مقاله و مبانی نظری ناگویی هیجانی یا ناگویی خلقی ,

menuordersearch
academixfile.ir
قبلی
بعدی

مقاله و مبانی نظری ناگویی هیجانی یا ناگویی خلقی

(0)
(0)

مقاله

مقاله و مبانی نظری ناگویی هیجانی یا ناگویی خلقی
رنگ و مدل کالا
مقاله
تعداد
+
_
عدد
35,000 تومان
موجود

توضیحات

مقاله و مبانی نظری ناگویی هیجانی یا ناگویی خلقی

در قالب word و در 19 صفحه و قابل ویرایش و دارای منابع 2024 و 1403

 

 

فهرست مطالب

مفهوم هیجان

ابعاد هیجان

مفهوم ناگویی هیجانی

انواع ناگویی هیجانی

سبب شناسی ناگویی هیجانی

ارزیابی و تشخیص ناگویی هیجانی

ویژگی رفتاری افراد ناگوهیجان

نظریه های ناگویی هیجانی

تجارب و روابط اولیه

رویکرد اجتماعی- فرهنگی

رویکرد شناختی- رفتاری 

رویکرد پردازش اطلاعات 

منابع. 19

 

 


ناگویی خلقی
مفهوم هیجان
در فرهنگ لغات انگلیسی آکسفورد، معنای لغوی هیجان چنین ذکر شده است؛ هر تحریک یا اغتشاش در ذهن، احساس و عاطفه و هر حالت ذهنی قدرتمند یا تهییج کننده. می‌توان لغت هیجان را برای اشاره به یک احساس، افکار، حالت های روانی و بیولوژیکی مختص آن و دامنه ای از تمایلات شخصی برای عمل کردن براساس آن بکار برد. هیجان ها داده های درونی هستند که بر انگیزه و رفتار اثر می‌گذارند و در واقع ممکن است، مقدم بر شناخت باشند. داده های تجربی بیان می‌کند که هیجان توسط ساختارهای زیرین قشر مخ، کنترل می‌شوند و می‌توانند بر دامنه ای از پردازش های شناختی که شامل سوگیری توجه، سوگیری حافظه و قضاوت و تصمیم گیری است، اثر بگذارند (صابریان، 1402).
هیجان اثر قدرتمندی بر استدلال دارد و از راه هایی که هنوز ناشناخته اند، به تثبیت آن کمک می‌کند. در واقع هیجان یک سیستم پیچیده است که در طول تاریخچه تکاملی انسان، رشد یافته و ارگانسیم را برای پاسخ به محرکات محیطی و چالش ها آماده می‌کند. هیجانات پدیده های چند وجهی به شمار می‌آیند، از یک طرف حالت های عاطفی ذهنی هستند و باعث می‌شوند که به شیوه خاصی احساس کنیم، مانند احساس خشم و شادی و از طرفی دیگر پاسخ های زیستی هستند که بدن را برای عمل سازگارانه آماده می‌کنند. علاوه بر این دو، هیجان پدیده ای کارکردی و اجتماعی است. بنابراین می‌توان هیجان را ساختاری روان شناختی دانست که چهار جنبه ذهنی، فیزیولوژیکی، کارکردی و بیانگر را در یک کل منسجم در کنار هم قرار می‌دهد (لومینت، بگبی و تیلور، 2018).
ابعاد هیجان
وقتی رویدادهای مهمی برای ما پیش می‌آید، واکنش‌های زیستی و شناختی در ما فعال می‌شود. ‌این فرایندهای زیستی و شناختی؛ هیجان را به‌وجود آورده و ما را برای مقابله کردن سازگارانه با رویدادهای مهم زندگی، آماده می‌کند. ‌این فرایندهای درگیر در هیجان که می‌توان از آن‌ها به مراحل هیجان نیز یاد کرد، از‌ این قرارند:
1-ابعاد زیستی ؛ هیجان‌ها تاحدودی واکنش‌های زیستی به رویدادهای زندگی هستند و در واقع بدن انسان در زمان برانگیختگی هیجان، دچار تغییرات فیزیولوژیکی عمده‌ای می‌شود. بدن در مواجهه با موقعیت‌های هیجانی، با فعال کردن این موارد خود را برای مقابله کردن سازگارانه آماده می‌کند (مثلا برای گریختن در موقع تهدید آماده می‌شود)؛ بخش عمده تغییرات فیزیولوژیکی موقع هیجان، ناشی از فعالیت بخش سمپاتیک دستگاه عصبی خودمختار است که وظیفه آماده‌سازی بدن را برای اعمال اضطراری بر عهده دارد. سمپاتیک که با آزاد کردن هورمون‌های اپی‌نفرین و نوراپی‌نفرین باعث تغییر بدنی می‌شود، ‌این سلسله از تغییرات را در بدن ‌ایجاد می‌کند: افزایش فشار خون و ضربات قلب، تند شدن تنفس، فراخی مردمک چشم، افزایش تعرق و کاهش ترشح بزاق و مخاط، افزایش قند خون جهت فراهم شدن انرژی بیشتر، کاهش حرکات روده و معده (لومینت، نیلسون و ریدوت، 2024).
2-ابعاد شناختی ؛ از نظر کسانی که هیجان را از دیدگاه شناختی، اجتماعی یا فرهنگی بررسی می‌کنند، رویدادهای زیستی لزوماً مهم‌ترین ابعاد هیجان نمی‌باشند. بنابر‌این درست است که هیجان‌ها از فرایندهای زیستی پدید می‌آیند، اما نباید از نظر دور داشت که پردازش اطلاعات، تعامل اجتماعی و موقعیت‌های فرهنگی هم موجب نمایان شدن هیجان‌ها می‌شوند. برای مثال با بررسی کاملاً زیستی نمی‌توان نسبت به هیجان‌هایی مانند امید، غرور و بیگانگی آگاهی حاصل کرد و یا ناامیدی، از فعالیت سیستم عصبی خودمختار یا تغییرات در جلوه‌های صورت ناشی نمی‌شود، بلکه از آگاهی شناختی، اجتماعی و فرهنگی نداشتن چیزی که امیدوار بوده‌ایم داشته باشیم، سرچشمه می‌گیرد(میرجعفری، 1403).
ابعاد شناختی هیجان عبارت‌اند از:
