مقاله و مبانی نظری تنظیم هیجان
در قالب word و در 52 صفحه و قابل ویرایش و دارای منابع سال 1402 و2022
فهرست مطالب
مقدمه
2-2- تنظیم هیجان
2-2-1- تعریف هیجان
2-2-2- اهمیت هیجان
2-2-3- انواع هیجان ها
2-2-4- هیجان و مغز
2-2-5- کارکرد هیجان ها
1) هیجان به عنوان استعدادهایي براي بقاء
2) هیجان به عنوان عقلانیت
3) هیجان به عنوان همؤستازیس
4) هیجان به عنوان هتروستازیس
5) هیجان به عنوان شناخت
6) هیجان به عنوان ارتباط بین مغز و خویشتن
7) هیجان به عنوان بازنمایي حالات بدني
8) هیجان به عنوان حافظه
2-2-6- هیجان و شناخت
2-2-7- هیجان و نظریه اسناد
2-2-8- تنظیم هیجان
2-2-9- چارچوب مفهوم تنظیم هیجان
2-2-10- تعریف تنظیم هیجان
2-2-11- رشد تنظیم هیجان
2-2-12- مشخصه هاي اصلي تنظیم هیجان
2-2-13- تنظیم هیجان و عواطف
2-2-14- راهبردهاي تنظیم هیجان
2-2-15- مدلهاي تنظیم هیجان
مدل فرآیند توافقي تنظیم هیجان
مدل فرآیندي تنظیم هیجان
الف- فرآیند ارزیابي در تنظیم هیجان
ب- فرآیند اولیه ي در تنظیم هیجان
ج- فرآیند ثانویه ي تنظیم هیجان
2-2-16- راهبردهاي سازگارانه و ناسازگارانه ي تنظیم هیجان
2-2-17- تنظیم هیجان و شناخت
2-2-18- جنسیت و تنظیم هیجاني
2-2-19- تنظیم هیجان و آسیب شناسي رواني
2-2-20- تنظیم هیجان و سلامت رواني
2-4- پیشینه تحقیق
سوابق داخلی
سوابق خارجی
فهرست منابع
مقدمه
با توجه به اینکه پژوهش حاضر به تعیین اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان در دانش آموزان مبتلا به اختلال خوردن میپردازد، در فصل حاضر ابتدا مبانی و الگوهای نظری تنظیم هیجان به عنوان متغیر وابسته ارائه شده است و در ادامه به مبانی و الگوهای نظری متغیر مستقل یعنی ذهن آگاهی پرداخته شده است. در پایان فصل نیز برخی پژوهش های داخلی و خارجی انجام شده در ارتباط با تحقیق حاضر ذکر شده است.
2-2- تنظیم هیجان
2-2-1- تعریف هیجان
در مورد هیجان دو موضوع وجود دارد که در بین متخصصان و نظریه پردازان این حوزه توافق عمومي در مورد آنها وجود ندارد: تعریف هیجان و انواع هیجان. در بخشي، یکي از علل دشوار بودن تعریف هیجان همپوشي و مشخص نبودن مرز آن با مفاهیمي نظیر؛ احساس، عاطفه، خُلق و .... هرچند که براساس تعاریف این مفاهیم از هم جدا هستند، ولي در عمل مرز دقیقي بین آنها وجود ندارد. بنابراین، تمایز بین حالت هاي هیجاني و غیرهیجاني دشوار است.
پژوهشگران معاصر هیجانها را پایه و بنیاد رشد انسان و روابط او در نظر ميگیرند. طي سالیان به خاطر پیچدگي مفهوم و ماهیت هیجان نظریه پردازان و دانشمندان تعاریف متفاوتي از هیجان ارائه داده اند، اما در مجموع مي توان گفت که هیجان رویدادي پیچیده و چند بعدي است که منجر به آمادگي براي عمل میشود (کي ولورک، 2018).
برجسته ترین تعریفي که پژوهشهاي متعدد آن را مبناي کار خود قرار داده اند، داراي یک تعریف و دیدگاه چندمؤلفه اي است. در این تعریف هیجانها به صورت فرآیندهاي چندمؤلفه اي و هماهنگ خرده سیستمهاي روان شناختي، شامل فرآیندهاي عاطفي، شناختي، انگیزش تظاهرات چهره اي و فیزیولوژیکي پیراموني، مطرح شده است (داماسیو ،2005؛ ترجمه امیر رحیمی، 1395).
