مبانی نظری توسعه گردشگری پایدار
در قالب word, و در 40 صفحه وقابل ویرایش
تاریخچه و مفهوم توسعه
تئوریهای توسعه
توسعه پایدار
توسعه گردشگری پایدار
الگوی توسعه همبافته گردشگری
مقصد و جامعه گردشگری
ذینفعان توسعه گردشگری
معیارهای کلیدی توسعه مقصد
دلایل پیچیدگی مدیریت مقصدها
چرخۀ عمر گردشگری
ظرفیت تحمل
شاخص رنجش داکسی
عوامل موثر بر توسعه مقصد گردشگری
عوامل محیط داخلی مؤثر بر مقصد گردشگری
عوامل محیط خارجی مؤثر بر مقصد گردشگری
منابع
فارسی و لاتین
10-1-2- تاریخچه و مفهوم توسعه
برای مروجین اولیه توسعه در دهه 1950، توسعه به معنای رشد درآمد سرانه در مناطق توسعه نیافته تلقی میشد و رشد بیشتر یک مفهوم و مقوله کمی بود و این گونه استنباط میشد که با رشد تولید ناخالص ملی، میتوان به توسعه دست یافت، بدین ترتیب شاخص توسعه یافتگی جوامع و یا واماندگی از توسعه در آن زمان به طور عمده شاخص اقتصادی بود. همزمان با تحولات جهانی، مفهوم توسعه نیز گسترش یافت و در ابعاد مختلف تجلی پیدا کرد. در بین اقتصاددانان – جنبههای اجتماعی و سیاسی و نهادی توسعه، مورد توجه بیشتری قرار گرفت. در کل اقتصاددانان و نظریه پردازان برجسته علوم اجتماعی و سیاسی پا را فراتر نهاده و توسعه را به مفهومی جامع در بردارنده مفاهیمی مانند توسعه انسانی، فقر زدایی، عدالت و برابری، یکپارچگی اجتماعی، مشارکت مدنی و .... مطرح کردند. بدین ترتیب در مباحث توسعه، افقهای دیگری باز شد و ابعاد و رویکردهای جدیدی در دستور کار سیاستگزاران و برنامهریزان و مجریان توسعه قرار گرفت(ضیایی، 1388).
1-10-1-2- تئوریهای توسعه
همانگونه که معنی توسعه در طول زمان تغییر یافته، الگوها یا تئوریهای بسیاری برای توسعه بوجود آمده است آنچه مسلم است توسعه مفهومی فراگیر دارد و به معنی رشد و پیشرفت همه جانبه و مشمول تغییرات است. چهار تئوری اصلی توسعه از دیدگاه شارپلی عبارتند از:
1/ پارادایم مدرنیزم : برخی از شاخصها مانند GNP یا درآمد سرانه، شاخصهای اصلی توسعه محسوب میشوند. در این دوره، رشد اقتصادی به معنای توسعه در نظر گرفته میشود. این باور وجود داشت که تمام کشورها و منطقهها طی یک فرایند مشابه از توسعه نیافته به یک کشور یا منطقه توسعه یافته تبدیل میشوند و مسائلی مانند فقر و نابرابری اجتماعی به طور خودکار با رشد اقتصادی برطرف میشوند.
2/ پارادایم عدم استقلال : در اواخر دهه 1960 و دهه 1970 کشورهای فقیر جهان سوم قدمهای کشورهای جهان اول را به سمت توسعه یافتگی طی کردند. در این شرایط تئوری وابستگی، گسترش یافت، که در آن بیان میشود که توسعه یک فرایند خطی نیست و اینکه، جمعیت فقیر با ادامه این شکل از توسعه به علت وابستگی اقتصادی بالا به جمعیت توسعه یافته همچنان در وضعیت توسعه نیافتگی باقی خواهند ماند. عقب ماندگی یا توسعه نیافتگی در بعضی کشورها به علت وابستگی به سایر کشورهای غنی یا استثمار آنها است. سیستم گردشگری بینالمللی از طرف بعضی از افراد به عنوان مظهر تئوری وابستگی تلقی میشود(شارپلی،2002).
3/ نئولیبراسیم : اشاره به تمایل برنامههای بینالمللی دارد که مستلزم بینش کشورها به اقتصادهای آزاد است. این خود منجر به بدتر شدن شرایط محلی میشود(همان).
