مبانی نظری و پیشینه تحقیق روان نمايشگري
در قالب word ودر 62 صفحه و قابل ویرایش
2-5-2 ارکان روان نمايشگري
2-5-2-1 کارگردان
منظور از کارگردان در روان نمايشگري، در واقع همان متخصص باليني يا رهبر گروه است که گروه روان نمايشگري را مديريت ميکند (لوتون؛ ترجمه ي يزدخواستي، جوکار و جوکار، 1388). مورنو (1953، به نقل از کارپ، 1994) براي کارگردان سه نقش قائل بود: 1- توليد کننده، 2- مشاور 3- تحليل گر. کارگردان در نقش توليد کننده، وظيفه دارد به فردي که به منظور اجرا انتخاب ميشوند، کمک کند تا هرچه بهتر به تدارک و اجراي موقعيت مورد نظر خود بپردازد و افراد مناسبي را جهت ايفاي نقش هاي مکمل انتخاب کند. در نقش مشاور يا روان درمانگر، کارگردان وظيفه دارد با شخص اول همدلي کرده، او را بپذيرد و دنياي او را درک کند. در نقش تحليلگر نيز کارگردان بايد با توجه کامل به رفتار کلاميو غيرکلامياعضا نسبت به پويايي هاي شخصي و بين فردي آنها توجه و حساسيت لازم را داشته باشد و به آنها کمک کند تا به طور عميق، مسائل و تعارضات خود را مورد کاوش و تحليل قرار دهند.
2-5-2-2 شخص اول
شخص اول، فردي است که مسئله يا موقعيت مورد نظر او در قالب نمايش، به اجرا در ميآيد. اين شخص با کمک کارگردان، افرادي را براي نقش هاي مورد نياز در موقعيت مورد نظرش انتخاب ميکند و پس از مشخص کردن دقيق موقعيت، به اجراي آن ميپردازد. شخص اول، بايد موقعيت مورد نظر را با تمام جزئيات فيزيکي، هيجاني (احساسات در موقعيت خاص) و شناختي (افکار در موقعيت خاص)، توصيف و مجسم کند (کارپ، 1998).
2-5-2-3 ياور (ياور کمکي)
ياور به فرد يا افرادي گفته ميشود که جهت اجراي يک موقعيت با شخص اول، همکاري کرده و نقش هاي خاص آن موقعيت را برعهده ميگيرند. نقشي که يک ياور ايفا ميکند لزوماً انسان نيست؛ ياور ميتواند نقش انسان، اشيا، نمادها، يا حتي ابعاد شخصيتي مختلف، مثل بعد مضطرب يا بعد کودک شخصيت شخص اول و يا بخشي از خودگويي هاي ذهني او در يک موقعيت را برعهده بگيرد (کارپ، 1994).
2-5-2-4 حضار
منظور از حضار، تمام اعضايي هستند که در جلسه، حضور دارند ولي در هنگام اجراي نمايش توسط شخص اول و ياورها در صحنه ي اجرا وارد نميشوند (لوتون؛ ترجمه ي يزدخواستي و همکاران، 1388). با اينحال، حضار در تمام مراحل روان نمايشگري، بويژه در مرحله ي آخر، درگيري و مشارکت فعالي دارند (روسکومب- کينگ، 1998).
2-5-3 صحنه ي اجراي روان نمايشگري
دو شکل اصلي چينش صندلي ها يا صحنه ي اجراي روان نمايشگري، با نام هاي صحنه ي برج دريايي و صحنه ي ويني شناخته ميشوند. صحنه ي برج دريايي، شکل اوليه و سنتي اجراي روان نمايشگري است که در واقع شکل سنتي اجراي نمايش به طور کلي نيز محسوب ميشود. اين حالت، در واقع همان حالت صحنه هاي مرسوم در سالن هاي تئاتر است؛ يعني حضار در جلوي صحنه قرار ميگيرند و نمايش، رو به روي آنها اجرا ميشود. اما صحنه ي ويني به حالتي اشاره دارد که حضار، به شکل دايره وار يا نيم دايره، اطراف فضاي صحنه قرار ميگيرند و صحنه در احاطه ي حضار، اجرا ميشود. شکل ويني، امروزه بسيار رايج تر بوده و به عنوان شکل اصلي صحنه ي روان نمايشگري محسوب ميشود (مارينيو، 1994).
2-5-4 مراحل روان نمايشگري
2-5-4-1 گرم کردن
معمولاً افرادي که در هر شکلي از مداخله ي گروهي حضور پيدا ميکنند، در ابتداي امر، به درجات مختلف، اضطراب و مقاومت دارند، زيرا درچنين شرايطي فرد نميتواند بدون هيچ مقدمه اي عميق ترين و شخصي ترين مسائل و احساسات خود را در معرض ديد ديگران قرار دهد. از جمله نگراني هاي اصلي افراد، در چنين موقعيتي اين است که مورد ارزيابي و قضاوت هاي منفي ساير اعضاي گروه قرار بگيرند (کري و کري؛ ترجمه ي بهاري، رنجگر، حسين شاهي برواتي، ميرهاشميو نقشبندي، 1390). براي غلبه براين مسائل و مشکلات مشابه، بهترين راه حل، ايجاد يک آماده سازي اوليه است که در روان نمايشگري، مرحله ي گرم کردن ناميده ميشود و حدود يک چهارم ابتدايي زمان جلسه را به خود اختصاص ميدهد. مورنو اعتقاد داشت که گرم کردن، خلاقيت و خودجوشي گروه را بالا ميبرد (بلاتنر و بلاتنر، 1997). درگرم کردن با استفاده از تکنيک هاي مختلف که اکثراً با تحرک جسماني نيز همراهند، سعي ميشود جوّ پراکنده و ناآشناي گروه، به يک کل يکپارچه تبديل شود، به طوري که اعضا درآن احساس امنيت کنند، مقاومت ها و اضطرابشان به حداقل برسد و براي خودفاش سازي در مرحله ي اجرا آماده شوند (لوتون؛ ترجمه ي يزدخواستي و همکاران، 1388). البته مرحله ي گرم کردن، صرفاً خاص جلسات ابتدايي روان نمايشگري نيست، بلکه اين مرحله، جزئي اساسي از جريان روان نمايشگري است که در هرجلسه بايد به خوبي اجرا شود. در واقع اجراي مراحل بعدي روان نمايشگري، در گروي اجراي بهينه ي مرحله ي گرم کردن است، زيرا در اين مرحله است که اعضا به سطح لازم خودجوشي، برانگيختگي جسميو رواني و خلاقيت براي مرحله ي اجرا که مرحله ي اصلي روان نمايشگري است، دست مييابند (تائون، 1998).
