مبانی نظری و پیشینه تحقیق بهزیستی روانشناختی و روانشنانسی مثبت نگر
در قالب WORD و در 36 صفحه و قابل ویرایش
فهرست مطالب
بهزیستی روانشناختی
روانشناسی مثبتنگر و بهزیستی روانشناختی
مکتب روانشناسی مثبتنگر
حوزه های اصلی روانشناسی مثبتنگر
حوزه های تحقیقاتي روانشناسی مثبت نگر
کاربردهای روانشناسی مثبت
روان درمانی مثبت
رواندرمانی مثبت ودرمان وجودی (اگزیستانسیال)
درمان مثبت یا متمرکز بر راه حل یا متمرکز بر فرآیند
هدف روانشناسی مثبتنگر
بهزیستی روانشناختی و مؤلفههای آن
مدل ریف در خصوص بهزیستی روانشناختی
پيشينه پژوهشی
منابع
پرسشنامه استاندارد بهزیستی روانشناختی ریف (1988) 28 سوالی
پرسشنامه ي بهزيستي روان شناختي ريف (فرم کوتاه) 18 سوالی
بهزیستی روانشناختی
بهداشت روانی یک زمینهی تخصصی در محدودهی روانپزشکی است و هدف آن ایجاد سلامت روان بوسیلهی پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی،کنترل عوامل مؤثر در بروز بیماریهای روانی، تشخیص زودرس بیماریهای روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است. پس بهداشت روانی علمی است برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیشآمدهای زندگی (میلانیفر، 1382).
در سالهای اخیر گروهی از پژوهشگران حوزهی سلامت روانی به ویژه روانشناسان مثبتنگر رویکرد نظری و پژوهشی متفاوتی برای تبیین و مطالعه این مفهوم برگزیدهاند. آنان سلامت روانی را معادل کارکرد مثبت روانشناختی تلقی نموده و آن را در قالب اصطلاح «بهزیستی روانشناختی» مفهومسازی کردهاند. این گروه نداشتن بیماری را برای احساس سلامت کافی نمیدانند، بلکه معتقدند که داشتن احساس رضایت از زندگی، پیشرفت بسنده، تعامل کارآمد و مؤثر با جهان، انرژی و خلق مثبت و رابطه مطلوب با جمع و اجتماع و پیشرفت مثبت از مشخصههای فرد سالم است.در سالیان اخیر رویکرد آسیب شناسی به مطالعه سلامتی انسان مورد انتقاد قرار گرفته است بر خلاف این دیدگاه که سلامتی را به عنوان نداشتن بیماری تعریف میکند، رویکردهای جدید بر خوب بودن به جای بد یا بیمار بودن تأکید می¬کند(ریف و همکاران،2004).
از این منظر،عدم وجود نشانه های بیماری های روانی، شاخص سلامتی نیست.بلکه سازگاری ،شادمانی، اعتماد به نفس و ویژگی های مثبتی از این دست نشان دهنده¬ی سلامت بوده و هدف اصلی فرد در زندگی،شکوفا سازی قابلیت های خود است.نظریه هایی مانند نظریه¬ی خودشکوفایی مازلو ،کارکرد کامل (راجرز ), انسان بالغ یا بالیدگی (آلپورت )در شکل بندی مفهوم سلامتی روانشناختی ،این فرض بنیادین را پذیرفته و از آن بهره جسته اند(رایان ¬ودکي 2001).به دنبال ظهور این نظریه ها و جنبش روانشناسی مثبت که در سلامتی روانی بر وجود ویژگی های مثبت و رشد توانایی های فردی تأکید داشتند،گروهی از روانشناسان به جای اصطلاح سلامتی روانی از بهزیستی روانشناختی استفاده کرده¬اند زیرا معتقدند این واژه بیشتر ابعاد مثبت را به ذهن متبادر میکند(ریف و سینگر،1998) .در این راستا مدل هایی مانند مدل جاهودا ،مدل بهزیستی ذهنی داینر و مدل شش عاملی بهزیستی روانشناختی ریف تدوین شده اند که در تعریف و تبیین سلامت روانی به جای تمرکز بر بیماری وضعف بر تواناییها و داشته-های فرد متمرکز هستند(کامپتون ،2001).
