مقاله و مبانی نظری رضایت از رابطه زناشویی و زوجدرمانی گروهی
در قالب word و در 45 صفحه و قابل ویرایش
فهرست مطالب::
2-1- رضایتمندی از روابط زناشویی
2-2-خشنودی در خانواده و عوامل موثر بر آن
2-3- عوامل موثر در تحکیم روابط زناشویی
1- صمیمیت
2- احترام به همسر
3- برقراری روابط اجتماعی
1- مسایل اقتصادی و اجتماعی
2- ارتباط با اقوام و اطرافیان
1- مسایل ارزشی، عقیدتی و مذهبی
2- علایق و طرز تفکر
3- شخصیت
2-4- رویکرد زوجدرمانی شناختی- رفتاری
2-5- فرآیند درمان در زوجدرمانی شناختی- رفتاری
2-6- مداخلات درمانی در زوج درمانی شناختی- رفتاری
مداخلات درمانی جهت تغییرات شناختی
تکنیکهای درمانشناختی
مداخلات درمانی جهت بهبود مهارتهای رفتاری
توافقهای تبادل رفتاری
جرأتآموزی
تمرین رفتاری
مداخلات درمانی جهت بهبود مهارتهای ارتباطی
آموزش مهارتهای ارتباطی
دستورالعمل جهت ایجاد مهارتهای شنیداری و کلامی:
تعیین تکلیف منزل
برنامهریزی فعالیتها
خود نظارتی
تعیین تکلیف رفتاری
2-7- زوجدرمانی گروهی
امکانات زوجدرمانی گروهی
2-8- پیشینه و سابقه پژوهش
پژوهش مرتبط با رضایتمندی در روابط زناشویی
پیشینه تجربی تحقیق در داخل کشور
پیشینه تجربی تحقیق در خارج از کشور
پژوهش مرتبط با زوجدرمانی شناختی-رفتاری
فهرست منابع:
فارسی
لاتین
قسمتی از متن فایل::
2-2-خشنودی در خانواده و عوامل موثر بر آن
بدیهی است که ازدواج اولین تعهد عاطفی و حقوقی است که در بزرگسالی منعقد میشود، انتخاب همسر و انعقاد پیمان زناشویی نقطه عطفی در رشد و پیشرفت شخص تلقی میشود.
دلایل اصلی افراد برای ازدواج چیست؟ به نظر میرسد که در جامعه امروزی سه دلیل اصلی برای ازدواج وجود دارد. الف) عشق ب)همنشینی ج) تحقق انتظارها
رایجترین توضیحی که به عنوان دلایل ازدواج مطرح میشود عشق است. واضح است که عشق برای افراد مختلف معانی بسیار متفاوتی دارد. در کل عشق به مجموعهای از احساسات مثبت عمیق اشاره میکند که معطوف به فرد دیگر است، برای آن که زندگی زناشویی به خشنودی بیانجامد باید این احساسات عمیق اعلام و پاسخ مناسبی از طرف مقابل دریافت شود. افراد با هدف همنشینی نیز ازدواج میکنند.
عشق مربوط به همنشینی محبتی است که ما نسبت به افرادی احساس میکنیم که در زندگیمان به طور عمیق با آنها پیوند خوردهاست. این همان عشق است که بر شراکت در تجربه استوار است، عشقی که در آن میدانیم طرف مقابل ما همیشه در کنار ما است، عشقی که به وسیله آن میدانیم همیشه به خاطر آنچه هستیم پذیرفتهمیشویم.
زوجهای امروزی با هدف تحقق انتظاراتشان نیز ازدواج میکنند، شناخت انتظارات، بیان آنها و تلاش برای تحقق آنها در حد اعتدال چیزی است که خشنودی را در روابط زناشویی محقق میسازد. افراد انتظار دارند که از همسرانشان به طور خاص و از ازدواج به طور عام سود مطمئنی عایدشان شود.
مهمتر آنکه همسر در جامعه صنعتی، فنی و مساواتطلبانه فعلی معنای عمیقتری از انتظار را در ذهن دارند. آنان به نقش خانهداری یا نانآوری خانواده قانع نیستند و چیزی کمتر از کمال را نمیپذیرند و نه انتظار دارند. این کمال مطلوب بر احساس سادهلوحانه از خوشبختی و رضایت خاطر استوار است و در مجموع میتوان گفت که در عصر حاضر باورهای غلط متعددی پذیرفتهشدهاند، زوجها این عقیده را پذیرفتهاندکه ازدواج ارضای هر نیاز روانشناختی را به همراه دارد و همین عقاید که راهی برای سرخوردگی زناشویی خواهدبود. انتظار همیشه شاد بودن، رفع نیازها و تحت حمایت و تایید بودن همیشگی از جمله همین عقاید است.