4/ توسعه جایگزین : در دهه 1980، توسعه جایگزین، ظهور پیدا کرده و به پارادایم غالب تبدیل شد. این پارادایم بیانگر یک تغییر اساسی از تمرکز سنتی بر وسایل و ابزار به سمت مردم است و در آن به ابتکارات و طرحهای افراد بومی تأکید شده و در مقابل با سه تئوری قبلی قرار دارد که رشد اقتصادی را ترغیب میکند. این الگو رویکرد پایین به بالای توسعه را معرفی میکند که بر رضایت افراد از نیازهای اساسی تمرکز دارد(شارپلی،2006). در این دوره نگرانی مردم در مورد تخریب زیست محیطی ایجاد شده توسط رشد اقتصادی افسار گسیخته به اوج خود رسید و به ظهور و گسترش یک فلسفه جدید در ارتباط با توسعه یعنی توسعه پایدار – در اواخر دهه 1980، منجر شد(شارپلی ،2008). این الگوی توسعه از تلاقی رشد اقتصادی و محیط زیست گرایی ریشه گرفته است و معمولاً با اصطلاحاتی مانند:
رشد متوازن، توسعه بلند مدت و برابری و عدالت اجتماعی در ارتباط است با گذشت زمان، مفاهیم مربوط به توسعه پایدار، از تأکید بر محیط زیست به سمت الگوهای جدیدتری با تأکید بیشتر بر مردم از جمله، کاهش فقر، توانمند سازی، جامعه و عدالت اجتماعی گسترش یافت(اشلی ،2000).
2-10-1-2- توسعه پایدار
پایداری مفهومی است که به تناوب در توسعه، برنامهریزی و مدیریت گردشگری مورد استفاده قرار میگیرد. استفاده امروزی از واژه پایداری به زمان ارایه گزارش بروتلند در سال 1987 باز میگردد(هلدن،2000). در این گزارش واژه توسعه پایدار مورد استفاده قرار گرفت. این گزارش به محیطزیست کره زمین پرداخت و طی آن در مورد، استفاده از منابع ناپایدار، به منظور آنچه توسعه بسیار سریع عنوان شده، ابراز نگرانی شد. در نشست زمین که سال 1992 در ریودوژانیرو برگزار شد، نگرانیها و موارد مطرح شده در گزارش بروتلند یک بار دیگر مورد تأکید قرار گرفت. این کنفرانس برنامهای را به منظور ترویج توسعه پایدار در سراسر دنیا ارایه نمود. این برنامه به عنوان دستور کار 21 شناخته شده است. دستور کار 21 برنامه کاری است که اصول پایهای مورد نیاز جهت حرکت به سوی پایداری را مشخص میکند(هلدن ،164:2000). رویکرد ویژه دستورکار 21 دستاندرکار نمودن جوامع محلی در فرایند توسعه از طریق یک رویکرد پایین به بالا است. با این حال، مفهوم توسعه پایدار به طور کامل نه در گزارش بروتلند و نه در گزارش ریو تعریف نشد(میسون،2003، 277).
توسعه پایدار فرایندی است که طی آن مردم یک کشور نیازهای خود را بر میآورند و سطح زندگی خود را ارتقاء میبخشند، بی آنکه از منابعی که به نسلهای آینده تعلق دارد، مصرف کنند و سرمایه-های آتی را برای تامین خواستههای آنی به هدر دهند(زاهدی،5 : 1388).
مفاهیم و ایدهآلهای توسعه پایدار عبارتند از:
یکپارچگی اقتصادی- محیطی : تصمیمات اقتصادی باید با توجه به آثاری که بر محیطزیست می-گذارند، اتخاذ شوند.
تعهد بین نسلها : در زمان حاضر تصمیمات باید با توجه به نتایجی که بر محیطزیست نسلهای آینده دارند، اتخاذ شوند.
عدالت اجتماعی : کلیه مردم حق برخورداری از محیطی هستند که بتوانند در آن محیط رشد کرده وشکوفا شوند.
حفاظت محیطی : محافظت از منابع و حمایت از دنیای جانوری و گیاهی ضرورت دارد.
کیفیت زندگی : تعریف گستردهتری باید از رفاه بشری ارایه شود به نحوی که از محدوده رفاه اقتصادی فراتر رود.
