مقاله ومبانی نظری اختلال اضطراب و دید گاه های آن ,

menuordersearch
academixfile.ir
قبلی
بعدی

مقاله ومبانی نظری اختلال اضطراب و دید گاه های آن

(0)
(0)

مبانی نظری

مقاله ومبانی نظری اختلال اضطراب و دید گاه های آن
رنگ و مدل کالا
مبانی نظری
تعداد
+
_
عدد
19,000 تومان
موجود
گارانتی کالا:

ضمانت بازگشت وجه

توضیحات فایل

مبانی نظری اختلا اضطراب ودید گاه های آن

در قالب WORD  ودر 49 صفحه وقابل ویرایش

 

فهرست مطالب

اضطراب    
اختلالات اضطرابی از دیدگاه DSM-IV-R    
اختلال اضطراب منتشر    
اختلال وحشت زدگی    
اختلال فشار روانی پس آسیبی    
اضطراب آشکار و پنهان    
عناصر اضطراب    
شیوع اضطراب    
ریشه ها و عوامل اضطراب    
درجات اضطراب
تشخیص بالینی اضطراب    
انواع پاسخ به اضطراب    
دیدگاه صاحبنظران در خصوص اضطراب و منشأ آن    
نظریة روانکاوی فروید    
دیدگاه سالیوان    
دیدگاه هورنای    
دیدگاه اتورانک    
دیدگاه آدلر «روانشناسی فردی»    
نظریة پرز «گشتالت درمانی»    
اضطراب از دیدگاه رفتارگرایی    
دیدگاه راجرز    
دیدگاه الیس    
دیدگاه گلاسر    
دیدگاه علوم پزشکی و زیستی در خصوص اضطراب    
تفاوت و تشابه اختلالات اضطرابی    

منابع

فارسی

لاتین

 

 

اضطراب
اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان، در همه افراد در حد اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد به عنوان یک پاسخ سازش یافته تلقی می‌شود. فقدان اضطراب ممکن است فرد را با مشکلات و خطرهای قابل ملاحظه ای مواجه گرداند. اضطراب است که فرد را وا می‌دارد تا برای معاینه کلی به پزشک مراجعه کند یا در یک جاده لغزنده با احتیاط رانندگی کند و بدین ترتیب زندگی طولانی ترو بارورتری داشته باشد. بالعکس اضطراب مرضی نیز وجود دارد چرا که اگر حدی از اضطراب می‌تواند سازنده و مفید باشد و اگر اغلب مردم اضطراب را تجربه می‌کنند اما این حالت ممکن است جنبه مزمن و مداوم بیابد که در این صورت نه تنها  نمی‌توان پاسخ را سازش یافته دانست بلکه باید آنرا به منزله منبع شکست، سازش نایافتگی و درماندگی فراگیری دانست که فرد را از بخش عمده ای از امکاناتش محروم کند، فقط بر اساس راهبردهای محدود کننده آزادی و انعطاف فردی کاهش می‌یابد و طیف گسترده اختلال های اضطرابی را که از اختلال های شناختی و بدنی تا ترس های غیر موجه و وحشتزدگی ها گسترده اند به وجود می‌آورد (دادستان،1383).

مبانی نظری اختلال اظطراب
اساساً اضطراب را نمي‌توان در قلمرو آنچه تحت عنوان آزردگي مشخص مي‌شود محدود کرد، چرا که احساس اضطراب نه تنها در بيماران افسرده، وسواسي و روان گسسته وجود دارد، بلکه در افراد بهنجار نيز به صورت‌هاي مختلف، پديدار مي‌گردد. شايد به همين دليل است که در مورد اضطراب نمي‌توان تعريف مشخص و روشني را ارائه داد، چرا که اضطراب در افراد مختلف به گونه‌هاي متفاوت بيان مي‌شود. با توجه به موارد ذکر شده مي‌توان در زير به تعاريفي در زمينه اضطراب پرداخت:
لافون اضطراب را اين چنين تعريف مي‌کند: اضطراب يک انتظار به ستوه آورنده است و ممکن است در تنشي گسترده، موحش و اغلب بي‌نام اتفاق مي‌افتد، اين حالت که به شکل احساس و تجربه کنوني است مانند هر اغتشاش هيجاني در سطح همبسته رواني و بدني در فرد پديد مي‌آيد و ممکن است يک تهديد عيني و اضطراب‌آور داشته باشد. در واقع اضطراب به عنوان احساسي رنج‌آور است که با يک موقعيت ضربه‌آميز کنوني يا به انتظار خطري که به شئي نامعيني وابسته است، تعريف مي‌شود (دادستان، 1375).
- اضطراب يک حالت احساسي و هيجاني است که از خصوصيات برجسته آن توليد حالت بي‌قراري و دلواپسي است که با اتفاقات زمان و شرايط تناسب ندارد (معاني، 1370).
- اضطراب حالت هيجاني ناخوشايند و مبهم و وضعيت تحريک تشديد شده هيجاني است که اساسا نگراني يا ترس را هم دربر دارد (آرتور، 2007).
- اضطراب را در واقع همه انسان‌ها تجربه مي‌کنند، اضطراب احساس ناخوشايند و اغلب مبهم دلواپسي است که با يک يا چند تا از احسا‌س‌هاي جسمي همراه مي‌گردد (آلن، 1990).
اما تعريف D.S.M.I.V – از اضطراب اين گونه است :