بنابراین براي هیجان تعریف واحد و ساده اي وجود ندارد. ولي شاید بتوان به طور ساده هیجان را حالتي دانست که فرد گاهاً در زمان خاصي مي تواند جهت توصیف حال خود بیان کند. مثلاً گاهي فرد در پاسخ به این پرسش که "حالتان چطور است؟" پاسخ دهد: " خوشحال هستم!"، "غمگین هستم!"، یا "عصباني هستم!". این پاسخ ها همگي اشاره به هیجان دارند و هرکدام از آنها اشاره به نوعي از هیجان دارند.
به هر حال یکي از تعاریف ساده و شاید نسبتاً قابل قبول هیجان این است: «هیجان به حالتهاي موقتي توأم با برانگیختي یا فروریختگي گفته مي شود که همراه با تجلیات فیزیولوژیکي، چهره اي، رواني و عملي است.» هدف هیجانات واکنش موجود زنده در جهت سازگاري مناسب با موقعیت هاي به وجودآمده است. براساس این تعریف وقتي فردي خوشحال است، حالت برانگیختگي دارد که همراه با تجلیات فیزیولوژیکي، احساس هاي خاص درون رواني، حالت چهره اي خاص، و رفتارهاي خاص، مثل خندیدن و بالا و پایین جهیدن، دارد. همچنین وقتي فردي مي گوید که غمگین است، حالتي حاکي از فروریختگي دارد که باز داراي ویژگي هاي فیزیولوژیکي، چهره اي، رواني و رفتاري خاص، مثل سستي و گریه، است (کرینگ و اسلوان، 2010؛ ترجمه حسنی و اکبری، 1398).
وکمیر (1967) هیجان ها را تجارب پیچیده اي مي داند. عامل مشترک همه هیجان ها یک نیرومندي است که مي توانند برروي پیوستاري نشان داده شوند و ارزشهاي مثبت یا منفي به خود بگیرند. هیجانها داراي دو جزء کاملاً متفاوت کمّي یا کیفي هستند. هیجانها در جهت درک سودمندي و مطلوب، و یا غیرسودمندي و نامطلوب بودن محرک ها براي زنده ماندنشان عمل مي نمایند. بدین ترتیب، هیجان یک پاسخ فوري جاندار در مورد مطلوبیت وضعیت درک شده است. اگر بنظر برسد که وضعیت براي بقاء مطلوب استف موجود یک هیجان مثبت تجربه مي نماید، و اگر بنظر برسد که وضعیت براي زندگي نامطلوب است هیجان منفي تجربه مي گردد. بنابراین، سیستم هاي هیجاني یا خود سیستم هاي شناختي هستند و یا اینکه به عنوان حالت اولیه و سریع این سیستم ها عمل مي نمایند (داماسیو،2005؛ ترجمه امیر رحیمی، 1395).
2-2-2- اهمیت هیجان
یکي از موضوعاتي که در طي دو دهه ي گذشته و تلاش و توجه تجربي و نظري فراواني را به خود جلب کرده است، بحث هیجانات است. این علاقه و توجه تا حدي مي تواند به دلیل نقش پراهمیتي باشد که هیجان و تنظیم هیجاني در رفتارهاي بیروني (فرد) ایفاء مي نماید. هیجانها یکي از ابعاد اساسي وجود انسان را تشکیل مي دهند. نقش هیجانها در زندگي ما چنان برجسته و چشمگیر است که تصور نبود آنها ممکن نیست. دنیاي رنگارنگ ما بدون هیجان دچار بي رنگي خواهد بود، یک بي رنگي ملال آور، مانند این که در یک کشتي ساکن، بي هدف و بدون انگیزه اي براي فعالیت، این طرف و آن طرف برویم. علاوه براین، هیجانات در واقع در خدمت بقاء فردي و بقاء نوعي هستند و نبود آنها مي تواند موجودیت فردي و اجتماعي فرد را در معرض خطر قراردهد. بدین ترتیب، امکان تصور انسان بدون هیجان وجود ندارد. انسان بدون هیجان نه تنها موجودي شبیه به زامبي خواهد بود، بلکه توان زیستي آن به شدت پایان خواهدیافت (گروس و تامسون، 2017).
