مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم و تعاریف تجاری سازی(فصل دوم)
در قالب word ودر 95 صفحه و قابل ویرایش
فهرست مطالب
2-1- مقدمه.
2-2- مفهوم و تعاريف تجاريسازي
2-3- تاريخچه تجاريسازي تحقيقات دانشگاهي
2-4- اهميت تجاريسازي نتايج تحقيق. .
2-5- روند تجاريسازي دانش .
2-6- فرآيند تجاريسازي .
2-7- انواع تجاريسازي .
2-8- روشهاي تجاريسازي .
2-9- مدلها و الگوهاي تجاريسازي
2-10- مراحل تجاريسازي يافتههاي پژوهشي
2-11- موانع انتقال تجاريسازي.
2-12- ساختار نوآوري.
2-13- کارآفريني
2-14- سابقه تحقيقات و مطالعات انجام گرفته.
2-15- بررسي روند تجاريسازي در بخش دانشگاهي کشور ايران
منابع
2-1- مقدمه
ارتقاي کيفيت زندگي بشر و توسعه سطح رفاه جامعه و تحولات اقتصادي و اجتماعي و بينالمللي، مرهون تحقيقات علمي و سازمان يافته آن جامعه است. اما اين يافتهها تا زماني که جنبه کاربردي پيدا نکنند و به بازار عرضه نشوند يا در دسترس متقاضيان قرار نگيرند از اهميت برخوردار نخواهند بود و هزينههاي تحقيق را جبران نخواهند کرد. دانشگاهها و سازمانهاي تحقيقاتي از طريق تجاريسازي فناوريها، هزينههاي توسعه فناوريهاي خود را جبران کرده و امکان سرمايهگذاري در فناوريهاي بهتر و پيشرفتهتر را براي خود به وجود ميآورند.
دنيا در حال تغيير است و سرعت اين تغيير روز به روز بيشتر ميشود. فناوريهاي جديدي ظهور ميکنند و معادلات بازرگاني را بر هم ميزنند. سيستمهاي مديريت نيز بايد بتوانند با اين تغييرات کنار بيايند. مهمترين تفاوت دنياي امروز با ديروز، سرعت تحولات فناورانه عنوان شده است، اين موضوع با تغيير در قلمرو و بکارگيري و تجاريسازي ايدهها در مراکز تحقيقاتي و پژوهشي و دانشگاهها همراه است (موسايي، صدرائي، بندريان، 8:1387).
در طي دو دهه اخير نقش و مسئوليت بخش دانشگاهي (دانشگاهها و سازمانهاي تحقيقاتي) در نظام ملي نوآوري کشورها، خصوصاً در کشورهاي توسعه يافته با تغييرات مهمي مواجه بوده است. در اين کشورها بخش دانشگاهي به عنوان بخش توليد و عرضه دانش با چالش پاسخگويي بهتر به ساير مؤلفههاي نظام ملي نوآوري مواجه ميباشد؛ و به طور روزافزوني در بهبود کارآيي آنها در توليد دانش و افزايش سطح کيفيت تحقيقات حاصل از اين بخش تلاش ميگردد.
بهبود کارآيي در توليد دانش تنها بخشي از فرآيند ارتقاء نوآوري ملي شناخته ميشود و کشورها جهت دستيابي به اين ارتقاء نيازمند استفاده وسيعتر اجتماعي و اقتصادي از دانش توليد شده در بخش دانشگاهي ميباشند. اين امر نيازمند ساز و کارهاي لازم جهت انتقال و به کارگيري دانش در ساير بخشهاي اجتماعي و اقتصادي، بخصوص در بخش صنعت، ميباشد که به عنوان تجاريسازي نتايج تحقيقات، محل توجه روزافزوني ميباشد.
گيبونس و ديگران (1994) بحث ميکنند که در حال حاضر يک تغيير اساسي در نظام توليد دانش ديده ميشود که با سازمانهاي جديد که با خصوصياتي همچون انعطافپذيري، چند رشتهاي و ناهمگونی شناخته ميشوند، در حال گسترش است. قبول تجاريسازي به عنوان يک فعاليت اصلي دانشگاهي، انقلابي دانشگاهي را شکل داده است(asmussen et al,2006:150).
گول براند سون (1997) با تکيه بر گفته فرودر (1990) تشريح مينمايد که مؤسسات دانشگاهي ميتوانند با پاسخگويي به نيازهاي اجتماعي و کمک به افزايش توسعه اقتصادي تصور عمومي خود را بهبود بخشند که خود به خود ميتوانند توجيه مناسبي در زمينه بودجههاي دولتي صرف شده، ارائه نمايند. بعلاوه تغيير در مأموريت دانشگاه اين امکان را براي بسياري از دانشگاهها ايجاد نموده است که بودجه وسيعتري از منابع غيردولتي بدست آورند.
بطور کلي، دانشگاهها ميتوانند به توسعه اقتصادي از طريق تعامل با صنعت موجود و در کنار آن با انواع تجاريسازي دانش از جمله ايجاد کسب و کارها کمک نمايند.
نتيجه اينکه، براي توسعه صنعتي، صنايع احتياج مداوم به فناوري دارند و فناوري، خود محصول دانشگاهها و مراکز تحقيق و توسعه است.
در عصر حاضر، مشاهده ميشود، ايجاد و تجاريسازي داراييهاي فکري به اهداف نهادي بسياري از سيستمهاي دانشگاهي تبديل شده است. در واقع دانشگاهها به طور مشترک در حال رسيدن به نوعي شکل کارآفرينانهاند ؛ يعني علاوه بر پژوهش و آموزش، داراي " مأموريت سوم" توسعه اقتصادي هستند و از اين رو بايد به طراحي سناريوهاي متفاوتي براي نقش آفريني دانشگاه در توسعه، اهتمام ورزند (Etzkowitz et al.2000,313).
