مقاله و مبانی نظری تعلیم و تربیت
در قالب word و در 88 صفحه و قابل ویرایش
توضیحات تکمیلی
2-2- تعریف تربیت:
از نظر لغوی وازه تربیت از ریشه «ربو» و باب تفعیل است در این ریشه معنای زیادت و فزونی اخذ شده است و در مشتقات مختلف آن میتوان این معنا را به نوعی بازیافت مثلا به تپه «ربوه» گفته میشود زیرا نسبت به سطح زمین برآمده است نفس زدن را «ربو» گویند به سبب اینکه موجب برآمدن سینه است «ربا»نیز از آن رو که زیادتی بر اصل مال است به این نام خوانده میشود البته تنها به نوع خاصی از زیادت بر اصل مال ربا اطلاق شده است نه به هرگونه زیادتی برای مثال برکت که نوعی زیادت بر اصل است ربا محسوب نمیشود. (باقری ج یک 51:1390)
تربیت به معنای پروردن پروراندن پرورش دادن و ادب واخلاق به کسی یاد دادن (عمید 538:1389) و در اصطلاح نیز تعاریف زیادی در این باره شده است که به عنوان مثال از نظر حضرت آیت الله خامنه ای تربیت به معنای رشد و حرکت شئ به سمتی است که آن شئ کمال خود را باز مییابد و برای مثال تربیت یک نهال یا یک بوته گل به این معناست که ما این نهال یا بوته را رشد بدهیم تا برگ و بار پیدا کند و میوه بدهدو ضمن اینکه خود این نهال یا بوته از لحاظ ظاهری و زیبایی باید شکل کامل خود را پیدا کند میوه اش هم باید میوه سالم وشیرینی باشد. (بانکی پورفرد، قماشچی 1384:53)
و یا در تعریفی ازامام خمینی از قوه به فعل رساندن استعدادهای نهفته فطرت انسانی درجهت الهی شدن اوست. (امام خمینی 1388: 28)
ویا اینکه «تربیت» نوعی تردید نفس و باطن است و از طریق اعتدال بخشی به قوا و تمایلات بوسیله معرفت ریاضت و استمرار برای نیل به انس و قرب الهی. (شریعتمداری 35:1378)
صرف نظر از تعاریفی که ازجنبه های مختلف اخلاقی – اجتماعی – فلسفی مورد برسی واقع میشود در تعاریف تربیت نکته اشتراکی نیز وجود دارد که میتوان به آن اشاره کرد.
- یکی اینکه نوعا مربوط به انسان میشود و موضوع بحث آن درباره رشد و تکامل اوست.
- اینکه در تربیت ارتباط میان دو کس است یعنی یکی بر دیگری تاثیرگذار است یکی بالغ و دیگری نابالغ .
- اینکه تربیت یک عمل هدفدار است.
- اینکه درنهایت متربی باید کامل شود یعنی در واقع باید به قرب الهی برسد.
- اینکه در این عمل به قابلیت رسیدن استعدادهای درونی افراد است.
2-3- مفهوم تربیت:
تربیت از مفاهیم و پدیده هایی است که در خصوص مفهوم آن توافق فلسفی و وحدت دیدگاه کمتر وجود دارد به این لحاظ که هر مکتب و مسلکی برمبنای فلسفی خود تعریف ویژه ای برای تربیت ارائه میکند شاید بتوان قدیمی ترین و در عین حال روان ترین وساده ترین تعریف را به افلاطون نسبت داد وی میگوید: تربیت زیباترین چیزی است که دربهترین انسان ها آشکار میشود.
و یا ارسطو گفته است تربیت ایجاد فضیلت فردی و نیز فضیلت اجتماعی و مدنی است.
و یا پستالوزی تربیت را رشد طبیعی و تدریجی همه استعداد ها نبرد های گوهرین در انسان ها میداند و جان دیویی تربیت را با رویکردی جامعه شناسی امری اجتماعی میداند که میتوان آن را بازیابی پیاپی تجربه برای افزایش گستره ی ژرفای محتوای اجتماعی آن دانست. در عبارتی خلاصه تربیت از نظر وی یعنی کسب تجربه بوسیله تجربه و برای بازسازی تجربه شهید مطهری نیز تربیت را پرورش دادن و به فعلیت رساندن استعدادها و ایجاد تعادل و هماهنگی میان آنها میداند تا از این راه متربی به حد اعلای کمال برسد.
( تقی پور ظهیر به نقل از جعفری طوسی، 1389: 15)
2-4- تعریف تعلیم:
تعلیم نیز مصدر باب تفعیل است و از ماده علم اشتقاق یافته و در لغت به معنای آموختن، آگاهانیدن و یاد دادن است. در هر صورت تعلیم بدین معناست که متعلم از علم و آگاهی برخوردار میگردد و آنچه را که پیش از این نداشته به دست میآورد. (بهشتی، 1387: 42)
در قرآن کریم نیز تعلیم به معنای انتقال آگاهی و دانایی است. انتقال آگاهی در مورد جماد و نبات نمود ندارد اما در مورد انسان و حیوان انتقال آگاهی تحقق دارد و در قرآن کریم هم به آن اشاره شده است: علّم الانسانَ ما لم یَعلَم - (علق 5 ) آنچه را که انسان نمیدانست به او آموخت.
و در مورد حیوان: و ما عَلّمتُم مِن الجَوارِح مُکَلّبینَ تُعَلِّمونَهُنَّ مِما عَلَّمَکُمُ الله - (مائده، 4) از آنچه برای مردمان حلال است صید حیوانات شکارگر است که به عنوان مربیان سگ های شکاری از آنچه که خدایتان آموخته به آنها تعلیم داده اید.