2-2-3- انواع هیجان ها
همچنان که قبلاً گفته شد، در تقسیم بندي انواع هیجان ها نظر واحدي وجودي ندارد. یکي از تلاش هاي اولیه براي تقسیم بندي هیجان ها در کارهاي پدر روانشناسي علمي، یعني ویلهلم وونت، آمده است (گورمان، 2014).
وي براي طبقه بندي هیجان ها از روش غالب خود، یعني درونگري، بهره جسته است. تشخیص انواع هیجان ها در نظریه وي براساس سه بُعد صورت پذیرفته است: خوشآیند/ ناخوشآیند، آرامیدگي/ تنش و آرام/ برانگیخته.
لنگ، برادلي و کانیرت (1990) تمامي انواع هیجان را در دو مقوله تقسیم بندي کردند: دسته اول، هیجانهایي که با رفتارهاي روي آوردي، دلبستگي و تمایل همراه است؛ دسته دوم، شامل هیجانهایي است که در قالب رفتارهاي اجتنابي، کنار کشیدن و فرار ظاهر مي شوند. از این دیدگاه هیجان نوعي«آمادگي براي عمل» است و لذا مي توان آن را در قالب هیجانهاي مثبت (خوشایند) مانند شادي و نیرومندي وهیجان هاي منفي (ناخوشایند) مانند غم، خشم و... طبقه بندي کرد. آنها هم چنین حالت برانگیختگي و جاذب بودن را از جنبه خوشایندي ناخوشایندي هیجانها قابل تفکیک ميدانند و معتقدند هیجانهاي مثبت و منفي هر دو مي توانند دروسط محورهاي بر انگیختگي و جاذبه بودن مشاهده شوند (کرینگ و اسلوان، 2010؛ ترجمه حسنی و اکبری، 1398).
در نظریه روان- تکاملي رابرت پلاتچیک (1980) که با ده فرض اساسي ارایه شده است گفته مي شود که هیجانها در طول تکامل بوجود آمده اند و بنابراین مربوط به همه حیوانات و ازجمله انسانها است. در انسان دوره هاي تکاملي باعث بوجود آمدن سطوح هیجاني جدید براساس هیجان هاي بنیادي گردیده است. براساس این نظریه هشت هیجان بنیادي وجود دارد.
بنابراین مي توان هیجانات را به ساده یا بنیادي و پیچیده یا سطح بالا نیز تقسیم کرد. هیجاناتي مثل خشم و ترس هیجانات ساده و هیجاناتي مثل عشق و پشیماني از هیجانات پیچیده محسوب مي شوند. علاوه براین هیجان ها را از جنبه مثبت و منفي بودن نیز تقسیم مي کنند. براین اساس، شش هیجان اساسي وجود دارد که از نظر سن ظهور نسبت به هیجان هاي دیگر داراي اولویت مي باشند و عبارتند از: ترس، خشم، نفرت، خوشي/ لذت، غمگیني و علاقه. از بین این تعداد هیجان برخي هیجان هاي منفي، مثل ترس، خشم و غمگیني، و برخي دیگر هیجانهاي مثبت، مثل خوشي/ لذت، هستند (کاویانی و همکاران، 1394).
در زیر فهرستي از چند هیجان اولیه ذکر شده است. این هیجانهاي نخستین در تمام فرهنگهاي انساني و در سراسر قلمرو جانوري وجود دارد. شاید گستره ي هیجانهاي موجود در منابع مختلف متفاوت باشد اما براي پرداختن به بحث هیجانات عمومي و پایه هیجانات مطرح در پایین کفایت مي کند.