شاد بودن به عنوان یک فرد یا یک زوج، پیوسته در تمام عمر کار سختی است. هیچ فردی همیشه شاد نیست و برای زوجها نیز طبیعی است که دوره این از ناشادی، کشمکش یا فشاری داشتهباشند، تصویری که میتوان از ازدواج ارائه داد، خوشی و سعادت پیوسته زناشویی است. واقعیت این است که ازدواج فرد را شاد نمیکند شاد نگهمیدارد، یا به وی کمک نمیکند که از زحمت و سختی دور شود. قطعا کسی که هدفش از ازدواج همیشه شاد بودن است محکوم به شکست است، توافق در ارزشها با رضایت زناشویی در ارتباط است. به این معنا که زوجهای موفق خود را با نظام زندگیشان متعلق میسازند، مطالعه ازدواجهایی که امکان ارزیابی آنها وجود دارد بر این امر دلالت میکند که الگوهای متفاوتی در عملکرد موفقیتآمیز از ازدواجها به نمایش گذاشتهمیشوند(نظری،1387).
یک روش واحد برای هر فرد به منظور داشتن زندگی زناشویی خشنود وجود ندارد، اما با پیگیری عناصر اصلی معلوم میشود که گرچه الگوها متنوعند ولی قواعد مشترکی وجود دارند. بعضی از قواعد مشترکی که در ازدواجهای خشنود با الگوهای عملکردی متنوع مشاهده میشود عبارتند از:
1) همسران در یک زندگی زناشویی موفق، بادوام و توام با رضایت به یکدیگر احترام میگذارند، هر یک از همسران بعضی ویژگیها یا تواناییهای قابل احترام را در دیگری مییابند، مثل همسر خوبی بودن، تامین مخارج کردن، طبع و ذوق هنری داشتن و غیره هر چقدر میزان احترامگذاری به یکدیگر وسیعتر باشد، زندگی زناشویی رضایتمندانهتر خواهدبود. این همسران تایید و ارزشگذاری خود برای همسرشان را نشان میدهند به طور پیوسته کارهایی را انجام میدهند و بیان میکنند که عواطف، عشق و احترامشان را به یکدیگر نشان میدهد و اعمالی را که اهداف ازدواجشان را حمایت و تایید میکند انتخاب میکنند.
2) همسران نسبت به یکدیگر بردبار هستند. آنها درک میکنند که احتمال فریبخوردن یا خطا کردن در خودشان وجود دارد. انسان را آسیبپذیر میبینند و به این ترتیب میتوانند قصور و کوتاهی دیگری را بپذیرند، آنها مسئولیت رفتار و عزت نفس خود را به طور فردی میپذیرند و انتظار ندارند که شریک زندگیشان مسئول شاد و خوشحال نگهداشتن آن باشد. به همین دلیل از سرزنش و انتقاد یکدیگر اجتناب میکنند و در عوض آنچه در مورد همسرشان درست است تایید میکنند. با همدلی به سخنان یکدیگر گوش میدهند و در جستجوی عواملی هستندکه در روابط آنها تاثیر به جای میگذارد.
3) همسران به پایه اعتماد متقابل به تشریک مساعی میپردازند. تشریک مساعی بر اعتماد متقابل زوجهای دارای زندگی زناشویی با ثبات و رضایت بخش بنیان نهاده شدهاست و به آنها امکان صرف وقت، انرژی، رغبت و اطمینان به درگیرشدن در فعالیتها و کارهای فرعی خارج از محیط زناشویی را میدهند. آنها آزاد هستند که نه تنها فقط از یکدیگر بلکه از هر چیز و هر کس دیگر که ممکن است آنها را به طور فردی یا دوتایی علاقمند سازد، لذت ببرند.
4) در یک ارتباط زناشویی توأم با حس همکاری و مشارکت ممکن نیست زن و مرد همیشه با هم موافق باشند، اما میتوانند به راحتی مخالفت خود را اعلام کنند و این امر مورد پذیرش قرار گیرد و با هم به دنبال راه حلی میگردندکه مورد تایید هر دو قرار گیرد(نظری، 1387).
2-7- زوجدرمانی گروهی
سلامت روانی انسان بسته به روابط گروهی است. انسان از روابط خود با دیگران بهره روانی میبرد، کسی که در یک گروه اجتماعی شرکت میکند و از آن لذت میبرد در واقع در یک گروه غیر رسمی روانی شرکت کردهاست(ثنایی، 1383).
هدف کلی زوجدرمانی گروهی افزایش آگاهی افراد از خودشان و دیگران و کمک به آنها در جهت روشن ساختن تغییراتی است که در زندگی مایلاند بدانها دست یابند و فراهم ساختن ابزارهای لازم برای انجام این تغییرات. زوجها از طریق تعامل با دیگران در یک محیط مطمئن و پذیرنده، این فرصت را پیدا میکنند که رفتارهای جدید را تجربه کرده و بازخورد صادقانهای را از دیگران راجع به اثرات رفتارشان دریافت کنند. در نتیجه فرصتی به دست میآید که زوجها بیاموزند که نسبت به همسران خود چگونه باید برخورد کنند.
منطق این گروهها آن است که حمایت و چالشی که آنهارا فراهم میکنندبه زوجها این امکان را میدهد که یک خودسنجی صادقانه داشتهباشند و شیوههای خاصی را برای تغییر الگوهای فکری، احساسی و رفتاری خود مشخص میکنند(کوری- کوری، 1390).
