مقاله و مبانی نظری گشتالت درمانی ,

menuordersearch
academixfile.ir
قبلی
بعدی

مقاله و مبانی نظری گشتالت درمانی

(0)
(0)

مبانی نظری

مقاله و مبانی نظری گشتالت درمانی
رنگ و مدل کالا
مبانی نظری
تعداد
+
_
عدد
19,000 تومان
19,000 تومان
موجود

توضیحات

مبانی نظری و پیشینه پژوهش گشتالت درمانی

در 38 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت word

 

ویژگی های فایل

– 38 صفحه فارسی شامل مبانی نظری، پیشینه تحقیق و منابع (داخلی و خارجی)

– در قالب فایل ورد قابل ویرایش با استاندارد آکادمیک

– منبع نویسی شده به شیوه APA

– منابع بخش مبانی از 2010 به قبل و بخش پیشینه از 1393 به قبل

– شامل 35 صفحه متن و 3 صفحه منابع استفاده شده و مفید

 

فهرست مطالب

ریشه های فلسفی و تجربی گشتالت درمانی
گشتالت درمانی و روان تحلیل گری
گشتالت درمانی و وجودگرایی
مفاهیم اساسی گشتالت‌درمانی
نظریه ی شخصیت
ماهیت انسان
خودگردانی
آگاهی
مفهوم اضطراب
گشتالت درمانی یا تمرکز درمانی
فرآیند روان درمانی گشتالتی
دفاع ها در گشتالت درمانی
تکنيک هايي که در گشتالت درماني بکار گرفته مي شود
شش قانون برای هدایت درمانگران گشتالتی
قواعد گشتالتی
طرح‌های رفتاری در گشتالت در مانی
مروری بر تحقیقات انجام شده
منابع

 

بخشی از متن

تعاریف و مبانی

به طور کلی می‌توان گفت که تقریباً تمام مفاهیم گشتالت درمانی از فلسفه شرق و عرفان مطالعه شده است. بویژه تائوئیسم (پیروی از طریقت چینی) و بودائیسم (آئین بودا). تائوئیسم، روش فکری منسوب به لائو تسه فیلسوف چینی است که متبنی است بر اداره مملکت بدون وجود دولت و بدون اعمال فرم ها و اشکال خاص حکومت. بودائیسم، مذهبی که معتقد است باید تلاش کنیم برای روشن فکری (هوشیاری معنوی) از طریق غلبه کردن بر تمام نفس ها و امیال دنیوی(الیس، 2000).