•    ارزیابی‌ها : ساختار مهم در آگاهی شناختی از هیجان، ارزیابی است که قبل از هیجان در مراکز عالی مغز، صورت گرفته و آن‌ها را فرا می‌خواند. ارزیابی‌ها یا تعبیرهای فرد از موقعیت‌ها و پیامدها و نه صرف موقعیت‌ها و پیامدها به‌خودی خود هستند که موجب ایجاد هیجان می‌شوند؛
•    دانش : وقتی افراد در موقعیت‌های مختلف تجربه کسب می‌کنند، یاد می‌گیرند که زیرمجموعه‌های یک هیجان واحد را تشخیص دهند و به‌طور مثال بفهمند که زیر مجموعه‌های شادی؛ خوشحالی، آرامش، خوشبینی، غرور، خشنودی و سپاسگزاری هستند و یا عصبانیت، خصومت، انتقام‌جویی و غضب زیرمجموعه‌های خشم می‌باشند.‌ این تمایزها به‌صورت شناختی در سلسله ‌مراتب هیجان‌های اصلی و مشتقات آن‌ها ذخیره شده و مجموع تعداد هیجان‌های متفاوتی که یک نفر می‌تواند تشخیص دهد، دانش هیجانی او را تشکیل خواهد داد. باید دانست هرچقدر دانش هیجانی فرد دقیق‌تر و جامع‌تر باشد، توانایی او در پاسخ دادن به رویداد زندگی با واکنش هیجانی تخصصی و بسیار مناسب، بیشتر خواهد بود (محمدبیگی، 1402).
•    انتساب‌ها : انتساب دلیلی است که فرد برای توجیه پیامد مهم زندگی به‌کار می‌برد. انتساب‌ها به این دلیل اهمیت دارند که وقتی از آن‌ها برای توضیح دادن پیامدها استفاده می‌نمائیم، واکنش‌های هیجانی به‌وجود می‌آورند و در واقع نظریه انتساب یا اسناد اعلام می‌کند که افراد علاوه‌ بر واکنش‌های هیجانی که یک پیامد برای آن‌ها به‌وجود آورده، بعد از توجیه پیامد نیز دچار هیجان‌های دیگری می‌شوند تا واکنش هیجانی اولیه را به‌صورت هیجان‌های ثانوی خاص متمایز کنند (آل بوغبیش، 1402).
3-ابعاد اجتماعی و فرهنگی ؛ در بررسی ابعاد اجتماعی و فرهنگی هیجانات نیز باید دانست که همانگونه که ارزیابی به آگاهی شناختی از هیجان کمک می‌کند، تعامل اجتماعی نیز به آگاهی اجتماعی از هیجان کمک می‌کند و علاوه ‌بر آن، موقعیت اجتماعی و فرهنگی که فرد در آن زندگی می‌کند نیز به آگاهی فرهنگی از هیجان کمک می‌نماید. شایان ذکر است که بسیاری از دانشمندان معتقدند که هیجان لزوماً پدیده‌ای خصوصی، زیستی و درون‌روانی نیست و بسیاری از هیجان‌ها از تعاملات اجتماعی و بستر فرهنگی سرچشمه می‌گیرند. باید دانست معمولاً مهم‌ترین منبع هیجان روزمره ما، تعامل ما با دیگران است، همچنان‌که خزانه هیجانی ما با تغییر فرهنگ، تغییر خواهد کرد. برای مثال بچه‌های چینی کمتر از بچه‌های آمریکایی ابراز هیجان دارند که این امر احتمالاً به‌دلیل آن است که والدین چینی بر خویشتن‌داری هیجان تأکید کرده، در حالی‌که آمریکایی‌ها بر ابراز هیجان تأکید می‌ورزند. بنابراین تعامل اجتماعی و هویت فرهنگی را نیز می‌توان از جمله ابعاد هیجان برشمرد (عصاری، 1403).
مفهوم ناگویی هیجانی
ناگویی هیجانی (ناگویی خلقی)، یک سازه شناختی و هیجانی است که به عنوان فقدان خودآگاهی هیجانی توصیف می‌شود. در واقع ناگویی هیجانی به نارسایی در تجربه، بیان و تنظیم هیجان ها اطلاق می‌شود. در دهه 1960 و1970، سیفنئوس و نمیا ملاحظه کردند، بیمارانی که معمولاً شکایات روان تنی داشتند، دشواری های بسیاری برای صحبت کردن در مورد هیجاناتشان دارند. این بیماران وضعیت چهره ای سنگی و سرد داشتند. روی جزئیات تمرکز می‌کردند و زندگی تخیلی ضعیفی داشتند. در سال 1972، این متغير روان شناختي متشکل از دشواري در شناسايي احساسات، دشواري در توصيف احساسات و جهت گيري فکري بيروني است. اين مشخصه ها که سازه ناتوانى هيجانى را تشکيل مي دهند، بيانگر نقايصي در پردازش شناختي و تنظيم هيجانات مي باشند، بخصوص در شرايطي که انجام يک تکليف چندان آسان نيست (کیاتینگ، 2024). ناگويي خلقي سازه اي روان شناختي است که آن را مي توان به دو بعد شناختي و خلقي تقسيم کرد. بعد شناختي آن با مشکلاتي در تشخيص، ابراز کلامي و تحليل احساسات مشخص مي شود و بعد خلقي آن کاهش سطوح تجارب و تصويرسازي ذهني از هيجاتات را شامل مي شود (پریس و سیکا، 2024). سیفنئوس (1988) عبارت ناگویی هیجانی را برای توضیح علائم و رفتارهای این بیماران ابداع کرد. امروزه ناگویی هیجانی ترکیبی از چهار مؤلفه تعریف می‌شود:
1.نارسایی در بیان احساسات و تمایز قائل شدن بین احساسات و ادراکات بدنی و برانگیختگی هیجانی؛
2.نارسایی در توضیح دادن احساسات به دیگران؛
3.فرایندهای تصوری محدود (دشواری در تصور، خیالپردازی و به خطر آوردن رویاها) و
4.سبک شناختی با جهت گیری بیرونی (هوگوین و گرافمن، 2021).
افراد ناگوهیجان پاسخ های فیزیولوژیک نرمالی به هیجانات می‌دهند، این موضوع نشان می‌دهد که ناگویی هیجانی کمبود و نقصی در فرایند شناختی هیجان است (سجادی، 1401).