مشارکت : نهادها باید مجدداً ساماندهی شوند به نحوی که از طریق آنها امکان شنیده شدن کلیه صداها در فرایند تصمیمگیری فراهم آید(زاهدی، 1388، ص 6).
3-10-1-2- توسعه گردشگری پایدار
اجلاس زمین در سال 1992 دولتها را به سمت توسعهای سوق داد که حداقل زیان و لطمه را به محیطزیست وارد کند و گردشگری پایدار نیز جزء توافقات حاصل در دستور کار اجلاس 21 قرار گرفت(پاپلی یزدی، 1389 ص 108).گردشگری پایدار راهی جدید برای مناطق در حال توسعه فراهم میآوردکه ارتباطی هم پیوند میان گردشگری و محیط فیزیکی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی احاطه کنندۀ آن را برقرار میکند(شارپلی ،2002). گردشگری پایدار، گردشگری است که بتواند در یک محیط، در زمان نامحدود ادامه یابد و از نظر انسانی و فیزیکی به محیط زیست صدمه نزند و تا بدان حد فعال باشد که به توسعه سایر فعالیتها و فرایندهای اجتماعی لطمهای وارد نیاورد(باتلر ،29:1980).
اصول گردشگری پایدار شامل موارد زیر است:
استفاده پایدار از منابع: حفظ و استفاده از منابع(طبیعی، اجتماعی و فرهنگی) بسیار حایز اهمیت و به معنای تجارت در دراز مدت است.
عدم مصرف بیش از حد و اتلاف: این امر جلوی هزینه-های بازسازی و زیانهای درازمدت را میگیرد و به کیفیت گردشگری کمک میکند.
حفظ تنوع: حفظ و ارتقای تنوع طبیعی، اجتماعی و فرهنگی برای پایداری درازمدت گردشگری اهمیت ویژه دارد و گردشگری را انعطاف پذیر میکند.
برنامهریزی: بسط و توسعه گردشگری در یک چارچوب برنامهریزی راهبردی که تاثیرات محیطزیست را مد نظر قرار میدهد، پایداری دراز مدت گردشگری را افزایش میدهد.
حمایت از نظام اقتصاد محلی: گردشگری باید با تحت پوشش قرار دادن فعالیتهای اقتصادی محلی و مد نظر قرار دادن ارزشها و هزینههای محیطزیست از نظامهای اقتصادی حمایت کند.
مشارکت جوامع محلی: مشارکت کلی جوامع محلی در بخش گردشگری نه تنها به نفع خود آنها بلکه نوع تجربۀ گردشگری را بهبود میبخشد.
مشاوره با افراد ذینفع و عامه مردم: مشاوره بین مسئولان، مدیران و سرمایهگذاران صنعت گردشگری و سازمانها و نهادهای مردمی مهم است. این امر باعث میشود که همه دوشادوش هم کار کنند و اختلافات منافع را کنار بگذارند.
آموزش خدمه: آموزش خدمه باعث رعایت استانداردها میگردد و در کنار آن استخدام خدمۀ محلی کیفیت گردشگری را بهبود میبخشد.
مسئولیت بازاریابی صنعت گردشگری: از آنجا که بازاریابی اطلاعات کاملی را در اختیار گردشگران قرار میدهد، نه تنها سبب افزایش احترام نسبت به محیط فرهنگی، اجتماعی و طبیعی نواحی دیدنی می-شود، بلکه رضایت مشتری را نیز افزایش میدهد.
انجام تحقیق: پژوهش، جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل نه تنها به حل و فصل مشکلات گردشگری کمک میکند بلکه مزایایی را برای مقصدها، صنعت و مشتریان در بر خواهد داشت(لومسدن،1380: 378).