2-1-4 مفاهیم اساسی گشتالت‌درمانی
1-    نظریهی شخصیت
پرلز، انسان را موجودی وحدت‌یافته، خودنظم، کلنگر، وابسته به محیط و تجربهگر میانگارد که شخصیتی با ابعاد اجتماعی، روانی – جسمانی و روحی دارد. این سه بعد، به هنگام تولد، به‌طور بالقوه در فرد وجود دارند و در امتداد یک پیوستار قرار میگیرند.
مرحلهی اجتماعی، که به فاصلهی بسیار کمی پس از تولد آغاز میشود، به وسیله آگاهی و توجه به دیگران خصوصا به والدین، مشخص میشود. البته جنبه جسمانی نیز در این مرحله وجود دارد ولی بدون آگاهی و شعور انجام می‌پذیرد. در خلال مدت زمانی که تعامل با دیگران ضرورت مییابد و مرحلهی اجتماعی نامیده میشود، کودک به ارتباط با دیگران اقدام میکند. سطح اول بدان دلیل مرحلهی اجتماعی نامیده میشود که در آن به ارتباط با دیگران شدیدا احساس نیاز میشود. در این مرحله، دیگران باید به منزله منبع و مرجع مورد استفاده قرار گیرند(میزیاک و استاوت، 1386؛ ترجمه رضوانی)
مرحلهی بعدی، یعنی مرحلهی جسمانی – روانی، به وسیله آگاهی فرد از خصوصیات شخصی خودش مشخص میشود. در این مرحله، کودک به عوامل جهان خارج با معیارهای گستردهتر روانی پاسخ میدهد و این پاسخ با آگاهی و وجه تمایز بیشتری همراه است. در خلال این مرحله است که اکثریت مردم اوقات زیادی از زندگیشان را به مفهومسازی و ایجاد ارتباط با عوامل مادی و مکانیکی سپری می-کنند(میزیاک و استاوت، 1386؛ ترجمه رضوانی).
در آخرین مرحلهی آگاهی، انسان از وجود مادیش فراتر رفته، هستی خویش را به طریق دیگری تجربه می‌کند و آگاهیش تغییر مییابد. برای مثال، از حالت احساس حسی به آن چیزی که احساس ماوراء حسی نامیده میشود، تغییر جهت می‌دهد. مرحله سوم دارای منبع درونی و قائم به ذات است و پس از تشکیل، به صورت ارتباطی با اولوهیت درمی‌آید(میزیاک و استاوت، 1386؛ ترجمه رضوانی)
در نظریهی شخصیت از دیدگاه گشتالتی، گفته میشود که آدمی به دلیل کوشش و تقلای مداوم خود در جهت تعادل حیاتی، انگیخته میشود. این‌گونه تلاش و کوشش برای ایجاد تعادل حیاتی، دارای اساس و پایه غریزی است و معنی آن این است که این تعادل و توازن در نتیجهی نواخت طبیعی و خودگردان موجود زنده یا جاندار – در بین حالت‌های تعادل و عدم تعادل یا توازن – به جریان افتد. اصل تعادل حیاتی، موجب پیدایی ساخت ادراک‌های فرد و به نظم درآوردن این ادراک‌ها میگردد. این ادراک‌ها نیز به نوبه خود به صورت تجربهی اصلی ادراک شکل در مقابل یک زمینه، سازمان داده میشوند. وقتی شخص یک نیاز مثل گرسنگی یا تشنگی را احساس میکند، گفته میشود که جاندار در حالت عدم موازنه قرار گرفته است. ضمنا همگامی تعادل و توازن مجدد برقرار میشود که شخص بتواند چیزی را از محیط جذب کرده و نیاز خود را برآورده سازد. پس از آنکه جاندار در حالت موازنه یا تعادل قرار گرفت، پیشنما برای ظهور یک شکل در آگاهی او، صاف و روشن و به عبارت دیگر، آماده خواهد شد. بدین ترتیب، شخص در حالت نسبتا ثابت جریانی قرار می-گیرد که طی آن، یک شکل در زمینه ظاهر میشود، راهی نیز برای ارضای نیاز انتخاب میگردد، شکل از زمینه دور می‌شود و مجددا یک شکل در زمینه ظاهر میشود. برای توصیف نظریهی گشتالت در زمینه شخصیت، باید هم با اصل تعادل حیاتی و هم با اصل کلنگری آشنا باشیم. در توضیح اصل کلنگری باید گفت: در این اصل، دو نوع رابطه تعریف میشود. در اولین رابطه که اصطلاحا به آن ماهیت کلنگر آدمی گفته میشود، این اعتقاد وجود دارد که بدن و روح آدمی، نوعی ذات وابسته به هم و غیرقابل‌ تفکیک را تشکیل میدهند. معنی این جمله آن است که آدمی موجودی اصطلاحا یکی‌شده و کل است و شامل کلیت روانی و جسمانی است.
دومین رابطه، اصل کل‌نگر است که انسان و محیط او، تشکیل نوعی وحدت ارگانیسمی – محیطی را می‌دهند؛ یعنی آدمی و محیط او به هم بسته می‌باشند(برونر، 2010).
2-    ماهیت انسان
پرلز، معتقد بود که هر شخصی استعداد آن را دارد که آزادانه انتخاب کند و مسئول رفتار خود باشد. خود-شکوفایی دیدگاه خوشبینانه پرلز در مورد انسان بر این فرضیه او استوار است که همه موجودات زنده ذاتا به سوی خودشکوفایی کشیده میشوند. البته او این کار را به عنوان فرایندی ناتمام مینگرد: ما به‌طور دائم در حال شدن هستیم، ما هرگز به‌طور کامل "شکوفا نمی‌شویم". این تمایل به خودشکوفایی فطری، انگیزش برای کلیه رفتارهای انسان است(برونر، 2010).
3-    خودگردانی
هر ارگانیسمی سعی دارد که به وسیله کامرواسازی یا حذف نیازهای به وجود آمده که تعادل فرد را به هم زدهاند، به تعادل حیاتی دست یابد. آنها به این فرایند تعادل حیاتی "خودگردانی ارگانیسمی " نام نهاده‌اند. زمانی که ارگانیسم نوعی درد را تجربه می-کند(عدم تعادل)، او میتواند خودگردانی را از طریق تخلیه تنش به وسیله تجربه هیجانی شدید یا برآوردن آن نیاز انجام دهد(ساعتچی، 1386).
4-    آگاهی
آگاهی، کلید گشتالت‌درمانی است. تمام این رویکرد براساس کمیت آگاهی مراجع است. اجتناب از آگاهی، مشکل را تشدید میکند؛ زیرا به جای هدایت انرژی به سوی برآوردن نیاز، این انرژی صرف بازداشتن نیاز یا هیجانی میشود که نیاز را اعلان کرده و خبر داده است(پرلز، 1993).
پرلز، بیشتر به عمل و تجربه علاقهمند بود تا به فلسفه. او به اهمیت فلسفه گشتالت‌درمانی پی‌برد، اما در امور به وجود آوردن یک فلسفه منظم گشتالت‌درمانی مردد بود. با این حال، این فلسفهها روشن باشند یا پنهان، فرضیاتی در مورد ماهیت انسان و تجربه در گشتالت‌درمانی وجود دارد(لوین، 2010). چندین فرضیهی اصلی در مورد ماهیت انسان وجود دارد که اساس گشتالت‌درمانی را تشکیل میدهند:
انسان، یک کل است شامل جسم، هیجانات، افکار، احساسات و ادراکات که همه اینها در ارتباط با یکدیگر عمل می-کنند.
انسان، بخشی از محیطش است و نمیتواند بدون آن درک شود.
انسان، موجودی فعال است نه موجودی واکنشی. او پاسخ‌های خود را به محرک‌های برونی و درونی تعیین می-کند.
انسان، قادر است از احساسات، افکار، هیجانات و ادراکات خود آگاه شود.
انسان، از طریق آگاهی قادر به انتخاب بوده و بنابراین مسئول رفتار آشکار و نهان خود است(پرلز، 1993).
5-    مفهوم اضطراب
اضطراب، فاصله و شکاف میان حال و آینده است. انسان بدان دلیل مضطرب میشود که وضعیت موجود را رها کرده و دربارهی آینده و نقش‌های احتمالی که ایفا خواهد کرد، به تفکر میپردازد. دلهره و مشغولیت در زمینه فعالیت‌های آینده باعث "ترس صحنهای " میشود. ترس صحنهای، از توقع و انتظار فرد از اتفاقات بد و ناگوار در رفتار و نقش‌های آیندهی او به وجود میآید. فرد با تشخیص اینکه این اضطراب از چه منبعی حاصل می-شود، باید به خود آید و در زمان حال زندگی کند. اگر فرد در زمان حال به سر برد، مضطرب نخواهد شد؛ زیرا هیجان و تحریک به فوریت در فعالیت خودبه‌خودی او جریان یافته و خلاق و مبدع می‌شود.
نوروز، توقف و یا رکود رشد است. واکنش فرد روان-نژند، به جای آنکه تعامل با محیط و جذب آن باشد، کنترل محیط و ایفای نقش‌های معین است. انرژی، به جای آنکه صرف رشد و تکامل شود، مصروف ایفای نقش میشود.
خودنظمی فرد رواننژند به طریق متعددی سد میشود و نیروهای مشخص نمیتوانند بر تماس ارگانیسمی با محیط تأثیر کاملی داشته باشند. این نوع ممانعت‌ها سه نوع هستند: یکی آنکه در فرد رواننژند تماس ادراکی ضعیفی با دنیای خارج و با خود بدن وجود دارد. دیگر آنکه ابراز آشکار نیازها سد میشود. سوم آنکه سرکوبی، از شکلبندی هیئت‌های خوب جلوگیری میکند(من، 2010)