الف) ترس: واکنشي هیجاني است و ازتغییرانسان که موقعیت، خطرناک و تهدیدي براي سلامتي اوست، ناشي مي شود. درک مخاطرات و تهدیدها مي تواند رواني یا جسماني باشد. رایج ترین موقعیتهاي ترس آور مربوط مي شود به پیش بیني صدمه جسماني یا رواني، آسیب پذیري در برابر خطر، از اینکه توانایي مقابله کردن را با موفقیتهاي قریب الوقوع ندارد. پیش بیني فرد که نمي تواند با تهدید یا خطر محیطي مقابله کند. به اندازه ي هر ویژگي واقعي خود تهدید یا خطر، به عنوان منبع ترس اهمیت دارد. ترس به عنوان یک علامت هشدار دهنده براي صدمه جسماني یا رواني قریب الوقوع عمل مي کند و به صورت برانگیختگي سیستم عصبي خود مختارآشکار مي شود. فردي که ترسیده مي لرزد، عرق مي ریزد، به دو روبر خود نگاه مي کند و براي محافظت از خودش احساس تنش عصبي مي کند (حسینی و خیر، 1390).
ب) خشم: خشم هیجاناتي فراگیري است. هنگامي که افراد جدیدترین تجربه هیجاني خود را توصیف مي کنند، خشم هیجاني است که بیشتر به ذهن مي آید. خشم از مانع به وجود میآید. مثل زماني که فرد برداشت میکنند که نیروهاي بیروني، دربرنامه ها، هدفها یا سلامتي او اختلال ایجاد میکنند. خشم همچنین از خیانت در امانت، مورد بي اعتنایي قرار گرفتن، مورد انتقاد قرار گرفتن.... ناشي میشود. خشم نه تنها پر شورترین هیجان، بلکه خطرناکترین هیجان نیز است، به طوري که هدف آن نابود کردن موانع در محیط است. تقریباً از رویدادهاي خشم، فریاد کشیدن یا جیغ کشیدن را شامل میشود و نزدیک به 10درصد رویدادهاي خشم به پرخاشگري منجر میشود.
ج) غم: منفي ترین و آزارنده ترین هیجان است. غم اصولاً از تجربیات جدایي یا شکست ناشي میشود. جدایي از دست دادن فردي عزیز از طریق مرگ طلاق و. چون غم خیلي نا خوشایند احساس میشود فرد را با انگیزه میکند تا قبل از وقوع درباره آن، هرکار لازم را براي کاهش دادن شرایط غم انگیز انجام دهد. یکي از جنبه هاي مثبت غم این است که به صورت غیرمستقیم به انجام گروههاي اجتماعي کمک میکند. چون جدایي از افراد عزیز موجب غم میشود و به خاطر اینکه غم هیجان ناراحت کننده اي است، پیش بیني آن، افراد را با انگیزه میکند تا با عزیزانشان منسجم بمانند.
د) شادي: تأثیر شادي بر خلاف تأثیر غم است وقتي غمگین هستیم، احساس بي حالي و کناره گیري مي کنیم، وقتي شادیم، احساس علاقه و معاشرتي بودن مي کنیم. شادي وظیفه اي دو گانه دارد. اولیه ما کمک میکند که براي انجام دادن فعالیتهاي اجتماعي اشتیاق داشته باشیم، لبخندهاي شادي به تعامل اجتماعي کمک میکنند و شکل گیري روابط را تقویت مي کنند ثانیاً شادي «وظیفه آرامش بخش» دارد. احساس مثبت زندگي را جالب میکند و تجربیات زندگي ناکامي، ناامیدي و عاطفي منفي را متعادل مي سازد (حسینی و خیر، 1390).
2-2-4- هیجان و مغز
مغز یک ساختار هیجاني است. در واقع، نمي توان کارکردي از مغز را بدون هیجان تصور کرد. مغز دستگاهي
2-2-7- هیجان و نظریه اسناد
نظریه اسناد یکي از نظریه هاي پویاي روانشناسي است که به تبیین و تشریح ادراک افراد از وقایع مي پردازد. فرض اساسي این نظریه این است که افراد مي خواهند بدانند چرا خورد و دیگران پیآمد خاصي را تجربه میکنند. ما مي خواهیم علتهاي نهفته در موقعیتها و شکستها، پیروزيها و مصیبتها، مقبولیت یا طرد شدن هاي اجتماعي مان را بدانیم. بعد از اینکه پیآمدهاي زندگيمان را تجربه کردیم ممکن است این سؤالها را ازخودمان بپرسیم، چرا در امتحان شیمي رد شدم؟چرا فلاني از دانشگاه اخراج شد؟ چرا این آدم فقیر است و یا اینکه چرا فلان نامزد انتخاباتي پیروز شد؟ پس این تئوري به دنبال علیت افراد از نتایج پیآمدهایشان است (پینتریچ و همکاران، 1396).
