مبانی نظری وپیشینه تحقیق ابراز وجود
در قالب word,و در 61 صفحه و قابل ویرایش
پيشفرض هاي بنيادي درمان مبتني بر آموزش ابراز وجود
در سالهاي اخير شيوههاي متفاوتي از آموزش ابراز وجود مطرح شده است. بررسي همه اين روشها از حوصله اين بحث خارج است. به نظر ميرسد که همه اين فنون بر سه فرض اساسي استوار باشند.
1- مهارت ها
اولين و مهمترين پيش فرض آن است که شخص بايد ياد بگيرد او ميتواند رويدادهاي محيطش را کنترل کند. همچنان که اشاره شد افرادي که احساس ميکنند کنترلي بر وقايع مختلف زندگي خويش ندارند به تدريج به سوي درماندگي سوق پيدا ميکنند و نهايتا تلاش هايشان در جهت رسيدن به اهداف زندگي کاهش مييابد. بهترين روش براي به وجود آوردن احساس کنترل و رهايي از درماندگي عبارت است از ياد گرفتن مهارت هايي براي رويارويي با موقعيت هاي روزانه محيطي مورد نياز. فراگيري اين مهارتها نه تنها تقويت لازم را براي ايجاد رفتار سازگارانه فراهم ميکند، بلکه اين عقيده را در شخص به وجود ميآورد که وقايع قابل کنترلاند (فقیرپور،1377).
2- مفهوم خود
دومين پيشفرض آن است که بايد مفهوم خود شخص تغيير کند. مطالعاتي که درباره افراد با ابراز وجود بالا و افراد با ابزار وجود پايين انجام گرفته، نشان داده است افرادي که ابزار وجود پاييني دارند مفهوم خود ضعيفي ميباشند. اگر چه يادگيري مهارتهاي اجتماعي به دليل تقويتي که به همراه دارند ميتواند به تغيير مفهوم خود کمک کند اما بر اساس استدلال بسياري از نظريه پردازان اين تغيير ممکن است به کندي صورت گيرد. به عنوان مثال اگر بپذيريم که مفهوم خود مبتني بر مجموعهاي از موقعيت ها و شکست هاست، در اين صورت تعداد کمي از موقعيت ها (در جريان مهارت آموزي) در مقايسه با يک عمر احساس شکست در طول زندگي ممکن است تغييرات اندکي را در مفهوم خود ايجاد کند. بدين منظور، تکنيکهاي آموزش ابراز وجود اغلب براي به وجود آوردن تغييرات سريعتر در مفهوم خود طرحريزي ميشوند. يک تکنيک عبارت است از دادن اطلاعات مثبت به افراد درباره اينکه مفهوم خود مثبت پيامدهاي مناسبي به همراه دارد. مثلا به شخص گفته ميشود که اگر مفهوم خود مثبتي داشته باشد، قدرت فکري و حالت کمال و شايستگياش در زندگي فزوني مييابد از آنجا که تعدادي از افراد با ابراز وجود پايين افکار منفي مداومي درباره خودشان دارند، در برنامه آموزش ابراز وجود چندين روش جهت توقف اين افکار منفي به وجود آمده است.يک روش آن است که هر وقت فکر منفي به وجود ميآيد شخص به طور سادهاي بگويد: ايست. روش ديگر عبارت است از اينکه شخص به جاي سخنان منفي درباره خود، سخنان مثبتي را جايگزين نمايد. مثلا او تشويق ميشود به اينکه بگويد: «من ميتوانم آن کار را انجام دهم»، « من ميتوانم موفق شوم»، « من قادرم به خوبي در جمع ظاهر شوم» و جملاتي از اين قبيل. سومين پيشفرضي که طرفداران آموزش ابراز وجود مطرح ميکنند عبارت است از اينکه وقتي ناتواني در کنترل وقايع محيطي وجود داشته باشد، وجود آسيب ها (همچون اضطراب، افسردگي و کمرويي وحقارت) اغلب طبيعي و قابل پيشبيني است.
بسياري از طرفداران اين نظريه مفاهيمي مطرح ميکنند که مشابه مفاهيم سليگمن درباره درماندگي آموخته شده است. آنها نداشتن ابراز وجود را کم و بيش معادل درمانده شده ميدانند. نتيجتاً آموزش ابراز وجود به طرف ياد دادن مهارت هايي سوق داده ميشود که افراد را در کترل وقايع زندگيشان ياري رساند. به افرادي که از آسيب هاي مخصوصي (همچون کمرويي) رنج ميبرند آموزش داده ميشود تا بتوانند نيازهاي مخصوص خويش را ارضا نمايند و بدين وسيله نشانه هاي آسيبشناسي در آنها برطرف ميشود (فقیرپور،1377).
3-شخصیت
طرفداران آموزش ابراز وجود عقيده دارند که آموزش ابراز وجود، يک شخصيت همراه با ابراز وجود را ميپروراند. به عبارت ديگر آموزش مهارت هاي مخصوص تغييرات کلي در الگوهاي تفکر و عمل ايجاد ميکند. اينکه واقعا اين تغيرات چگونه توليد ميشوند به درستي روشن نيست. چنين فرض ميشود که شخص از آموزش ها اصول معين و گرايش هاي پاسخدهي مشخصي را انتزاع ميکند و آنها را به موقعيت هاي جديد نيز تعميم ميدهد. همچنين فرض بر آن است که وقتي يک مفهوم خود مثبت پديد ميآيد، شخص رفتارهايي را از خود نشان ميدهد که با آن مفهوم خود متناسب باشد به طور کلي داشتن اين عقيده که يک واقعه قابل کنترل است تا حدودي براي ايجاد رفتار مناسب کافي است، بنابراين ضرورتي ندارد همه مهارت هاي لازم به شخص آموزش داده شوند.درآموزش ابراز وجود شيوه ي واحدي وجود ندارد و شيوه هاي عملي گوناگوني براي آن موجود ميباشد اين روش ها نه تنها بايد مهارت هايي را به منظور رويارويي با موقعيت هاي روزانه زندگي آموزش دهند، بلکه بايد به افراد کمک کنند تا نگرش ايشان را نسبت به خويشتن تغيير بدهند. به خصوص آموزش ها بايد افراد را متقاعد کند که اگر آنها حقوق و خواستههايشان را به طريقي مثبت مطرح کنند رفتارشان بهتر خواهد شد (فقیرپور،1377).