دانشگاهها براي انجام برنامهها و تحقق اهداف خود تلاش مينمايند، مکانيزمهاي مختلفي را براي تأمين هزينههاي خود بکار گيرند، بدون آنکه از مسير اصلي خود که توليد علم و دانش است منحرف شوند (شمس و افضلان، 42:1383).
تجاريسازي به معناي تبديل نتايج پژوهش به فرآوردهها، خدمات و فرآيندهايي است که ميتوانند موضوع معاملات تجاري باشند(Downie,2007:307) و بر کاربردي کردن نتايج پژوهش و ارزش آفريني اقتصادي آنها تأکيد دارد. گسترش اين رويکرد به پژوهش و نقش آفرينی آن در توسعه و پيشرفت جوامع باعث شده است تا بسياري از کشورها آن را در رأس سياستها و برنامههاي علمي خود قرار دهند تا دانشگاهها از اين راهگذر هم نقشي ايجابي و بيش از گذشته در رشد و پيشرفت کشور ايفا کنند و هم بودجه مورد نياز را براي ادامه و گسترش فعاليتهاي پژوهشي خود فراهم کنند. در ايران نيز اين تغيير و تحولات چه از ناحيه تخصيص منابع و چه از ناحيه تغيير پاراديم اقتصادي، مسئولان و سياستگذاران دانشگاهها را ناگزير به توجه به اين مهم نموده است. در برنامههاي کلان کشور از جمله برنامه چهارم و پنجم توسعه کشور، سند چشمانداز بيست ساله، نقشه جامع علمي کشور، بستر قانوني کلان به منظور گسترش تجاريسازي پژوهشها و ساز و کارهاي اجرايي آن پيشبيني شده است.
2-2-مفهوم و تعاريف تجاريسازي
تجاريسازي در فرهنگ لغات هريتج به معني به کارگيري روشهاي کسب و کار به منظور سود و انجام بهرهگيري آمده است. تعاريف متعددي از قبيل: معرفي يک محصول يا خدمت در بازار براي سود، فرآيند تبديل چيزي به فعاليت تجاري، تعاريف تقريباً مترادفي هستند که در ساير فرهنگ لغاتها براي تجاريسازي ميتوان يافت.
در ادبيات نوآوري نيز تعاريفي نزديک به هم از تجاريسازي صورت گرفته است. سادهترين تعريف تجاريسازي را عرضه يک محصول جديد در بازار ميداند.
دولت کانادا در سند برنامه بودجهاي سال 2004، تجاريسازي را اين گونه تعريف کرده است: فرآيندي که از طريق آن يافتههاي حاصل از تحقيق به بازار آورده ميشوند و ايدهها يا يافتههاي جديد به محصولات و خدمات جديد يا تکنولوژيهاي فروختني در سراسر جهان، توسعه مييابند.
تجاريسازي تحقيقات فراگردي است که دانش توليد شده در دانشگاهها و سازمانهاي تحقيقاتي را به محصولات قابل عرضه در بازار يا فراگردهاي صنعتي تبديل ميکند. اين فراگرد مستلزم همکاري و تعامل جدي مراکز آموزش عالي و سازمانهاي تحقيقاتي وابسته به دولت، شرکتهاي صنعتي، سازمانهاي مالي و سرمايهگذاري، کارآفرينان و افراد علمي است ( فکور، 1383: 120).
تجاريسازي "انتقال يک ايده، رويه يا انديشه ناشي از تحقيق به محيطي که در آن به يک محصول، خدمت يا فراگرد تبديل شود" ميباشد (Rand,2003:26).
کارسون تجاريسازي را انتقال رسمي اکتشافات و نوآوريهاي ناشي از تحقيقات علمي انجام شده در دانشگاهها و مؤسسات غیر انتفاعي به بخش تجاري براي منفعت عمومي ميداند (Karlsson,2004:15).
اراب (1988) تجاريسازي را بدين صورت تعريف کرده است: "تجاريسازي شامل توليد ايدهاي جديد و پيادهسازي آن روي يک محصول، فراگرد يا خدمت جديد است که منجربه رشد پوياي اقتصاد ملي و افزايش اشتغال و افزايش سود خالص براي بنگاه کسب و کار نوآور ميشود
"(Urabe,1988:380).
جولي (1997) تجاريسازي را فراگردي تعريف ميکند که از بينش فناوري بازار آغاز شده و به کارکردهاي پايدار محصول متناسب با بازار ختم ميشود (Spilling,2004:230).
اسپلينگ با مروري بر تعاريف مختلف از جمله تعريف جولي (1997) در مورد تجاريسازي تعريف جامعي ارائه مينمايد؛ وي تجاريسازي را به عنوان فراگرد انتقال و تبديل دانش نظري موجود در نهادهاي دانشگاهي به برخي انواع فعاليتهاي اقتصادي تعريف کرد (Spilling,2004,3).
بندريان (2007) تجاريسازي را به عنوان تبديل يا انتقال " فناوري" به يک موقعيت سودآور تعريف ميکند. که مقصود از فناوري، فنون، تکنيکها، فراگردهاي دريافت حق اختراع يا ساير مالکيتهاي خصوصي، مواد، تجهيزات، سيستمها و نظاير آنهاست (Bandarian,2007:33).
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643