فریتز هایدر را آغازگر رویکرد اسناد در حیطه روانشناسي مي دانند. به دنبال هایدر افراد زیادي در بسط و گسترش نظریه اسناد نقش داشته اند که از آن جمله مي توان به راتر، وایتر و سلیگمن اشاره کرد. اصطلاح اسناد را این گونه تعریف میکند: اسناد به ادراکي گفته میشود که افراد از علّیت نتایج رفتار خود دارند. هایدر براین باور بود که مردمتمایل دارند که از روابط علّي سر در آورند. تمایل افراد بر این است که رفتار خود و دیگران را برمبناي قصد و نیت خودشان توجیه کنند. افراد از آن جهت به انجام امور مي پردازند که دلخواه آنان است؛ بنابراین هنگامي که افراد به انجام کاري مي پردازند که مورد مشاهده دیگران است، مشاهده کنندگان خود به خود سعي میکنند که به علت انجام آن کار پي ببرند. طبق نظریه اسناد، افراد براي ساختن اسنادها از منابع اطلاعاتي گوناگوني استفاده میکنند. این منابع اطلاعاتي در دو منبع کلي خلاصه شده اند، تحت عنوان عوامل محیطي و عوامل شخصي. عوامل محیطي، اطلاعات خاص و هنجارهاي اجتماعي را شامل میشود؛ و عوامل شخصي اطلاعات کنوني که افراد در اختیار دارند (مانند طرحواره هاي علي، دانش قبلي) نیز تأثیر آشکاري بر ساخت اسناد دارند. به عقیده واینر اکثر تبیین هاي افراد از موفقیتها و شکستهایشان داراي سه بُعد مهم است دروني در مقابل بیروني، باثباتي در مقابل بي ثباتي و قابل کنترل در مقابل غیر قابل کنترل (موس، لوینسون، مک کارتر، ویهلم و گروس، ۲۰1۵ )
در تئوري اسناد ارزش متشکل از هیجانهایي مثل غرور، شرمساري، گناه و ترحم است که به وسیله فرآیند اسناد تولید میشود را شامل میشود. افراد به هنگام موفقیت و شکست و یا زماني که پذیرفته یا طرد مي شوند به صورت هیجاني پاسخ مي دهند. افراد بعد از پیآمدهاي مثبت احساس شادي میکنند و بعد از پیآمدهاي منفي احساس غمگیني یا ناراحتي میکنند. اما نظریه اسناد مي گوید افراد علاوه براین واکنشهاي هیجاني که پیآمدها آن هارا به بار مي آورند مي خواهند بدانند که چرا موفق شدند یا شکست خوردند و زماني که آن را براي خودشان توجیه کردند، هیجانهاي تازهاي نمایان میشود. اهمیت عواطف ایجادشده اسنادها در این است که آنها به عنوان عوامل برانگیزاننده رفتارهاي بعدي عمل میکنند.
به دنبال وقوع یک واقعه ارزیابي اولیهاي از پیآمد آن واقعه صورت مي گیرد. با توجه به مطلوب یا نامطلوب بودن پیآمد، عواطف عمومي مثبت یا منفي درفرد ایجاد مي شود. این عواطف عبارتنداز احساس خوشحالي از موفقیت و احساس ناامیدي و اندوه از عدم موفقیت که تحت عنوان عواطف وابسته به پیآمد مستقل از اسناد نامید میشود. در واقع این عواطف در اثر دسترسي یا عدم دسترسي هدف مطلوب و نه علل پیآمدهاي آن ایجاد مي شوند. پس از این استنباط علّي صورت مي گیرد. این استنباط علّي منجر به عواطف ویژه اي جدا از عواطف عمومي اولیه مي گردد. این عواطف را عواطف وابسته به اسناد مي نامند (بارت، اوچسنر و گروس، ۲۰1۶ ).
