مطالعات نظری و پیشینه تحقیق بررسی مدیریت دانش
در قالب word ودر 44 صفحه و قابل ویرایش
فهرست مطالب::
2-1 مقدمه 14
2-2- مبانی نظری تحقیق 14
2-3- مروری بر پیشینه تحقیق 19
2-4- تعاریف و مفاهیم تحقیق 21
2-5- تاریخچه مدیریت دانش 24
2-6- ابعاد مدیریت دانش 25
2-7- کارکرد مدیریت دانش 26
2-8- مصادیق مدیریت دانش 27
2-9- زیرساخت های مدیریت دانش 27
2-10- استراتژی مدیریت دانش 29
2-11- بررسی الگوهای استراتژی مدیریت دانش و استراتژی دانش در سازمان ها 33
2-12-آئین نامه مدیریت دانش 42
2-13- خلاصه فصل دوم 43
منابع
2-6- ابعاد مدیریت دانش
نوناکا و تاکوچی دانش ضمنی را به دو بعد فنی و ذهنی تقسیم میکنند. بعد فنی دانش ضمنی شامل حرفهها، مهارتهای غیر متعارف و ناملموس و فنون عینی میشود؛ در حالی که بعد ذهنی که درونی نیز خوانده میشود مواردی چون الگوهای ذهنی، طرحها، نمونهها، زوایا، عقاید، باورها، نگرشها و تصورات باطنی را در بر میگیرد که فرد درباره آنها هیچ تردیدی ندارد. بعد ذهنی دانش ضمنی تصورات فرد از واقعیت (چیستی) و نگرش او نسبت به آینده (بایستی) را منعکس میکند. نونکا و تاکوچی تاکید میکنند که هرچند این دانش به آسانی قابل بیان نیست ولی دیدگاه افراد نسبت به جهان پیرامون را شکل میدهد و عامل مهمی در خلق دانش نوین به شمار میرود(Hasanzadeh, 2007). مضافاً بر این، برای دانش ضمنی ویژگیهای دیگری چون محلی، درونی، تجربه مداری، بافتاری، انتزاعی، پایداری و تجدید پذیری نیز برشمرده شده و به قابلیت آن به عنوان دانش چگونگی در تبدیل دانش چیستی به عمل، دشواری در مفصل بندی، انتقال از طریق روایت و گفت و شنود و اختصاص آن به استادکاران پرداخته شده است. دانش ضمنی ریشه و اساس دانش سازمانی و انسانی و منبع مهم استراتژیک سازمان ارزیابی و بر اهمیت آن به عنوان مزیت رقابتی سازمان تاکید شده است. از آنجا که دانش ضمنی معمولاً قسمتی از فرآیندهای یادگیری بلند مدت در یک بافت ویژه است که در ساختار تفکر جای دارد. ارتباط باید توجه داشت که نوآوری از ایده و آرمان برمیخیزد. در واقع عامل اصلی در تقویت نوآوری و خلق دانش نوین نیل به آرمان و تحقق ایده خاصی است که ریشه در دانش ضمنی دارد. از همین روی دانش ضمنی را حایز نقش اصلی در کارایی دانش در سازمان ها میدانند که کسب و مدیریت آن به موفقیت سازمان میانجامد(Lindner and Wald, 2010).
2-7- کارکرد مدیریت دانش
در خصوص کارکرد دانش ضمنی اختلاف نظر وجود دارد. این اختلاف نظر را در دو سطح فردی و سازمانی میتوان بیان نمود. در سطح فردی دو دیدگاه درباره کار ویژه دانش ضمنی وجود دارد. گروهی دانش ضمنی را برای اجرای بهینه امور ضروری میدانند. در این نگرش، دانش ضمنی شکافهای آموزشی رسمی را پر میکند. همچنین مجموعه فوت و فن و مهارت هایی است که انطباق افراد با موقعیتهای جدید را تسهیل کرده و آنها را قادر میکند که سریع تر عمل کنند و نسبت به شرایط متغیر چالاک تر و پاسخگوتر باشند. در مقابل، برخی دیگر دانش ضمنی را مانعی برای تغییرات بنیادین ارزیابی میکنند. از این زاویه، دانش ضمنی از تجربه بر میخیزد. تجربه نوعی اطمینان و اعتماد به دانستهها ایجاد میکند که میتواند به ایستایی و مقاومت در برابر رهیافتهای جدید بینجامد. لذا دانش ضمنی دانشی نسبتاً ثابت است که نوعی روزمرگی را ایجاد و در برابر افکار نو موضعی تدافعی اتخاذ مینماید.در سطح سازمانی نیز کارکرد دو گانه مشابهی برای دانش ضمنی برمی شمرند. برخی دانش ضمنی را منبع اساسی دانش و ایدههای نوآورانه تلقی میکنند. از این نظر دانش ضمنی کلید دستیابی به مزیت رقابتی پایدار است. این امر ریشه در کمیابی، زمینه مداری و منحصر به فردی دانش ضمنی دارد. دستهای دیگر خاستگاه دانش ضمنی را سنتها میدانند. پایبندی به سنتها رویکردهای تازه و نوآورانه را بر نمیتابد. لذا دانش ضمنی به عنوان نیرویی محافظه کارانه در سازمان عمل میکند.در واقع میان کار ویژههای نوآورانه و محافظه کارانه دانش ضمنی رابطه وجود دارد. محافظه کاری و سنت مدار بودن دانش ضمنی کپی کردن آن را دشوار و آن را منحصر به فرد میکند. لذا دانش ضمنی را به منبع مزیت رقابتی پایدار تبدیل میکند(Rezaeeyan et al., 2010).
