شکل های مختلف ازجمله ؛ کلامی ( فریاد زدن، رنجاندن ) و غیرکلامی (زدن، لگد زدن، گاز زدن ) و دیگر اشکال مورد مشاهده قرار گیرد(عاشوری، 1388: 55).

2-2-1-2- نظریههایپرخاشگری

- نظريهلورنز :

به عقيده کنراد لورنز، پرخاشگري که موجب آسيب رساندن به ديگران می‌گردد، از غريزه جنگيدن بر می‌خيزد که مشترک بين انسان و ساير ارگانيسم ها است و انرژی مربوط به اين غريزه به طور خود به خود با عياری کم يا بيش ثابت در ارگانيسم توليد می‌شود، احتمال خشم در نتيجه بالا رفتن ميزان انرژی انبار شده و وجود و شدت محرک های آزاد کننده خشم افزايش می‌يابد. خشم غيرقابل اجتناب است و گاهی حملات خود به خودی آن روی می‌دهد. لورنز برخلاف فروید در مورد تولید و آزاد شدن انرژی غریزی توجه زیادی نشان نداده است. او پیشنهاد می‌کند که انرژی پرخاشگرانه که از غریزه جنگ ناشی می‌شود، بطور خودکار در ارگانیسم تولید می‌شود.انگیختگی اعمال پرخاشگرانه ابتدا از دو عامل مشترک ناشی می‌شود:

1-میزان انرژی پرخاشگرانه انباشته شده

2-وجود قدرت محرکات آزاد کننده

بطور خلاصه او معتقد است که ارتکاب بسیاری از اعمال پرخاشگرانه غیر زیان بار ممکن است از رسیدن انرژی پرخاشگرانه به سطح خطرناک جلوگیری کند و بدین ترتیب احتمال انفجار خشونت را که عواقب خطرناکی در پی خواهد داشت را کاهش دهد. همچنین به نظر وی احساسات عظیم تر عشق و دوستی نسبت به دیگران ممکن است با ابراز آشکار خشم ناسازگار باشد و از این رو به توقف چنین رفتاری گرایش داشته باشد و به این ترتیب لورنز معتقد است که می‌توان مسیر خشم را تغییر داد(هادجینز و لالوند، 1999: 39).

-نظریهیادگیریاجتماعی:

این نظریه در طی سال های 1977-1973 توسط بندوراارائه شد و بر این اساس استوار بود که ناکامی منتهی به بروز رفتارهای پرخاشگرانه نمی‌شود، بلکه پاسخ های پرخاشگرانه در حقیقت رفتارهای یادگرفته شده ای هستند که در طول زمان شکل گرفته و در نتیجه موقعیت های مشابه بروز می‌کند. با این حال اگر رفتارهای پرخاشگرانه به موقع کنترل و تعدیل نگردد، آنگاه خود پرخاشگری باعث بروز پرخاشگری می‌گردد. دیدگاه یادگیری اجتماعی معتقد است که عوامل محیطی، اکتساب و نگهداری رفتار پرخاشگرانه را کنترل می‌کند و آن را ذاتی و غریزی نمی‌داند. طبق این دیدگاه رفتارهای پرخاشگرانه معمولا در اثر مشاهده دیگران کسب می‌شود، به همین دلیل هم قابل آموزش هستند و هم قابل پیشگیری و کنترل(بندورا، 1983 نقل از میلر و لینام، 2006: 69). بندورا در تحقیقات خود نشان داد که پرخاشگری کاملا جنبه تقلیدی دارد و از راه مشاهده کسب می‌شود و احتمالا پایه ذاتی ندارد. رسانه های گروهی و به خصوص تلویزیون در عصر حاضر نقش مهمی در آموزش رفتارهای پرخاشگرانه دارند. از نظر بندورا یادگیری مشاهده ای و سرمشق گیری از دیگران، بخش مهمی از یادگیری های ما را تشکیل می‌دهند و بنابراین، دلیلی وجود ندارد که نقش رسانه ها و تلویزیون را در شکل دهی رفتار پرخاشگرانه در انسان و به خصوص کودکان نادیده بگیریم. معلوم شده است که مشاهده صحنه های پرخاشگرانه، پرخاشگری تماشاگران را افزایش می‌دهد (کوین و همکاران، 2008: 204)

