مباني نظري و پيشينه پژوهش خودپنداره
در قالب word, در 28 صفحه و قابل ویرایش
فهرست مطالب::
2-3 خود پنداره
2-3-1 تعاریف خود پنداره
2-3-2منابع تشکیل دهندۀ خود پنداره
2-3-3 ابعاد خودپنداره
2-3-4 رشد و تغییر خود پنداره
2-3-5 عوامل موثر بر رشد خودپنداره
2-3-6اهمیت خودپنداره
2-3-7 اجزا و عناصر خودپنداره
2-3-8 ویژگیهای خود پنداره
2-3-9 الگوهای نظری خودپنداره
2-3-9-1الگوهای تک بعدی :
2-3-9-2الگوی چند بعدی خودپنداره
1-الگوی عامل مستقل:
2-الگوی عامل همبسته:
3-الگوی جبرانی
4-الگوی طبقهای
5-الگوی سلسله مراتبی:
2-4 پیشینه تحقیق
2-4-1 مروری بر پیشینه داخلی
2-4-2 مروری بر پیشینه خارجی
منابع فارسی
منابع انگلیسی
2-3-8 ویژگیهای خود پنداره
شاوسون و همکاران (1976)، مارش و همکاران (1992) و هاتی (1992) به نقل از دوپلسیس (2005) بعضی از ویژگی-های خودپنداره را چنین عنوان میکنند:
1-خودپنداره سازمان یافته است. افراد را که از خود دارند در گسترۀ وسیعی از تجربیات بنا میکنند، برای کاهش پیچیدگی همۀ تجارت، افراد تجربههایی را به شکل طبقات سازماندهی میکنند، در نتیجه به خودپنداره یک محتوای سازماندهی شده میدهند.
2-خودپنداره چند بعدی است. طبقات مختلفی که به وسیلۀ فرد ایجاد میشود، بازگوکنندۀ چند بعدی بودن خودپندارۀ اوست که در افراد مختلف مشترک هستند، بنابراین یک الگوی خود پنداره میتواند ساختاری باشد که شامل ابعاد تحصیلی و غیر تحصیلی شود.
3-خودپنداره سلسله مراتبی است. ابعاد خودپنداره یک سلسله مراتبی را به وسیلۀ تجربیات فرد در موقعیتها شکل میدهد. خودپندارۀ عمومی در بالاترین نقطۀ این سلسه مراتب وجود دارد.
4-خودپندارۀ عمومی ثابت است. هر چه به سمت پایین سلسله مراتب بیش میرویم خودپنداره بیشتر وابسته به موقعیتهای خاصی میگردد و بنابراین ثبات آن کمتر میشود. در پایه سلسله مراتب، خود پندار، با تغییر موقعیتها تغییر مینماید.
5-خودپنداره یک پدیدۀ رشدی است. کودکان خود را از محیط متمایز نمیکنند خود پندارۀ کودکان عمومی، تمایز نیافته و مختص به موقعیت است، هنگامی که کودکان رشد میکنند و تجربه کسب میکنند به شکل فرآیندهای خودشان را از محیط تمایز میکنند. همچنین با رشد مفاهیم زمانی، طبقهبندی تجربیات هم انجام میگیرد. با افزایش سن، خودپنداره متمایزتر و پیچیدهتر میشود.
6-خودپنداره توصیفی و ارزیابانه است. هر فردی توصیفی از خود در موقعیتهای مختلف ارائه میکند ولی در کنار این توصیف یک ارزیابی هم از خودش از این موقعیت شکل میدهد، ارزیابیها از نظر اهمیت در افراد مختلف در موقعیتهای گوناگون، متفاوتاند.
7-خودپنداره منحصر به فرد است. این امر به این دلیل است که هر فرد معانی را به شکل خاصی به خود نسبت میدهد. همچنین عوامل منحصر به فرد ممکن است به هر فرد به شکل خاصی در ثبت دادن معنی تأثیر داشته باشد.
8-خودپنداره به رفتار جهت میدهند. خودپنداره رفتار نیست، رفتار را کنترل نمیکند و همۀ رفتارها را تبیین نمینماید ولی میتواند از رفتار منتج گردد و بر رفتار تأثیر بگذارد به طور خلاصه شاولسون و همکارانش (1976) نشان دادهاند که خودپنداره دارای هفت ویژگی و خصوصیت قابل تفکیک و مطالعه است که عبارتند از:
1-سازمان یافتهاست.
2-چند بعدی یا چند وجهی است.
3-حالت سلسله مراتبی دارد.
4-با ثبات است.
5-تابع قوانین حاکم بر رشد است.