اهداف اصلی در این گروه کمک کردن به زوجها برای رشد نگرش مثبتتر و مهارتهای ارتباطی، تسهیل تغییر رفتار و انتقال مهارتهای اکتسابی جدید و رفتارهای آموختهشده به همسران است.
زوجها در گروه با این موضوع مواجه میشوند که مشکلات منحصر به فرد نیست و تعارض جز زندگی است. سازش و سلوک در زندگی ضروری است و زوجها نیاز به آموزش جهت یافتن بهترین روش ارتباطی با یکدیگر دارند.
گروه زوجها تریبون آزاد بیان انتظار و توقع ایشان است. امکان پسخوراند و سنجش دقیق روابط در آن مهیا است(گلدنبرگ، 1382).
ادبیات فنی مربوط به درمان گروهی حکایت از آن داردکه زوجها در این روش با درمانگر و سایر اعضای گروه همانندسازی میکنند، معمولا این افراد بهبود و شرایط بهتری مییابند نسبت به زوجهایی که چنین نمیکنند.
زوجها در فضای گروه از سطح اعتماد و انسجام بالاتری نسبت به مراجعه انفرادی به درمانگر برخوردار میشوند. همچنین به شیوهای آزاد و مستقیم با یکدیگر تعامل میکنند. اشتیاق به خطر کردن درباره موضوعات تهدیدکننده و شناساندن خود به دیگران به چشم میخورد. تعارض میان زوج در گروه قابل شناسایی است و درمانگر میتواند به شیوهای مستقیم و موثر با آن برخورد کند.
مواجهه به گونهای رخ میدهد که از برچسب زدن به دیگران خودداری میشود و بنابراین زوجها بدون نگرانی و آزادانه به شیوهای غیر دفاعی پسخوراندها را پذیرفته و به آن فکر میکنند. تمایل زوجها به انجام تکالیف منزل و جهت کسب تغییرات رفتاری مورد نظر بیشتر از جلسات انفرادی است. همسران در این جلسات احساس میکنند که از گوشهایشان برای تغییر کردن پشتیبانی میشود و مایلاند خطر اجرای رفتارهای جدید را بپدیرند و امیدوارند که عملا اگر بخواهند میتوانند رفتار خود را تغییر دهند. آنها احساس درماندگی نمیکنند.
گروه مجموعهای از دیدگاهها و نقش ماست نه افراد(بک، 1984 به نقل از بارکر، 1382). زوجها مسایل ارزشمندی را در گروه میآموزند و ایجاد صمیمت و رضامندی زناشویی را میتوانند تجربه کنند.
امکانات زوجدرمانی گروهی
1) با پشتیبانی یک گروه حمایتی، کاوش در زمینه مشکلات، نگرانیها و نیازهای سازشی و تکامل زوج انجام میپذیرد.
2) گروه فرصت تغییر در احساسات را مهیا میکند.
3) تجربه روابط طبیعی و مثبت در گروه ایجاد میشود.
4) کسب مسئولیت نسبت به خود و دیگران برای همسرلن فراهم میشود. ذر واقع عضو مشاوره گروهی شدن دلالت بر قبول مسئولیت دارد(چیتسازان، 1387).
در واقع زوجدرمانی شناختی- رفتاری، اجرای نقش با تقویت و پسخوراند اجتماعی همراه است و تکالیف برای خانه طرح میشوند. سایر فنون همچون بحث از انواع شناختها، طرح برنامه کاری درجهبندیشده، آزمایش انواع تمرینات خاص رفتاری که ممکن است در تعاملات اجتماعی رخ میدهند(مثل تصمیمگیری خاص و تجزیه و تحلیل مناسب حوادث) نیز به همین ترتیب مورد استفاده قرار میگیرند(ساراسون و ساراسون، 1382).
محک زدن مشکلات قدیمی، یافتن راهحلهای جدید داخل جلسه درمان و خارج از آن جنبه مهمی از این نوع درمان گروهی است(شارف، 1381). درمانگر با مداخلات درمانی ویژه گروه و آگاهی از پویایی گروه، با اتکا به روشهای اداره و مقابله با مشکلات فردی و به کارگیری تکنیکهای زوجدرمانی شناختی-رفتاری تغییرات پیشبینی شده را در همسران ایجاد میکند.
مشاهده نتایج تحقیق اثباتی(1388) با عنوان اثربخشی رویکرد زوجدرمانی شناختی- رفتاری بر افزایش و صمیمیت و کاهش تفکر قطعینگر زوجها نشان داد که این رویکرد نقش مهمی در ایجاد صمیمیت و بهبود روابط زناشویی دارد.
در پژوهش دیگری نتایج تحقیق پورسردار(1389) تاثیر آموزش صمیمیت بر افزایش رضایت زناشویی را بررسی نمود و نشان داد این برنامه آموزشی نتایج ثمربخشی در رضایت زناشویی و پربارسازی این روابط دارد.
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643