4-10-1-2- الگوی توسعه همبافته گردشگری
اگر به گونه ای نظام مند مقوله توسعه گردشگری را بررسی کنیم، میبینیم که روابط و تعامل بین اجزای توسعه و هماهنگی و هم افزایی آنها، در تحقق اهداف رشد و توسعه گردشگری نقش عمده ای دارد. عوامل بیشماری در توسعه گردشگری نقش دارند و ارتباط تعامل بین آنها، توسعه را شکل میدهد. اما سه عامل عمده و اصلی در توسعه گردشگری عبارت اند از : گردشگران، مردم منطقه و ویژگی های مقصد. به عبارت دیگر میهمانان، میزبانان و جاذبه ها سه عامل اصلی در توسعه گردشگری به شمار میآیند. میزان انطباق و هم پوشی این سه، منطقه ای را به وجود میآورد که در آن، توسعه هم بافته تحقق پیدا میکند. در این فصل مشترک، نیازها و انتظارات و ارزش های گردشگران با ویژگی ها و جاذبه های مقصد و فرهنگ و گرایش های مردم منطقه، یکسانی و انطباق دارد. حال اگر این سه عنصر، در یک حالت آرمانی کاملا با یکدیگر منطبق شوند، توسعه همبافته کامل و صد در صد گردشگری رخ میدهد. در این حالت، خواسته ها و سلیقه های گردشگران کاملا با فرهنگ میزبانان و جاذبه های منطقه، هماهنگی و انطباق دارد. هدف نهایی از توسعه همبافته گردشگری آن است که چنین همپوشی و انطباقی حاصل آید. اما در شرایط واقعی، فصل مشترک میان این سه عامل، کمتر از کل وسعت هر عامل است. تلاش متولیان توسعه گردشگری باید در جهتی باشد که این وجه مشترک وسیع تر شود و مناطق اتلاف کاهش یابد.
در سه حالت منطقه اتلاف ایجاد میشود:
1/ زمانیکه گردشگران و مردمان منطقه با هم سازگاری دارند، اما به سبب آنکه ویژگی های مقصد، این قسمت را پوشش نمیدهند، توسعه همبافته رخ نمیدهد و بخشی از منابع اتلاف میشود. برای غلبه بر این مشکل باید کوشش شود با تغییرات و اصلاحات لازم بر ویژگی های مقصد براساس نیاز گردشگران و دیدگاه های میزبانان، منطقه اتلاف را از بین برد.
2/ زمانیکه بین ویژگی های مقصد و نگرش مردمان منطقه هماهنگی وجود دارد، اما به سبب عدم هماهنگی گردشگران، استفاده بهینه از امکانات به وجود نمیآید. برای رفع این مشکل باید با تعیین وشناخت بازار و راهبردهای بازاریابی هدفمند، گردشگرانی جذب منطقه شوند که دوستدار جاذبه های مقصدند و با مردمان منطقه نیز از جنبه های فرهنگی و اجتماعی هماهنگی دارند.
3/ زمانیکه گردشگران ویژگی های مقصد را میپسندند اما به سبب نگرش های خاص مردم منطقه به گردشگران و جذابیت های موجود منطقه این مکان خالی از گردشگر است.در چنین وضعیتی با اتخاذ راهبردهای آموزش و راهنمایی باید مردم منطقه را به سازگاری با گردشگران ترغیب و آنان را تامین کنند و لطمه ای نیز به جامعه آنان وارد نیاورد.
هر یک از این حوزه ها نیز در درون خود نیز دارای اجزا و عواملی هستند که اگرمیان آنها هماهنگی وجود نداشته باشد، انطباق بیرونی، تاثیر خود را از دست میدهد و در نتیجه، توسعه در رسیدن به اهداف خود ناموفق خواهد ماند. هماهنگی در حوزه منطقه از اولویت بسیار زیادی برخوردار است، زیرا هم از جنبه هماهنگی ساختاری مرتبط با امر گردشگری و هم از جنبه سیاست ها ی مربوط به گردشگری باید یکپارچگی لازم وجود داشته باشد تا حوزه مذکور بتواند از جذابیت های کافی برخوردار باشد. از جنبه ساختاری، واحدهای مختلفی که در فعالیت گردشگری موثرند باید با یکدیگر ارتباطی هماهنگ داشته باشند.برای ایجاد هماهنگی میان مردم مقصد باید با استفاده از شکل های واقعی مشارکت، همه را در توسعه گردشگری و پیامدهای آن سهیم کرد. مقصود از مشارکت واقعی، مشارکت در تصمیم گیری، اجرا و ارزیابی فعالیت های مرتبط با مقوله گردشگری است. اما به منظورهماهنگی در گردشگران، میتوان با بازاریابی هدفمند و اطلاع رسانی دقیق و موثر گروهی از گردشگران را به منطقه جلب کرد.باید متذکر شد تبلیغات و بازاریابی برای توسعه همبافته گردشگری زمانی موثر است که به مسافران قبل از سفر تصویری واقعی و درست از مقصد ارایه کند. گردشگران حق دارند قبل از سفر از مشکلات منطقه آگاه شوند و بدانند که از جنبه آب وهوا، ارتباطات، امکانات اقامتی، خصوصیات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به چه منطقه ای وارد میشوند این آگاهی پیشین باعث ایجاد هم پوشانی حوزه گردشگران با حوزه دیگر میشود( الوانی،1385).