نگراني پيشاپيش نسبت به خطرها، بدبختي‌هاي آينده، توأم با احساس بي‌لذتي، با نشانه‌هاي بدني تنش، منبع پيش بيني نشده مي‌تواند دروني‌ يا بيروني باشد (پورافکاري، 1368).
و نهايتاً اين که اضطراب عبارت است از احساس مبهم و توأم با ناراحتي که اغلب منشاء و علت مشخصي ندارد، و براي فرد شناخته شده نيست (آرلن، 1998).
دست یافتن به تعریفی دقیق از اصطلاح اضطراب بسیار دشوار است. اکثر نظریه پردازان با لانگ موافقند که اضطراب یک مفهوم فرضی است. یعنی اضطراب نوعی تصور است که وجود خارجی و عینی ندارد ولی در تفسیر پدیده های مشاهده پذیر می‌تواند مفید باشد. لانگ مدلی سه سیستمی از اضطراب ارائه داده است که به طور وسيع به فهم تعریف های مختلف کمک کرده است. نیمرخ اضطراب در افراد مختلف بسته به اینکه کدام نظام بیشترین تأثیر را پذیرفته است، متفاوت خواهد بود. اضطراب در وسیع ترین معنی، به عنوان یکسری پاسخ های جسمی، روانی و رفتاری به فشار روانی در نظر گرفته می‌شود (پاول و انرایت، 1991).
دادستان (1382)، اضطراب را به عنوان واکنش فرد در مقابل یک موقعیت ضربه آمیز، یعنی موقعیتی که تحت تأثیر بالا گرفتن تحریک ها اعم از بیرونی و درونی واقع شده و فرد در مهار کردن آنها ناتوان است در نظر  می‌گیرد. همچنین، اضطراب ناراحتی در عین حال روانی و بدنی است که بر اثر ترس مبهم و احساس ناامنی و تیره روزی قریب الوقوع در آدمی به وجود می‌آید.
به عقیده کوپر (2010)، هر نیروی که ثبات روانی یا جسمی را از میدان خویش سوق دهد و در فرد ایجاد فشار نماید، اضطراب نامیده می‌شود. یا می‌توان گفت اضطراب وقتی روی می‌دهد که تهدید نسبت به فرد وجود داشته باشد. یک تهدید برحسب این که چه مفهومی برای فرد دارد می‌تواند ایجاد فشار نماید.