تماشای خشونت در فیلم ها می‌تواند رفتار پرخاشگرانه را از چند طریق افزایش دهد:

1.تعلیم شیوه های پرخاشگرانه رفتار: کودکان رفتار سرمشق های پرخاشگر را عینا تقلید می‌کنند. بنابراین کودکان بدون آن که واقعا بخواهند پرخاشگری کنند، آن را بر اساس الگو انجام

2.می دهند و با انجام آن و ملاحظه نتایج سودمند آنی، تمایل بیشتری به تکرار پرخاشگری پیدا می‌کنند.

3.افزایش برانگیختگی: تماشای برنامه های خشونت آمیز تلویزیونی باعث برانگیختگی فیزیولوژیک

4.کاهش حساسیت نسبت به پرخاشگری: تماشای خشونت در ابتدا موجب برانگیختگی هیجانی کودکان می‌شود اما با تکرار آن، از شدت واکنش های هیجانی کاسته می‌شود.

5.کاهش قید و بندهای رفتار پرخاشگرانه: بسیاری از افراد تکانه های پرخاشگرانه خود را بازداری می‌کنند. این بازداری از طریق احساس گناه، ترس از انتقام و عدم تایید دیگران و یا احتمال نتایج ناخوشایند برای پرخاشگری اعمال می‌شود. پژوهش ها نشان داده اند که تماشای رفتار پرخاشگرانه فرد دیگر این بازداری ها را سست می‌کند و احتمال بیشتری وجود دارد که فرد مشاهده کننده نیز به پرخاشگری روی آورد (هوکسما،1386: 57 ).

 

 

-2-2- کنترلخشم

2-2-2-1- مفهومکنترلخشم

کنترل خشم یکی از مبحث هایی است که مدت هاست در حوزه ی روان شناسی مطرح شده است و روان شناسان سعی می‌کنند در این حوزه به کسانی که به کمک نیاز دارند، اطلاعاتی مفید و کافی در مورد هیجان خشم، مهار خشم ،خطراتی که سلامتی روحی و روانی‌ آنها را تهدید می‌کند، ارائه دهند. کنترل خشم به آن معنا نیست که فرد اصلا نباید خشم خود را نشان دهد، بلکه شامل؛ بیان خشم به روشی سازگارانه است. رفتار جرأت مندانه؛ رفتاری است که بدون انجام رفتارهای پرخاشگرانه می‌توان، به کسانی که از‌ آنها رنجیده و یا عصبانی شده اید، نشان داد.هدف از کنترل خشم، کاهش کاهش یافتن احساسات هیجانی و برانگیختگی فیزیولوژیکی است که سبب ایجاد و بروز خشم می‌شود. از کسی یا چیزی که سبب عصبانیت شما شده است، نمی‌توانید اجتناب کنید یا از آن خلاص شوید. و یا نمی‌توانید‌ آنها را تغییر دهید. اما می‌توانید یاد بگیرید که واکنش های خود را در هنگام بروز خشم کنترل کنید. زمانی که از مدیریت خشم سخن می‌گوییم، در حقیقت منظورمان کنترل خشم فرد در زمان پیش از خشم است. بعد از بروز خشم هم افراد اکثرأ دچار شرمندگی، پشیمانی، خجالت و گاه احساس گناه می‌شوند. باید فرد این توانایی را داشته باشد که به صورت خودآگاهانه به خشم خود فکر کند و از تصمیم خود قبل از رسیدن به مرحله ی پرخاشگری منصرف شود و خشم خود را مهار کند. کنترل و مدیریت خشم نه به دلیل تحریک کننده ها بلکه به دلیل واکنش به‌ آنها متمرکز است تا افرادی که دائما به علت تحریک کننده های درونی و بیرونی تحریک می‌شوند توانایی این را داشته باشند که عصبانیت خود را مهار و آن را کنترل نمایند. عصبانیت زمانی بروز می‌کند که از دست یافتن به آن چیزی که خواسته ایم، ناامید شده باشیم. یا توسط دیگران تحقیر و یا تهدید شده باشم یا افکار و عقاید و باورهایمان مورد هجوم دیگران قرار گرفته باشند، زمانی که فرصتی مناسب و کافی برای تحلیل و تجزیه ی وضعیت و ارائه ی واکنش منطقی به موقعیت خود نداریم، ابراز واکنشی سرعتی و غیر منطقی را ترجیح می‌دهیم ولی در بسیاری از موارد، آن نتیجه دلخواه و مثبتی که انتظارش را داریم با عصبانیت به آن نمی‌رسیم و مناسب و کارآمد نیست. واکنش سریع و غیرمنطقی ناشی از عصبانیت ناگهانی نسبت به یک مسئله، سبب از دست دادن احترام در نزد دیگران می‌شود و همچنین سبب کم شدن اعتماد به نفس در افراد عصبی می‌شود، بویژه اگر بلافاصله متوجه شود که هدف را اشتباه گرفته و بی دلیل عصبی شده است(عاشوری، 1388: 10).