قسمتی از منابع
ارکانی، زهرا(۱۴۰۰).ناگویی خلقی، شفقت به خود و کمک‌طلبی در دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری. انتشارات فادیا.
آل بوغبیش،ناهید(۱۴۰۲).بررسی ارتباط بین خیانت زناشویی و خشونت زناشویی با تمایل به افکار خودکشی و نقش واسطه ای نارسایی هیجانی در زنان اسیب دیده از خیانت همسر. پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره توانبخشی ،دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان.
سجادی، زهره السادات(۱۴۰۱).درمان هیجان مدار و ناگویی خلقی. انتشارات موجک.(ناشر دانشگاهی).
صابریان ،الهام(۱۴۰۲).نقش حمایت عاطفی ادراک شده ناگویی خلقی و سبک های دلبستگی در پیشبینی جسمانی سازی عامل واسطه ای تاب آوری سناختی. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه سمنان.
عصاری،شهره(۱۴۰۳).اثر بخشی آموزش تعهد و پذیرش بر پایداری هیجانی و ناگویی خلقی دانش آموزان دختر متوسطه تیزهوشان.پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب.

 

Preece, D. A., & Sikka, P. (2024). Alexithymia. In J. J. Gross & B. Q. Ford (Eds.), Handbook of emotion regulation (3rd ed., pp. 233–241). The Guilford Press.
Sanchez, L. E. (2021). Exploring the Relationship Between Emotion Recognition, Autistic Traits, and Alexithymia Traits in College Students (Master's thesis, The University of Texas Rio Grande Valley).
Thompson, E. (2022). Exploring adolescence: investigating the association between attachment style and alexithymia traits, and examining the factors that contribute to aggressive behaviour in autism.Doctorate in Clinical Psychology The University of Edinburgh
Thompson, K. J. (2022). Differentiating Two Subtypes of Alexithymia: Internal Deficits Versus External Influences. Alliant International University.

 

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

whatsuptelegrammailpinterest
logo

استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643