کاربردها و فوايد آموزش ابراز وجود
آموزش ابراز وجود ميتواند در کارهاي باليني و مشاورهاي کاربردهاي فراواني داشته باشد. همچنين آگاهي از تاثيرات آن، در اصلاح شيوه هاي تربيتي خانواده ها و نحوه عملکرد دست اندرکاران تعليم و تربيت نقش اساسي دارد. شايد بيشترين کاربرد اين روش براي مراجعاني باشد که در ارتباط و روابط اجتماعي خويش احساس عدم کفايت شخصي ميکنند. چنين افرادي قادر به دفاع از حقوق خود، بيان افکار و احساسات، ابراز شخصيت، صحبت کردن در جمع، رد کردن منطقي تقاضاهاي غير منطقي ديگران و به طور کلي برقراري ارتباط مثبت نيستند. نوع بسيار معمول و متداول مراجعاني که نياز مبرمي به آموزش ابراز وجود دارند کساني هستند که تربيت اوليه شان تاکيد بيش از اندازهاي بر وظايف و الزامات اجتماعي گذاشته است و اين احساس را در آنها به وجود آورده که حقوق ديگران بسيار مهمتر از حقوق آنان است. اينگونه افراد به دليل اهميت فوقالعادهاي که براي رعايت حقوق ديگران قائل ميشوند، حقوق خودشان را ناديده ميگيرند و قادر به ابراز خواسته هايشان نميباشند. اين رفتارها ممکن است به طور ناخواسته در مدارس نيز تقويت شوند و معلمان وجود چنين حالات را نشانهاي بر ادب، نظم و يا وقار دانشآموز تلقي کنند و ناآگاهانه آنها رادرجهت تثبيت الگوهاي رفتاري معيوب پيش ببرند. تقويت چنين الگوهايي نهايتا" منجر به کمرويي و گوشهگيري و احتمالا"افسردگي ميشود.معمولا افرادي از روش هاي آموزش ابراز وجود سود ميبرند که مايلند در روابط اجتماعي، احساس اضطراب و محروميت و بازداري را از بين ببرند. هدف اصلي اين آموزش ها در اکثر موارد کمک به مراجعان در ابراز حالت ها، تمايلات و افکاري است که قبلا "امکان ابراز آنها وجود نداشت. البته اين آموزشها علاوه بر موارد فوق در مورد افراد ديگري نيز اثربخش ميباشند. افرادي که نه تنها قادرند عواطف خويش را به راحتي ابراز کنند بلکه حتي پرخاشگر هم هستند و دائما" در حال فحاشي، شکستن اشيا، انتقاد ودعوا با ديگرانند و نميتوانند خشم و عصبانيت خويش را کنترل کنند. آموزشها به آنها ياد ميدهد که چگونه ابراز وجود نمايند تا جنبه مثبت و خلاق داشته باشند و متناسب با معيارهاي اجتماعي رفتار کنند.
عدهاي از طرفداران آموزش ابراز وجود عقيده دارند که يادگيري ابراز وجود علاوه بر اينکه به آموزش بينندگان کمک ميکند تا در موقعيت هايي که قبلا" شکست خورده اند موفقيت هايي را کسب کنند، فوايد ديگري نيز دارد. يکي از اين فوايد عبارت است از شادکامي بيشتر و سلامت رواني بهتر، اين اثر اشاره دارد به نظر سليگمن که عقيده داشت وقتي شخص وقايعي را که غير قابل کنترل تصور ميشدند تحت کنترل در ميآورد، نشانه هاي مرضي و حالاتي همچون افسردگي و اضطراب کاهش مييابند، روشن است که اگر شخصي شايسته و خوب رفتار کند، احساس شادکامي مي کند.
همچنين اشاره شده است که برخي از نشانه هاي ديگر ممکن است به وسيله آموزش ابراز وجود برطرف شوند. نشانه هايي همچون کمرويي، احساس تنهايي و وابستگي ،مثلا” ممکن است احساس تنهايي بدان دليل به وجود آيد که يک شخص يا نتوانسته است دوستاني براي خود پيدا کند و يا نمي تواند به طور صادقانه و دوستانه با ديگران رفتار کند. يک ويژگي متداول در ميان افراد تنها آن است که آنها در خودشان ميمانند، آنها در اينکه چرا به يک مهماني نميروند يا در يک شام و نوشيدن چاي با ديگران شرکت نميکنند، عذر ميخواهند. شخص تنها، اغلب احساس ميکند که ديگران او را دوست ندارند، بنابراين او از بسياري از موقعيت ها ي اجتماعي که ممکن است فرصت هايي را براي ايجاد دوستي ها فراهم کند، اجتناب ميکند. گاهي اوقات شخص تنها از صحبت کردن با افراد ديگر خودداري مينمايد زيرا ميترسد که با سخنانش آنها را برنجاند و يا احساسات ناخوشايندي در آنها به وجود آورد.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643