12-1-2- مقصد و جامعه گردشگری
مقصدها به جمعیت بومی دائم در یک مکان اشاره دارد. این اصطلاح بر این موضوع تأکید دارد که در زمان برنامهریزی و توسعه گردشگری در یک مکان میبایست علایق و نگرانیهای مردم بومی و محلی در اولویت قرار گیرد، به طوریکه آنها ذینفعانی هستند که به شدت تحت تأثیر عوامل ناپایدار گردشگری و عملکردهای صاحبان منابع و تأسیسات گردشگری که گردشگران را به این مکانها جذب میکنند قرار میگیرند. بر همین اساس رویکرد مشارکت جامعه محلی در برنامهریزی گردشگری این امکان را به برنامهریزان و توسعه دهندگان گردشگری میدهد که آنها نیز در فرایند برنامهریزی گردشگری و منافع حاصل از توسعه گردشگری مشارکت داشته و تعارضات احتمالی آینده که ممکن است بین مردم محلی و گردشگران به وجود آورد کاهش دهند. از طرفی باید توجه داشت که بر اساس اصل دموکراسی توانمند سازی جامعه میبایست به طور گسترده به عنوان پیش شرایط لازم برای توسعه پایدار گردشگری مورد قبول قرار گیرد(اسواربروک، 1998).
1-12-1-2- ذینفعان توسعه گردشگری
جوامع از تعدادی از افراد تشکیل شده است، که هر کدام دارای اولیتها و علایق خود هستند از اصطلاح ذینفعان به منظور توصیف این افراد استفاده میشود. اصطلاح ذینفعان در ادبیات مدیریت تجاری به صورت " گروهها یا افرادی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر اهداف بلند مدت سازمان تأثیر میگذارد" تعریف میشود. اما در سطح جامعه گردشگری، ریچی ،جامعه گردشگری را به چهار گروه از ذینفعان تقسیم مینماید: مردم بومی، صنعت گردشگری، دیدار کنندگان، دولت محلی .به طور کلی در مبانی و رویکردهای امروز صنعت گردشگری، اتخاذ استراتژیک بین بخشهای مختلف و توجه به مشارکت ذینفعان مختلف آن در فرایند برنامهریزی و توسعه جزء لاینفک سیستم گردشگری به حساب میآید. در واقع برای توسعه مقصد گردشگری بصورت پایدار، برنامهریزیها و استراتژیها باید در جهتی باشند که بتوانند نیازهای مختلف را تا حد امکان تأمین کنند. گردشگری جامعه مدار به عنوان رویکردی پایدار در توسعه نسبت به نوع سنتی آن یعنی گردشگری انبوه در نظر گرفته شده است. بر اساس نظر مورفی ( 1985)، هر جامعه باید آرمانها و اهداف خود را تعیین کند و جایگاه گردشگری را در سطحی قرار دهد که نیازهای مردم مقیم را ارضا کند. مورفی اذعان میکند "گردشگری به حسن نیت و همکاری مردم محلی به شدت وابسته است چرا که آنها جزئی از محصول گردشگری و تجربه گردشگر به حساب میآیند. هر گاه امور توسعه و برنامهریزی با اهداف و ظرفیت جامعه محلی متناسب نباشد، مقاومت و خصومت میتواند تمام پتانسیلها و برنامههای این صنعت را نقش بر آب کند(عباسی،89).
13-1-2- معیارهای کلیدی توسعه مقصد
جاذبههای اصلی گردشگری مقصد (این جاذبهها به طور معمول، و نه همیشه شامل جاذبههای انسان ساخت و طبیعی میباشند.)
توانایی توسعه انجمن یا سازمان بازاریابی اثربخش و مناسب برای مقصد با کانالهای توزیع مناسب
موفقیت در توسعه بخشهای جدید گردشگری و جذب مناطق گردشگر فرست جدید با استفاده از بازاریابی
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643