6-قابل ارزشیابی و اندازهگیری است.
7-میتوان آن را از سازههای روان شناختی دیگر جدا ساخت.
از بین ویژگیهای خودپنداره، ویژگی سلسله مراتبی بودن و چند وجهی بودن توجه ویژهای را به خود معطوف ساختهاست، به طوری که شاولسون و همکاران (1976) یک الگوی سلسه مراتبی و چند وجهی از خودپنداره ارائه نمودند که در آن خودپنداره کلی به دو مؤلفه خودپنداره تحصیلی و خودپنداره غیر-تحصیلی تقسیم میگردد. خودپندارۀ تحصیلی شامل زیر مؤلفه-هایی از قبیل خودپندارۀ ریاضی، علوم و غیره است و خود پنداره غیر تحصیلی نیز شامل خود پندارۀ اجتماعی، خود پندارۀ هیجانی، و خودپندارۀ بدنی است (مارش، 1990). مارش (1983) معتقد است که مطالعۀ خودپنداره تاریخچهای طولانی دارد و از مدلهای تحقیقاتی گوناگونی برای مطالعه از آن استفاده شدهاست.
شاولسون و همکاران (1976) در تحقیقی که انجام دادند به این نتیجه رسیدند که تحقیقات در زمینۀ خودپنداره دارای دو اشکال و نقص عمده است که عبارتند از :
الف) عدم وجود تعریفی کامل و جامع از خودپنداره
ب) عدم وجود یک مقیاس استاندارد برای ارزیابی خودپنداره، مارش و شاولسون (1976) سعی کردهاند که این دو نقیصه را جبران کنند و از بین ببرند. آنها با ارائه مدلی از خودپنداره، به نام سلسه مراتبی و چند بعدی خودپنداره پرداختند و بر اساس این مدل مقیاس توصیف خود ساخته شده تا بدین ترتیب این دو نقیصه از بین برود.
2-3-9 الگوهای نظری خودپنداره
بیرن (1996) الگوهای نظری خودپنداره را به دو دسته تقسیم میکند.
الگوهایی که خودپنداره را به عنوان یک ساختار تک بعدی در نظر میگیرند و الگوهایی که ساختار چند بعدی برای خودپنداره قائل هستند (دوپلیس، 2005).
2-3-9-1الگوهای تک بعدی :
الگوی تک بعدی که الگوی جهانی و همهگیر خود پنداره نیز نامیده میشود و قدیمیترین الگوی خودپنداره است. (استراین، 1993 به نقل از سلیمی 1386). در این الگو خودپنداره به عنوان ساختاری تک بعدی تلقی میشود که می-تواند مثبت یا منفی باشد و در هر موقعیتی بر رفتار تأثیر بگذارد (بیرن، 1996، استراین 1993 به نقل از سلیمی 1386). برای مثال موفقیت در رشتههای ورزشی میتواند منجر به بهتر شدن خودپندارۀ عمومی فرد شود. براساس الگوی تک بعدی، خودپنداره ابعاد مختلفی (مانند خودپندارۀ تحصیلی یا اجتماعی) ندارد بلکه شامل حوزههایی است که با یکدیگر همپوشی دارند مثل پیشرفت تحصیلی و ظاهر و هر یک از این حوزهها دارای اهمیت یکسان است. این الگو در شکل شماره 2-1 نشان داده شده است.
خود پندارۀ عمومی(G)
G6 G5 G4 G3 G2 G1
شکل 2-1 الگوی خودپندارۀ تک بعدی
(اقتباس از دوپلسیس 2005)
2-3-9-2الگوی چند بعدی خودپنداره
پژوهشها نشان میدهد که خودپنداره تک بعدی نیست بلکه به شکل چند بعدی مطرح است و افراد مختلف اندازههای متفاوتی را برای هر یک از حوزهها به خود اختصاص میدهند، بنابراین جمع کردن سادۀ نمرهها در حوزههای مختلف نشان دهندۀ دقیق خودپنداره نیست (دوپلسیس، 2005).
دوپلسیس (2005)، معتقد است حداقل پنج الگوی خود پندارۀ چند بعدی وجود دارد که عبارتند از:
1-الگوی عامل مستقل: براساس این الگو که در شکل شماره 2-2 نشان داده شدهاست خودپنداره شامل ابعاد مختلفی است که مستقل از یکدیگر عمل میکنند.
این ابعاد براساس تجارب، تواناییها و تعامل با افراد مهم، مستقل از همدیگر رشد میکنند و سلسه مراتبی نیستند، لذا میتوان گفت چیزی به نام خودپندارۀ عمومی وجود ندارد.
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643