 

پیشیه تحقیق::


گارفیلد (2010) در پژوهشی دریافت که گروه درمانی با زوجین دارای مشکل در صمیمت عاطفی با استفاده از یادگیری بیان مستقیم عواطف و حمایت از دریافت بازخورد، توسعه مهارت های دوستی (اتصال، ارتباط، تعهد و همکاری) به صمیمت عاطفی در روابط زوج ها منجرمی شود.
اولیور و فایبر (2013) در پژوهشی با عنوان قطب بندی زوج درمانی به شیوه مشاوره گشتالتی به این نتیجه رسیدند که زوج درمانی گشتالتی که دارای چهار مرحله است منجر به افزایش صمیمت زوجین در طولانی مدت می‌شود.

 

مقیمیان و امینی (1393) در پژوهش خود به مقایسه تاثیر گشتالت درمانی و درمان شناختی رفتاری الیس بر ابراز وجود دانشجویان پرستاری پرداختند.نتایج پژوهش آنها نشان داد بعد از مداخله گشتالت درمانی و درمان شناختی رفتاری الیس نمرات ابراز وجود به طور معناداری افزایش یافت. تفاوت ابراز وجود بین هر یک از گروههای آزمودنی و کنترل معنادار بود. این افزایش در دو گروه آزمودنی، با هم اختلاف معنادار نداشت.

 

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

whatsuptelegrammailpinterest
logo

استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643