به نظر رولو می‌، اضطراب عبارت است از " ترسی که در اثر به خطر افتادن یکی از ارزشهای اصولی شخص ایجاد می‌شود (رولومی، 1983). هر کسی ترس ها و نگرانی هایی دارد. فروید ادعا می‌کرد اگر اضطراب و ناراحتی همرا با آن، افراد را برانگیزد راه های جدید مقابله با معضلات زندگی را تشخيص دهند، می‌تواند انطباقی باشد. اضطراب خواه انطباقی باشد یا غیر انطباقی، می‌تواند موجب ناتوانی شدید گردد. اضطراب علل بسیاری دارد و همه مردم در زندگی آنرا تجربه می‌کنند. طبیعی است که مردم هنگام مواجهه با موقعیت های تهدید کننده و تنش زا مضطرب شوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امری غیر عادی است. اضطراب شامل احساس عدم اطمینان در ماندگی و بر انگیختگی فیزیولوژیکی می‌شود. شخصی که مضطرب است از عصبی بودن و تنش و بی قراری و تحریک پذیری شکایت می‌کند و اغلب در به خواب رفتن مشکل دارد. اضطراب شدید ممکن است بعد از وقوع یک حادثه، با پیش بینی حادثه ای در آینده، یا براثر تصمیم به مقاومت در برابر اشتغال ذهنی به موضوعی خاص. یا به هنگام تغییر جنبه نامطلوبی از رفتار، یا برخورد با محرک ترس آور، روی می‌دهد. رفتارهای مشاهده شده در اضطراب هر چند بسیار متنوع هستند، اما در یک چیز مشترک اند: تغییر یا احتمال تغییر در هر موقعیت آشکار ساز اضطراب دخیل است (ساراسون و ساراسون،1987).
اگر چه مقدار محدودي اضطراب براي رشد بشر ضرروي است ولي مقدارزیاد آن نيز باعث اختلال رفتار مي شود واغلب اوقات شخص را مجبور به نشان دادن رفتار نوروتيک يا پسيکوتيک مي نمايد (شاملو، 1369).
زبان فرانسوی نگرانی را از اضطراب جدا می‌کند. در بین مردم آلمان واژة Angst و در بین مردم آنگوساکسن Anxiety به هر دو معنی به کار می‌رود (پورو، بنقل از شجاع رضوی، 1376).
برای اولین بار پزشک آمریکایی بنام برد در سال 1869 اضطراب را تعریف کرد. از سال 1890 برمید اضطراب را اختلالی تعریف می‌کرد که نشانة آن یک احساس انقباض و خفگی است. فروید در سال 1989 نوروز اضطراب را به عنوان یک واحد بالینی باز شناخت. علامت اصلی این بیماری نگرانی، اضطراب و دلهره است. در اوایل سال 1910 سر ویلیام اسلر، متوجه ارتباط بین درد سینه و هیجانات زندگی شد و کشف کرد که اضطراب و فشار باعث بیماری می‌گردد.
کانن اثرات اضطراب روی حیوانات و انسان ها را مطالعه کرد، به خصوص واکنش «جنگ و گریز» را مورد توجه قرار داد. یکی از اولین تلاش های علمی برای تشریح فرآیند بیماری های وابسته به اضطراب به وسیله پزشک دانشمند هانس سلیه به عمل آمد. او در سال 1946 برای مرزی که در مقابل حالت های اضطراب آور قرار می‌گیرد سه مرحله قائل شد:
1-    واکنش در برابر خطر
2-    مقاومت
3-    فرسودگی یا عجز (کوپر، به نقل از مدیحی، 1370)
اریک فرام در سال 1965 نظریة خود را بر تعارض بین نیاز فرد برای آزادی و اضطرابی که آزادی پیش        می‌آورد بنا نهاده است (آزاد، 1376).
در دهة 1970 روانشناسی بنام ریچارد اس. لازاروس اظهار داشت که واکنش ناشی از اضطراب به چگونگی ارزیابی (آگاهانه، نا آگاهانه) او از میزان صدمه، تهدید یا به مبارزه طلبیدن آن حادثه مربوط می‌شود (کوپر، به نقل از مدیحی، 1370).
سپس در جریان سال های پایانی قرن 19 و آغاز قرن بیستم دیدگاه مبتنی بر پدیده آیی زیست شناختی روان آزردگی جای خود را به دیدگاه فرویدی مبتنی بر پدیده آیی روان شناختی داد. فروید اصطلاح روان آزردگی را به معنای دیگری به کار برد و بر این نکته تأکید کرد که این اختلال از علل جسمانی ناشی نمی‌شود بلکه ریشه در اضطراب دارد بدین معنی که وقتی خاطرات و امیال سرکوب شده، ناهشیار کوشش می‌کنند تا از سطح ناهشیاری به سطح هشیاری راه یابند. اضطراب به علامت هشدار دهنده پایگاه (من) آشکار می‌شود و رفتارهای نوروزی را به عنوان شیوة بیان اضطراب و یا دفاع علیه آن قلمداد می‌شوند و در دهه های اخیر نظریه پردازان مختلف و به خصوص نظریه پردازان رفتارنگر معتقدند که روان آزردگی گسترده ای وسیع تر از آنچه در وضع کنونی تحت عنوان اختلال های اضطرابی مشخص می‌شود، پوشش می‌دهد.
دانشجوی پزشکی هنگام امتحان، تنها اضطراب شدید ندارد، بلکه بازداری ذهنی و تمایل به فرار نیز او را آزار می‌داد. مورد مبتلا به هراس دندانپزشکی، از واکنش شدید سیستم عصبی پاراسمپاتیک رنج می‌برد (عرق کردن و غش). علایم فلج کننده در این موارد، مانند باز داری ذهنی و غش، نمایان گر مکانیزم های بقایی هستند که در دورانی خاص، یعنی ماقبل تاریخ، برای کاهش عواقب وخیم یک حملة سودمند بوده اند. اما در دوران کنونی، خود این علایم باعث می‌شوند که در دفعات بعدی، ترس شخص از مواجه با موقعیت بیشتر گردد. شخص از این می‌ترسد که مبادا این واکنش های ابتدایی فلج کننده دوباره تکرار شوند (دادستان، 1376).

 

نمودار تغییر قیمت
نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

whatsuptelegrammailpinterest
logo

استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643