بهزیستی روانشناختی در مفهوم واقعی به عنوان بازتابی از طرز فکر و واکنش های هیجانی و احساسات مثبت به رویدادهای زندگی است(بارترام و بونیول ،2007).
بهزیستی روانشناختی مستلزم درک چالشهای وجودی زندگی است. رویکرد بهزیستی روانشناختی رشد و تحول مشاهده شده در برابر چالشهای وجودی زندگی را بررسی میکند و به شدت بر توسعه انسانی تأکید دارد، به عنوان مثال دنبال نمودن اهداف معنادار، تحول و پیشرفت به عنوان یک فرد و برقراری روابط کیفی با دیگران. جمع گستردهای از ادبیات تحقیقی در دهه 1950 و 1960 میلادی به تجزیه و تحلیل چالشها و مشکلات اساسی زندگی پرداخته است (ریف و کیس، 2002).
روان شناختی مثبتنگر به سلامت روانی افراد و کیفیت زندگی آنها نگاهی میاندازد و میپرسد: «چه میتوانست باشد؟» «سلیگمن و چیک سنت میهالی، 2000؛به نقل از مارشال ریو،2005).
این روانشناسی به دنبال آن است که به افراد کمک کند تواناییها و شایستگیهای خود را پرورش دهند. این روانشناسی از افراد نمیپرسد که چه عینکی بر چشم میزنند یا چه کسی را به عنوان الگوی نقش انتخاب میکنند، بلکه به آنها میگوید که قوتها به اندازه ضعفها اهمیت دارند، انعطافپذیری به اندازهی آسیبپذیری اهمیت دارد. و تکلیف دائمی بذر خوبی پاشیدن به اندازه مداخله کردن برای برطرف کردن آسیب، اهمیت دارد. نمونهای از تواناییهای انسان که موضوع اصلی روانشناسی مثبتنگر را تشکیل میدهد در زیر آمده است (اسنیدر و لوپز، 2002؛به نقل از مارشال ریو2005).
جدول 1-1- توانمندیهای شخصی که به عنوان موضوعات اصلی روانشناسی مثبتنگر مورد بررسی قرار گرفتهاند.
خوشحالی عشق به دانستن
لذت خِرد
انعطافپذیری اصالت
سرسختی توانایی برای روانی (flow)
کنترل شخصی خودمختاری
خوشبینی بخشندگی
سبک تبیینی خوشبینانه دلسوزی
امید همدلی
احساس کارآیی نوع دوستی
تعیین هدف شوخ طبعی
معنی معنویت
منبع:( مارشال ریو،2005،ترجمه یحی سید محمدی،1391)
پرورش دادن توانمندیهایی که در بالا آمده است دو نتیجهی مرتبط به بار میآورد: (1) پرورش دادن رشد شخصی و سلامتی و (2) پیشگیری از اینکه بیماری انسان (مثل افسردگی، خودکشی) در شخصیت ریشهدار شود (اسنیدر و لوپز، 2002؛به نقل از مارشال ریو،2005).
روانشناسی مثبتنگر و بهزیستی روانشناختی
روانشناسی بالینی به شکل سنتیاش بر کمبودها و ناتوانیهای روانی تأکید داشت و انعطافپذیری، تدبیرمندی و توان مراجعان را برای بازیابی به ندرت مد نظر قرار داده است. در ایالات متحده مارتین سلیگمن و همکارانش بنیانهای روانشناسی مثبتنگر را به عنوان متمم رویکردهای کمبود مدار شروع کردهاند، روانشناسی مثبتنگر چیزی بیش از مطالعهی علمی فضیلتها و تواناییهای معمولی انسان نیست. این حیطه در چشمانداز علمی خود علاقمند به تحقیقات علمی به منظور فهم کامل و گسترده تجارب انسان از کمبود، رنج، بیماری تا شکوفایی، سلامتی، بهزیستی و شادابی انسان است (استفان و الکس، 2006؛به نقل از حسيني،1392).