2-8- مصادیق مدیریت دانش
دانش ضمنی گسترهای متنوع از مصادیق را در بر میگیرد که از آنها میتوان به نمونه های زیر اشاره کرد: شهود، مهارت، بصیرت، دانش چگونگی، بارورها، الگوهای ذهنی، هوش عملی، گمان، حس درونی، استعداد، درایت، قانون مبتنی بر تجربه، احساسات، بهترین عمل، بداهه گویی، واکنش غریزی، سلیقه، دید هنری، تجربه و ایستارها. عملی بودن دانش ضمنی در شمار متنوعی از نمونههای آن از جمله دانش چگونگی و بهترین عمل منعکس شده است. مصادیق فوق نشان میدهد که هرچند مشخصه اصلی دانش ضمنی ضمنی بودن به مثابه انتزاع است اما میتواند در گسترهای از مفاهیم انتزاعی مطلق تا نسبتاً غیر انتفاعی متفاوت باشد. برخی از آنها مانند شهود و الگوهای ذهنی به مثابه یک حس از چنان انتزاعی برخوردارند که قابل انتقال به دیگران نیستند اما بعضی دیگر مانند بصیرت، استعداد و هوش عملی هرچند به گونهای ناملموس درک میشوند اما میتوانند منجر به نتایج غیر انتزاعی تری شوند که در رفتار و برون دادهای کاری تجلی مییابد. در واقع علیرغم دشواری در مفصل بندی دانش ضمنی مشاهده پذیری بالایی در برخی نمونههای آن مانند مهارتها و بداهه گویی ملاحظه میشود.سطح تحلیل مصادیق دانش ضمنی نیز متفاوت است. برخی از نمونهها مانند سلیقه و حس درونی صرفاً فرد را به عنوان بازیگر در نظر میگیرند ولی برخی دیگر مانند درایت و ایستاها علاوه بر افراد، تیم ها و گروههای بازیگر را نیز در بر میگیرند(Rossi, 2010).
2-9- زیرساخت های مدیریت دانش
شورای سردفتران اطلاعات سه عنصر منابع انسانی، فرآیندها و فناوری را به عنوان عوامل زیرساختی مدیریت دانش در بخش دولتی معرفی میکنند که مهمترین آن منابع انسانی است زیرا مدیریت دانش به تمایل اشتراک گذاری و استفاده مجدد دانش متکی است هرچند که فناوری اطلاعات میتواند اشتراک گذاری دانش را در درون و بیرون از مرزها تسهیل کند. سرمایه انسانی در دانش و تجربه کاری افراد و قابلیت های آنها متجلی است و به دلیل قابل مشاهده نبودن،سرمایه ی نایاب،تخصصی و نامشهود محسوب میشود و قابل تکثیر نیست در حقیقت نظریه پردازان دانش مدار دانش شخصی را نخستین منبع تولید دانش سازمانی میشناسند(Sukirno and Siengthai, 2011).
مسائل مربوط به فرهنگ سازی:آماده سازی فرهنگ سازمان برای دانش مهمترین و مشکل ترین چالش است، میزان همکاری افراد مهمترین مشغله ی مدیران تلقی میشوند زیرا موفقیت مدیریت دانش به انگیزه، تمایل و توان افراد برای به اشتراک گذاری دانش و استفاده از دانش دیگران متکی است(Sukirno and Siengthai, 2011).
فرآیندها: عوامل فرآیندی زیر ساخت مدیریت دانش در سازمان ها شامل طیف گسترده ای است که ایجاد آنها توجه خاص مدیران سازمان را میطلبد. دانش مداری مدیریت در سازمان اولین مورد قابل توجه برای ایجاد انسجام و هماهنگی دانش سازمانی نوع مدیریت است. به عبارت دیگر نحوه مدیریت سازمان دانش مداری ویژگی خاصی را میطلبد براساس شرایطی که در قسمت پیش به آنها پرداخته شد دو نوع مدیریت را میتوان شناسایی کرد(Tian et al., 2009):
1) مدیریت سلسله مراتبی که مدیران میانه به عنوان مترجمان دانش نهان رده های بالاتر و پایین تر خود به دانش عیان عمل میکنند.در این نوع مدیریت همیشه بین مدیران عالی رتبه سازمان و کارکنان اجرایی فاصله وجود دارد و ارتباط بین آنها تنها سلسله مراتبی است. امروزه فناوری های نوین اطلاعات و ارتباطات زمینه هموار سازی هرم سلسله مراتبی را فراهم کرده اند و اعضای سازمان میتوانند با رده های بالاتر و پایین تر خود ارتباط داشته باشند و به تبادل اطلاعات بپردازند.
مدیریت فرامتنی که ترکیبی از مدیریت سلسله مراتبی و گروه های خود سازمان یافته است. این نوع مدیرت بر تنوع درخواست متمرکز است.گاهی سلسله مراتب مدیریتی رعایت میشود و گاه نیازی به طی سلسله مراتب مدیریتی نیست.مدیریت فرامتنی نیز به مدد پیشرفت های فناوری حاصل شده است.
همکاری بین سازمانی: همکاری بین سازمانی یکی از اجزای زیرساختی مدیریت دانش است.همکاری و ائتلاف های بین سازمانی به صورت گسترده به تنوع روابط بین سازمان مانند توافقات و اقدامات توسعه مشترک موافقت نامه ها و قراردادهای تحقیق و توسعه و غیره اشاره دارد(Hasanzadeh, 2007).
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643