2-4- پیشینه تحقیق
سوابق داخلی
خرم آبادی و اسماعیلی (1401) پژوهشی با عنوان اثربخشی هنردرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تصویر بدن، سبک زندگی و رفتار خوردن در زنان دارای اختلال پرخوری انجام دادند؛ نتایج نشان داد که این مداخله در افزایش رضایت از تصویر بدن، بهبود سبک زندگی و کاهش رفتارهای خوردن نابهنجار در زنان دارای اختلال پرخوری مؤثر بود.
پوردهقان و صادقیان (1401) پژوهشی با عنوان تأثیر تمرین ذهنآگاهی بر تنظیم هیجان و سرسختی ذهنی دختران نوجوان فعال و غیر فعال انجام دادند؛ نتایج نشان داد اثر تمرینات ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و سرسختی ذهنی شرکتکنندگان معنیدار است و گروههای تجربی عملکرد بهتری نسبت به گروههای کنترل داشتند با توجه به یافتهها به نظر میرسد تمرین ذهن آگاهی میتواند بر تنظیم هیجان و سرسختی ذهنی دختران نوجوان فعال و غیرفعال مؤثر باشد.
قهرمانی (1401) پژوهشی با عنوان اثربخشی آموزش مجازی ذهن آگاهی بر حرمت خود و مهارت های تنظیم هیجان در دختران نوجوان انجام داد؛ نتایج به دست آمده نشان داد آموزش مجازی ذهن آگاهی بر حرمت خود و مهارت های تنظیم هیجان در دختران نوجوان به میزان 58/0 تاثیر دارد (0/01>p). همچنین، آموزش مجازی ذهن آگاهی بر حرمت خود در دختران نوجوان به میزان 0/25 تاثیر دارد (0/01>p). نهایتا، آموزش مجازی ذهن آگاهی بر مهارت های تنظیم هیجان منفی در دختران نوجوان به میزان 0/16 (0/05>p) و بر مهارت های تنظیم هیجان مثبت در دختران نوجوان به میزان 0/21تاثیر دارد (0/05>p).
قمصری و صالح میرحسینی (1401) پژوهشی با عنوان میزان اثربخشی ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی و تنظیم هیجان دانش آموزان مقطع ابتدایی انجام دادند؛ نتایج نشان داد ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی و تنظیم هیجان در دانش آموزان مقطع ابتدایی تاثیر معنادار داشته است.
سوابق خارجی
لیپانن، براون، مک لیندن، ویلیامز و چانتوریا (2022) پژوهشی با عنوان نقش تنظیم هیجان در اختلالات خوردن: رویکرد متاآنالیز شبکه ای انجام دادند؛ در این پژوهش 104 مطالعه در متاآنالیز وارد شدند و ارتباط بین راهبردهای تنظیم هیجان خاص و علائم اختلال تنظیم هیجان استخراج شد. یافته ها نشان داد که نشخوار فکری و عدم پذیریش احساسات بیشترین ارتباط را با اختلال خوردن دارد.