روانشناسی مثبتنگر به شناسایی عاملهایی میپردازد که سلامت را افزایش میدهند، مأموریت روانشناسی مثبتنگر این است که نتیجهگیری در مورد آنچه را که میتواند دنیای بهتری بسازد به جای توسل به عقاید و معانی بیان بر علم پایهگذاری کند (کار، 1957، ترجمه حسن پاشا شریفی، نجفی زند و ثنایی، 1385).
روانشناسی مثبتنگر رشتهی تازهای در روانشناسی است که در اواخر دهه 1990 برپا شده است و تمرکز آن بیشتر بر قدرت و تواناییهای فرد است تا جستوجو در ضعفها و نقصهای آن، این رشته به دنبال آن است که تصویری از زندگی خوب را به روشنی بیان کند (البته از لحاظ روانشناختی) و برای اینکه مشخص کند چه چیزی زندگی را برای زیستن با ارزش میکند از روشهای تجربی روانشناسی بهره میبرد.
مکتب روانشناسی مثبتنگر
موضوع اصلی روانشناسی مثبتنگر تحقیق کردن دربارهی تجربیات ذهنی مثبت مانند: بهروزی، خشنودی، رضایت خاطر، لذت، امید، خوشبینی، روانی شایستگی، عشق، عشق به کار، جرئت، پشتکار، خودمختاری، مهارت میان فردی، استعداد، خلاقیت، ابتکار، دوراندیشی، فرد، مسئولیت میان فردی، نوعدوستی، وجدان کاری و پرورش دیگران است. روانشناسی مثبتنگر رشتهی فرعی روانشناسی انسانگر نیست، موضوع اصلی این روانشناسی همان است که روانشناسی انسانگرا، را برای خود انتخاب کرده است. به همین خاطر نیز این دو رشته همپوشی زیادی دارند. اما آنچه روانشناسی مثبتنگر را از روانشناسی انسانگرا متمایز میکند تأکید زیاد آن بر اتکار به پژوهش تجربی برای آزمودن فرضیه ها بر اساس دادههای بدست آمده است (نینان، 2007؛ به نقل از حسینی،1392).
روانشناسی مثبتنگر به عنوان رویکردی تازه در روانشناسی بر فهم و تشریح شادمانی و احساس ذهنی بهزیستی و همچنین پیشبینی دقیق عوامل مؤثر بر آنها متمرکز است. این رویکرد از منظری مثبتگرایانه با ارتقای احساس ذهنی بهزیستی و شادمانی، در عوض درمان نواقص و اختلالات سر و کار دارد. بنابراین روانشناسی مثبتنگر مکمل روانشناسی بالینی سنتی است. فهم و درک و شفافسازی شادمانی و احساس ذهنی بهزیستی، موضوع محوری روانشناسی مثبتنگر مثبتنگر است. روانشناسی مثبتنگر گرا از لحاظ علمی از روانشناسی انسان گرا دقیقتر است. اینگونه روانشناسی به انسان مینگرد و میپرسد «چه میتوانست باشد؟» روانشناسی مثبتنگر به عنوان یک رشته قبول دارد که افراد از آنچه میتوانند باشند کمترند، همچنین از میزان شیوع آسیبهایی نظیر افسردگی، سوء مصرف مواد، بی احساسی و خشونت آگاه است، با این حال عمدتاً به تقویت کردن تواناییها و شایستگیهای فرد توجه دارد. افراد برای جلوگیری از بیماری باید بتوانند، تواناییهایی چون امید، خوشبینی، مهارت، پشتکار، انگیزش درونی و قابلیت روانی را در خود پروردانده و از آنها بهره ببرند. مسئله این نیست که چطور میتوانیم ضعفهای افراد را اصلاح کنیم بلکه اینست که چگونه میتوانیم تواناییهای افراد را پرورش دهیم و تقویت کنیم.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643