2-5- رابطه تربیت با تعلیم:
در تعریف تربیت آوردیم که برانگیختن و فراهم آوردن موجبات رشد و پرورش و شکوفایی استعدادها و قابلیتها و توانایی های انسان به منظور رسیدن به کمال و سعادت مطلوب است و در تعریف تعلیم نیز آوردیم که به معنای آموختن، آگاهانیدن و یاد دادن است و در هر صورت تعلیم بدین معناست که متعلم از علم و آگاهی برخوردار میگردد و آنچه را که پیش از این نداشته به دست میآورد.
پس یک نوع ارتباط معقول و آمیختگی در تعلیم و تربیت وجود دارد که به طور معنا داری آنان را به هم پیوند میزند چون این ارتباط توسط کسی برقرار میشود که در اصطلاح میتوان در تعلیم به آن معلم و در تربیت مربی گفت.
مقام معظم رهبری در بیانی میفرماید:
تعلیم از تربیت نباید جدا باشد و تعلیم باید با تربیت آمیخته باشد. سعی کنید در مدارس تربیت یک لحظه متوقف نشود. البته بهترین شکل کار این است که معلم مربی نیز باشد و در این فکر باشید که در آینده هم معلم و هم مربی باشید. (بانکی پور فرد، 1380: 55)
2-7- اهداف کلی تعلیم و تربیت:
هدف نهایی خلقت انسان و هدف نهایی تعلیم و تربیت اسلامی رسیدن به قرب الهی است هر چند لازم است این هدف به اهداف و مقاصد جزئی، مشخص و روشن تر تجزیه شود تا در برنامه های تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار گیرد، اما هر هدفی که برای تربیت در ابعاد گوناگون پیش بینی میشود باید در شعاع قرب الهی و برای تحقق این هدف باشد چون خاستگاه همه ی اهداف تعلیم و تربیت اسلامی رسیدن به قرب الهی است. مقصود از قرب الهی رهایی از دلبستگی های مادی و دل کندن از غیر خدا و دلدادگی به خداوند و پیروی تام از دستورهای او رسیدن به یقین شهودی و فناء فی الله و بقاء بالله است. لذا اگر بخواهیم به تشریح اهداف کلی بپردازیم میتوانیم به هدف های اعتقادی، اخلاقی، علمی، فرهنگی و هنری، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اشاره کنیم و راه های دستیابی به آنها را نیز بررسی نمائیم.
2-16- عوامل و نهادهای موثر در تعلیم و تربیت:
بجز انبیاء و اولیاء اله که از سرچشمه فیض الهی بهره مند بوده و بدون درس و مکتب ناخوانده مدرس شده اند، دیگر انسانها نیز نیاز به تعلیم و تربیت دارند و این آموخته و پرورش یافتن خود به خود پدید نمیآید بلکه در سایه سار عوامل و نهادهایی که موثر بر آن هستند بوجود خواهند آمد، انسان مانند زمین بایری است تا هر آنچه در آن کشت شود همان از آن میروید. و این انسان در جامعه ای زندگی میکند که عوامل مختلف و گوناگون در تربیت تاثیرگذار هستند و به هیچ وجه نمیتواند خود را از آن عوامل جدا کند و به عبارتی کنج عزلت را انتخاب نماید.
باتوجه به اینکه این عوامل را میخواهیم از دیدگاه مقام معظم رهبری بررسی نماییم، میتوانیم از عوامل خانواده، آموزش و پرورش، دانشگاه، رسانه، صدا و سیما، مطبوعات، اینترنت، ماهواره، کتاب، دولت و محیط و نظاماجتماع، که من حیث المجموع میتوان به نهادهای اجتماعی، آموزشی، فردی و محیطی تفکیک کرد نام ببریم و هر کدام از آنها را به فراخور بحث بررسی نماییم.
2-16-1- عامل خانواده:
از دیرباز خانواده بعنوان یک واحد تربیت شناخته شده است. نهادی که تاثیر بسزایی در تعلیم و تربیت کودکان دارد. کانونی است که عواطف و احساسات کودکان در آن رشد میکند. خانواده جای سکنا و آرامش است. در جریان زندگی روزمره فارق از هرگونه اتفاق و رویدادی که تلاش و خستگی به همراه دارد این محیط خانه و خانواده است که پناهگاه امن و مایه سکینه و آرامش است و جایگاهی است برای تجدید قدرت و قوا که بتوان با دشواریهای زندگی دست و پنجه نرم کرده خانواده هایی است که تمامی رفتار و سکنات والدین باید حساب شده باشد. چون محیطی است که مفاهیمی همچون محبت، و احترام، نشاط جسمی و روحی و یا شناخت جسمی و روحی و یا شناخت و مواهب خدادادی و مفاهیم ارزشی را میتوان به کودکان تعلیم داد.
از بعد اجتماعی نیز میتوان گفت که خانواده یکی از مهمترین نهادها (نظام ها) اجتماعی است که اهمیت بسیار در ریشه و شکوفایی و تربیت استعدادهای اجتماعی جامعه دارد، به گونه ای که میتوان ادعا کرد اگر در جامعه ای آسیب های فراوان اجتماعی و روانی به چشم میخورد، بیشتر محصول جوامع کوچک پایه و از جمله «خانواده» است. برای مثال شاید بتوان گفت جوانی که در کوچه و خیابان و مکانهای عمومی رفتاری دور از شأن جوانان ایرانی دارد و براساس نظر کارشناسان امور اجتماعی و تربیتی، «بزهکار» محسوب میشود، نتیجه تربیت ضعیف خانوادگی است. (نادری، 1390: 228)
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643