مقاله و مبانی نظری همگرایی و واگرایی
در قالب word و در 42 صفحه و قابل ویرایش
فهرست مطالب
فصل دوم: چارچوب نظری 8
بخش اول: همگرایی و واگرایی 9
انواع همگرایی 12
مفروضه های همگرایی 13
بخش دوم: نظریات همگرایی 14
الف: فدرالیسم 14
ب: کارکردگرایی 16
ج: نوکارکردگرایی 19
د. نظریه های ارتباطی 22
منطقه گرایی 24
معیارهای منطقه گرایی 25
1-درجه انسجام اجتماعی: 25
2-انسجام اقتصادی: 26
3-یکپارچگی سیاسی: 26
4-انسجام سازمانی 26
انگیزه های همگرایی منطقهای 27
نظریه همگرایی منطقهای کانتوری و اشپیگل 28
نظریه وابستگی متقابل: 30
بخش اول: همگرایی و واگرایی
آرمان وحدت منطقه ای از دیرباز الهام بخش ایده آلیست ها و جنبش های فکری وابسته به آن بوده است. از روزگاران قدیم فلاسفه با تکیه بر نظریه های اجتماعی منبعث از قانون طبیعت و تعلیمات مذهبی تشکیل جوامع بزرگ را برای نیل به وحدت نوع بشری ضروری میدانستند. افلاطون، طبیعت ناتوان انسان را موجد تشکیل جامعه، به منظور همکاری و رفع نیازهای بشری تلقی میکرد.
ابن خلدون نیز معتقد بود، که بدون همکاری و همبستگی و تعاون، بقای جامعه امکان پذیر نخواهد بود. یعنی بشر محکوم به همیاری در جامعه است. این اندیشمند انگیزه گرایش انسان به اجتماع را بعد از تامین نیازهای اولیه مادی، نیاز به امنیت و مصون بودن از آسیب و خطرات و تهدیدات محیط و سلطه گران میداند.
ژان ژاک روسو در رساله قرارداد اجتماعی خود، اندیشه خیر مشترک را برای افراد جامعه مطرح میکند که جهت نیل به آن، همگان باید در کنار یکدیگر و با هم تلاش کنند(کاظمی، 1370: 29-22).
در فلسفه سیاسی معاصر نیز طیف وسیعی از این نظریه پردازان قرار گرفته اند، که منشعب از مکاتب سیاسی کلاسیک با تعابیر و انگیزههای مختلف است که بنابر شرایط زمان و مکان متحول شده اند. در مباحث بعدی به این نظریات اشاره میکنیم.
اندیشمندان تئوری همگرایی، فرضیاتی را که رئالیست ها، در مورد سرشت رقابت آمیز و ستیز میان روابط دولتها را به عنوان محور اساسی در نظام بین الملل مطرح میکردند، زیر سوال بردند. رئالیست ها در روابط بین الملل دولت ها را اصل میدانند و اینکه هر کشور مسئول خود است. اندیشمندان همگرایی به جای سرشت ستیزآمیز، روابط فنی، اقتصادی و اجتماعی جوامع انسانی و روابط غیر سیاسی در مرحله شکل گیری، محور و پایه رهیافت همگرایی قرار دادند. این نظریه بیشتر بعد از پایان جنگ سرد در عرصه روابط بین الملل مورد بررسی قرار گرفت.
طبق این نظریه دولتها داوطلبانه و خود خواسته بخشی از اقتدار خود را، در جهت رسیدن به اهداف مشترک و منافع بهتر، به یک نهاد فوق ملی واگذار میکنند. در واقع یکی از اهداف محوری در مطالعات بین المللی، تشخیص و تحلیل نیروهایی است که در ایجاد تفاهم، همبستگی و وحدت ملتها و جوامع سیاسی به ایفای نقش میپردازند(کاظمی،1370: 20).