ترومپیتر، باسی، فوربس، هی، گلدشتاین و همکاران (2022) پژوهشی با عنوان اختلال در تنظیم هیجانی و علائم اختلال خوردن: بررسی ارتباطات و تعاملات متمایز در نوجوانان انجام دادند؛ بی نظمی هیجانی به عنوان یک عامل کلیدی فرا تشخیصی در مشکلات سلامت روان، از جمله اختلالات خوردن، مطرح شده است. با این حال، چگونگی تعامل این عامل فرا تشخیصی با عامل اختلال خاص مربوط به وزن و شکل، نامشخص است. مطالعه حاضر بررسی کرد که آیا اختلال در تنظیم هیجان با رفتارهای اختلال خوردن بیش از ارتباط بین نگرانیهای وزن و شکل مرتبط است یا خیر و اینکه آیا این دو عامل با هم تعامل دارند یا خیر. مطالعه حاضر از دادههای دو نمونه استفاده کرد، یک نمونه جامعه از دانشآموزان دبیرستانی (تعداد: 2699 نفر) و یک نمونه بالینی از نوجوانان تحت درمان سرپایی برای اختلال خوردن (تعداد : 149 نفر) بودند. شرکتکنندگان وضعیت خود را در مورد رفتارهای غذایی، نگرانیهای مربوط به وزن/شکل، و اختلال در تنظیم احساسات تکمیل کردند. یافته ها نشان داد که بی نظمی هیجانی ارتباط منحصر به فردی با درگیر شدن در پرخوری و پاکسازی دارد (فقط نمونه جامعه). مشخص شد که نگرانیهای مربوط به وزن و قیافه ارتباط منحصر به فردی با درگیر شدن در پرخوری، روزهداری، پاکسازی و ورزش دارند (فقط نمونه جامعه). علاوه بر این، نگرانیهای مربوط به وزن و قیافه، ارتباط بین بینظمی هیجان و احتمال درگیر شدن در پرخوری و ورزش را تعدیل میکند، به طوری که قویترین ارتباط بین بینظمی هیجان و این رفتارها در میان نوجوانان با کمترین میزان نگرانیهای مربوط به وزن و قیافه مشاهده شد. با توجه به فراوانی رفتارهای اختلال خوردن، بی نظمی هیجانی ارتباط منحصر به فردی با شدت پرخوری و روزه داری داشت. نگرانیهای مربوط به وزن و شکل بهطور منحصربهفردی با شدت روزهداری و ورزش (فقط نمونه جامعه) مرتبط بود. یافتهها حاکی از آن است که اختلال در تنظیم هیجان یک عامل مهم در رفتارهای اختلال خوردن در میان نوجوانان است.
قسمتی از فهرست منابع
اسماعیلی،مریم. بصیری، نوشین و خیر، زهرا (1395). اثربخشي درمان مبتني بر ذهن آگاهي بر افزايش بهزيستي روان شناختي مادران داراي کودک مبتلا به اختلال يادگيري. ناتوانی های یادگیری. 6 (1). 39-26
اصغري فرهاد, قاسمي جوبنه رضا, حسيني صديق مريم السادات, جامعي مينو (1395). اثربخشي آموزش ذهن آگاهي بر تنظيم هيجان و کيفيت زندگي زنان داراي همسر معتاد. فرهنگ مشاوره و روان درماني (فرهنگ مشاوره). 7 (26): 132-115
اميرفخرايي آزيتا, رضايي سنا, دشت بزرگي زهرا (1397). پيش بيني اختلال خوردن دانشجويان پرستاري بر اساس ناگويي هيجاني، سبک هاي مقابله اي و تنظيم شناختي هيجان. روان پرستاری. 6 (6): 17-10
بحرینی، زهرا. ثناگوی محرز، غلامرضا (1398). اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر تنظیم هیجان و کارکردهای اجرایی زنان باردار مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی. سلامت اجتماعی. 7 (1): 18-9
بخشی شکوفه, سپهوندی محمدعلی, غلامرضایی سیمین (1398). اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان در پسوریازیس. پوست و زیبایی. 10 (4): 213-201
برمال فريد, صالحي فدردي جواد, طبيبي زهرا (1397). اثربخشي آموزش ذهن آگاهي بر نشخوار ذهني، شيوه ي حل مسأله، و تنظيم شناختي هيجان افراد مبتلا به افسردگي. مطالعات روان شناختی. 14 (2): 107-91
جعفری شالکوهی عطیه, اسدی مجره سامره, اکبری بهمن (1399). تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر تاب آوری و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان زنان باردار. دانش و پژوهش در روان شناسي کاربردي. 21 (2): 53-44
حاتمیان، پیمان. حیدریان، سجاد. احمدی فارسانی، مجتبی (1399). تاثیر آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، بر تنظیم هیجان و حساسیت اضطرابی سالمندان با سابقه بیماری قلبی. پژوهش توانبخشی پرستاری. 6 (3): 59-65
حسینی زینب السادات, احمدی توحید, مامی شهرام (1400). اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و شادکامی مردان مصرف کننده مت آمفتامین. خانواده درمانی کاربردی. 2 (1): 199-177
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643