2-5-4-2 اجرا
مرحله ي اصلي هرجلسه ي روان نمايشگري، مرحله ي اجرا است. اين مرحله، حدود نيمياز زمان جلسه را به خود اختصاص ميدهد. در ابتداي مرحله ي اجرا لازم است که شخص اول انتخاب شود. معمولاً انتخاب شخص اول به يکي از اين سه طريق ميتواند صورت بگيرد: 1- کارگردان شخصي را که مناسب و آماده براي اجرا ميداند، بنا به تشخيص خود انتخاب ميکند 2- مسائل مختلف اعضا پيش از اجرا مطرح شود و خود اعضا فردي را که تمايل دارند مسئله ي او مورد اجرا قرار بگيرد، به عنوان شخص اول، انتخاب ميکنند. 3- در خلال مرحله ي گرم کردن، به محض اينکه مسئله يا موقعيت بسيار مناسبي براي اجرا مطرح ميشود، کارگردان، بلافاصله گروه را از مرحله ي گرم کردن به مرحله ي اجرا منتقل ميکند و همان موقعيت را موضوع مرحله ي اجرا قرار ميدهد (کارپ، 1998).
پس از انتخاب شخص اول، لازم است که در صورت لزوم، ياور يا ياورهايي براي ايفاي نقش هاي مکمل در صحنه ي اجرا، انتخاب شوند. معمولاً کارگردان انتخاب ياورها را به عهده ي خود شخص اول ميگذارد (هلمز، 1998). سپس کارگردان به شخص اول و ياورها کمک ميکند تا ابتدا توصيف دقيقي از موقعيت، فراهم آورند و سپس با چينش مناسب صندلي ها و ساير اجزاي صحنه (در صورت لزوم) به گونه اي که تداعي کننده ي موقعيت اصلي باشد، اجراي خود را شروع کنند (لوتون؛ ترجمه ي يزدخواستي و همکاران، 1388).
روان نمايشگري
2-5-1 تاريخچه ي روان نمايشگري
به طور کلي پيشينه ي نظريه پردازي در مورد اثر درماني نمايش، به يونان باستان و نظرات ارسطو در مورد تأثيرات مثبت روانشناختي تئاتر باز ميگردد (ميسيک، 2004). به طور خاص در تاريخ علم روانشناسي، چهره هايي مانند ايلجين، فرنسزي و مورنو، اولين نظريه پردازاني بودند که به تأثير مثبت نمايش در جريان مشاوره و روان درماني، تأکيد کردند، اما در اين ميان، تنها اين مورنو بود که توانست نظرات خود را در قالب يک رويکرد جامع مشاوره و روان درماني مطرح نمايد که بعده ها به يکي از معروف ترين و پرکاربردترين رويکردهاي مشاوره و روان درماني گروهي تبديل شد (کاسن، 2004).
به اعتقاد نظريه پردازان رويکرد روان نمايشگري، ريشه هاي شکل گيري اين رويکرد را بايد در تجربيات خاص دوران کودکي، نوجواني و اوايل جواني مورنو، بنيانگذار اين رويکرد، جستجو کرد (مارينيو، 1994). مورنو در دوران کودکي و نوجواني، درگيري زيادي بامسائل مذهبي داشت و علي رغم شرايط نامناسب اقتصادي حاکم بر خانواده، روحيه ي شاد، خودجوش و خلاقي داشت. مورنو از همان کودکي، علاقه ي بسيار بارزي به بازي هاي مبتني بر ايفاي نقش داشت. او اين بازي ها را به شکل بسيار خلاقانه اي مديريت ميکرد و محتواي بازي هاي او نيز بيشتر حول مفاهيم و تصاوير مذهبي بود (هاورث، 1998).
مورنو در اوايل جواني، پيرو جنبش فلسفي- هنري بيان گرايي بود. بيان گرايي يک مکتب فلسفي يا هنري خاص نبود و رهبر يا نظريه پرداز مشخصي نداشت. حتي بسياري از طرفداران اين جنبش، يکديگر را نميشناختند. به طور کلي جنبش بيان گرايي که قبل از جنگ جهاني اول، آغاز شده بود و پس از اتمام جنگ، به طور قابل توجهي توسعه يافته بود، مدعي و خواستار نوگرايي و سنت شکني در شيوه هاي بيان هنري و حتي در شئون مختلف ساختارهاي اجتماعي و فرهنگي بود. مورنو در سال 1920 در مقاله ي فلسفي- مذهبي خود با نام «واژگان پدر » به صراحت گرايش خود را به اين جنبش نشان داد. اولين جرقه هاي مفهوم سازي رسميخودجوشي، که امروزه يکي از مفاهيم کليدي روان نمايشگري محسوب ميشود، در قالب نظرات مورنو در همين چارچوب فلسفي، نمايان شد (مارينيو، 1994).
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643