ارنست هاس همگرایی را چنین تعریف میکند: فرایندی که به وسیله آن رهبران سیاسی چند کشور مختلف متقاعد میشوند که وفاداری، انتظارات و فعالیتهای سیاسی آنها به سمت مرکز جدیدی که در نهادهایش دارای اقتدار قانونی یا خواهان اختیارات قانونی دولت ملتها باشد سوق دهند(سیفزاده،1384: 192).
بخش دوم: نظریات همگرایی
به طور کلی چهار نظریه همگرایی در روابط بینالملل قابل مطالعه است. به عبارت دیگر پیرامون نحوه شکلگیری و شرایط تحقق همگرایی منطقه ای نظریاتی بر اساس چهار رهیافت قبلی آورده میشود، تا بر مبنای تحلیل این نظریات بتوان شاخصههای همگرایی را در مناطق مختلف مورد بررسی قرار داد.
در این پژوهش سعی شده است تا با استفاده از نظریات کارکردگرایی و نوکارکردگرایی به بررسی فرصت ها و چالش های بین ایران و شورای همکاری خلیج فارس بپردازیم. یعنی فرصت هایی که از حوزه غیر سیاسی و فنی و اقتصادی شروع شده و تمایل کشورها را به همگرایی ارتقا میدهد. اما قبل از پرداختن به بحث به نظریات مختلفی که در زمینه همگرایی وجود دارد میپردازیم.
الف: فدرالیسم
فلسفه فدرالیسم، با ادغام و وحدت سیاسی مرتبط میشود و با وحدت های اجباری و زوری در قالبهای استعمارگرایی و امپریالیسم فرق دارد(کاظمی،1370: 94). فرایند همگرایی را میتوان در چارچوب فدرالیسم توضیح داد. در بحث همگرایی، فدرالیسم از سابقه بیشتری نسبت به نظریه های دیگر برخوردار است. در طول تاریخ، شاهد نمونه های متعددی بر این اساس هستیم. این نظام گاهی علتی برای شکل گیری امپراطوری های بزرگ مثل آلمان و ... است(کلییار،1368: 231).
فدرالیسم، فرایندی است که اتحاد جوامع انسانی مختلف را با دو گرایش، خودمختاری جوامع تشکیل دهنده نظام فدرالی که اختیارات خاص خارج از حکومت مرکزی نیز دارند و سلسله مراتب نهادهای فراگیر جامعه فدرال که اختیارشان تمامی جوامع را در برمیگیرد(کولایی، 1377: 231)
تحت این شرایط، فدراسیونی از دولتها که قبلا به طور مجزا از یکدیگر قرار داشتند، اینک از طریق سهیم شدن در قدرت، می-توانند در چهارچوب یک جامعه واحد در یکدیگر ادغام شوند. فدرالیسم، به عنوان یک نظریه همگرایی منطقهای یا حتی جهانی بر این اصل استوار است که دیالکتیک وحدت در تنوع، میتواند برای وحدت متقابل دولتها مناسب باشد.(قوام، 1384: 52).
در سطح بین المللی وضعیتی که فدرالیسم به دنبال آن است، یعنی دست کشیدن دولت ها از استقلال و اختیارات خود تحقق نیافته، ولی در سطح ملی شاهد دولت های فدرال هستیم، مثل آمریکا و آلمان که مجموعه ای از واحدهای سیاسی با حفظ برخی از اختیارات، بعضی دیگر را به دولت فدرال واگذار نموده -اند.
در معنای گسترده، فدرالیسم عبارت است از: اتحاد جوامع ملی مختلف که گرایش های متضاد را با هم سازگار میکند. طی اتحاد دو گرایش یکی میشود. در واحدهای ملی که فدرال هستند، اصل حاکمیت ملی حفظ شده است. فدرالیسم امری است اختیاری و نه اجباری، زیرا مطابق این دیدگاه دولتها مجبور نیستند دولت فدرالی ایجاد کنند، بلکه داوطلبانه به چنین عملی روی می-آورند. بنابراین فدرالیسم، مستلزم اراده سیاسی و وحدت سیاسی بر اساس یک قانون اساسی و در چارچوب یک دولت فدرال محقق میشود(دهقانی فیروزآبادی،1388: 30).
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643