دادستان (1382) میگوید خشم عبارت از ایجاد صدماتی است که نه تنها از دید مشاهده کننده غیر قابل توجیه است، بلکه فقط در چهارچوب اصول اخلاقی و قانونی یک جامعه مشخص و معنای خود را می‌یابد. در کل می‌توان گفت خشم ممکن است به شکل های مختلفی مانند آزار و اذیت دیگران، کتک زدن و دشنام دادن جلوه گر شود و هدف آن صدمه زدن به خود یا دیگری است.

علائم رفتارهای خشم در گروه های سنی مختلف، متفاوت است. به عنوان مثال ممکن است رفتار خشم در کودکان 2 تا 5 سال با گريه های شديد، زد و خورد با والدين و اطرافيان، پا کوبيدن و کوبيدن سر به ديوار و خود زني همراه باشد. در دوران مدرسه نيز عمده خشونت در مقابل همسالان بروز می‌کند. در اين دوران، حجم گريه ها کاهش می‌يابد. در دوران بلوغ نيز عمدتا رفتارهای خشونت آميز مي تواند تبديل به يک نوع افسردگی شود. در اين دوران، اين رفتارها می‌تواند به 2 گروه کاملا آرام در خود فرو رفته با علائم افسردگي يا رفتارهاي کاملا خشونت آميز به شکل زد و خورد بروز کند. چنانچه اين رفتارها منشأ بيماري هاي رواني داشته باشند، احتمال خودکشي در اين افراد زياد است. همچنين امکان دارد از اواخر دوران تحصيلي راهنمايي يا اوايل دوران دبيرستان اين خشونت ها به بزهکاري تبديل شود. در اين دوران، اين کودکان اگر با همسالان نامناسب آشنا شوند، وارد گروه هايي مي شوند که سرگرمي شان بزهکاري، سرقت، کيف قاپي و... است (اکبری، 1381).

بنابراين شناخت و ريشه يابی علت يا علل خشم، بسيار حائز اهميت است چرا که با شناخت اين عوامل می‌توان از ميزان و شدت خشم افراد کاست. نکته درخور توجه اين است که خانواده ها بايد از دوران دبستان بويژه پايه اول ابتدايی متوجه رفتارهای فرزندانشان باشند و چنانچه رفتاری مانند ناخن جويدن، شب ادراری، گريه های نامناسب، ترس، لرزش خفيف جسمی يا گفتاری در فرزندشان مشاهده کردند، هرچه سريع تر به روانشناس مراجعه کنند تا از ايجاد رفتارهای خشونت آميز جلوگيری کنند. بنابراین کنترل خشم نیز به فرایندی اشاره دارد که فرد را از ایجاد صدمه به خود و دیگران باز داشته و رفتار او را در چارچوب رفتاری و اخلاقی جامعه نگه می‌دارد(عظیمی، 1390: 33).

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

whatsuptelegrammailpinterest
logo

استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643