مقاله و مبانی نظری و پیشینه تحقیق ادراک خود
در قالب word و در 28 صفحه و قابل ویرایش و دارای منابع سال 1402 و 2023
فهرست مطالب
2-3-تعریف خود
1-3-2-تعریف ادراک خود
2-3-2-نظریه های ادراک خود
2-3-3-ساختار مدل تحولی ادراک خود
2-3-4-سطوح سازمان یابی ادراک خود
2-3-5-ارتباط ادراک خود و اختلال یادگیری
2-6-پیشینه پژوهش ها
2-6-1-پژوهش های داخلی
2-6-2-پژوهش های خارجی
منابع فارسی
منابع لاتین
2-3-تعریف خود
اصطلاح خود در روانشناسی جدید به دو معنای تقریباً مشخص به کار میرود:
1. خود: گرایشها و احساسات مشخص دربارهی خویشتن است.
2. خود: گروهی از فرآیندهای روانشناختی است که بر رفتار و سازگاری فرد حکومت میکند.
معنای اول را میتوان خود مفعولی یا خود به عنوان مفعول نامید، زیرا گرایشها، احساسات، تصورات و ارزشیابیهای شخص از خود مانند یک شیء یا موضوع خارجی میماند و در این صورت "خود" یک شخص چیزی است که او دربارهاش میاندیشد و یا پندار و تصوری است که او از خویشتن دارد. معنای دوم را میتوان خودفاعلی یا خود به عنوان یک فرآیند خواند، زیرا "خود" یک عامل است و از یک عده فرآیندهایی از قبیل: ادراک، تفکر و یاداوری تشکیل یافته است (رضازاده، 1367، به نقل از آقاپور، 1394).
1-3-2-تعریف ادراک خود
افکار و نگرشهای هر فرد نسبت به خود یک نظام مفهومی را شکل میدهد که "ادراک خود" نامیده میشود. این نظام شامل کلیه مواردی میشود که فرد برای تعریف خود و تمایز نسبت به دیگران بهکار میبرد. نظام مزبور عبارتست از: ویژگیهای بدنی، داراییهای مادی، توانایی-ها، فعالیتها، صفات اجتماعی و روانی، عقاید و باورهای فلسفی (به نقل از آقاپور، 1394).
ادراک خود یک مفهوم شناختی اجتماعی است و بیشتر با زمینههای شناخت اجتماعی در ارتباط است. به موازات رشد اجتماعی و دریافت هنجارهای رفتاری، کودک خود را از دیگران مجزا میکند. این تلاش که در جهت متمایز کردن خود از دیگران است، شناخت یا ادراک خود نامیده می-شود. پس میتوان گفت ادراک خود و ادراک دیگری دو کنش مکمل در رشد اجتماعی هستند و متقابلاً یکی برای دیگری اطلاعاتی فراهم میکند. ادراک خود، آگاهی فرد از هویت خود است. ادراک دارای سه جنبه است: خود انگاره (آنچه فرد اکنون است)، خودآرمانی (آنچه فرد میخواهد باشد) و عزت نفس (آنچه که فرد در مورد تمایز بین آنچه که هست و آنچه که میخواهد باشد احساس میکند) (فاریا و همکاران، 2011).
در ادراک خود، دو مؤلفه توصیف و ارزشیابی خود وجود دارد که در نظریههای خود تحت عنوان خودپنداره و عزت-نفس نامیده میشوند. به عبارت دیگر در ادراک خود، فرد ضمن توصیف خود، صفات خود را نیز ارزشگذاری میکند. بر این اساس در ادراک خود دو بعد شناختی و عاطفی وجود دارد که معرف خودپنداره و عزت نفس است (ونی و مرلین، 2016).
موضوع ادراک خود در دیدگاههای متعددی از جمله روانتحلیلیگری، شناختی و شناختی-اجتماعی مطرح شده است. محققان و نظریه پردازان به میزان وسیعی این فرض را پذیرفتهاند که ادراکهای مثبت از خود به افزایش رشد شخصی ارتباط دارد و برای موفقیت تحصیلی نیز حائز اهمیت است. بهطور معکوس، ادراکهای منفی از خود با نشانههای افسردگی، کنارهگیری، فقدان تلاش و عملکرد ضعیف در محیط آموزشی همبستگی دارد (ونی و مرلین، 2022). ادراک به احساسات و شناخت یک فرد از خود و برخورد آنها (شناخت و احساسات فرد) در تأثیر متقابل و سازگاری با جهان پیرامون فرد، اطلاق میشود (کمینسکی، 2007). مارش ادراک خود را به عنوان عقاید یک فرد و ارزیابی او در مورد ویژگیها، نقشها، تواناییها و روابط تعریف مینماید. دیمون و هارت (1991) ادراک از خود را به عنوان بازنمایی شناختی فرد از خود، علائق و هویت شخصی تعریف میکنند.
2-3-2-نظریههای ادراک خود
در مورد خود و مراحل و فرایندهای تحول آن دیدگاه-های گوناگونی ارئه شده است که در این جا به چند مورد اشاره میکنیم:
1. نظریه ویلیامز جیمز
جیمز خود را به دو جنبه کلی تقسیم میکند. خود موضوعی (مفعولی) و خود عامل(فاعل). خود موضوعی از مجموعه چیزهایی است که فرد میتواند آنها را از آن خود بداند. من موضوعی از عناصری تشکیل شده است که معرف و بیانگر ((خود مورد شناخت)) یا ((خود به گونه شناخته شده)) است. اینها عبارتند از ویژگیهای مادی (بدنی، مالیکیتها)، ویژگیهای اجتماعی (ارتباطها، نقشها، شخصیت)، ویژگیهای معنوی (شعور، افکار، مکانیسمهای روانی) که ترکیب یگانه و بیهمتای آنها معرف و شناساننده فرد است. جیمز معتقد است که بهدلیل اینکه عناصر شکل دهنده ((من موضوعی)) ارزشهای متفاوتی دارند، فرد آنها را در یک ساختار مدرج سازمان میدهد ولی این سازمان مدرج نزد کلیه افراد یکسان و به این صورت است که عناصر بدنی پایین، عناصر معنوی در رأس و خودهای مادی و اجتماعی در وسط قرار میگیرند. با این-حال، دیمون و هارت معتقدند که نظر جیمز با تمام جامعیتی که در مورد ((من موضوعی)) دارد از یک لحاظ ضعیف است و آن عدم توجه به بعد تحول است. جنبهی دیگر ((خود به عنوان فاعل)) است که نقش سازماندهی و تغییر تجربیات را ایفا میکند. اساس ((خود فاعل)) ذهنیتی است با چندین هسته اساسی آگاهی از جمله آگاهی بر اختیار یا اراده فرد در حوادث زندگی، آگاهی بر یگانه بودن تجربیات شخصی، آگاهی بر تداوم وجود و آگاهی داشتن بر آگاه بودن خود. فرد از طریق چهار نوع تجربه (اختیاریا اراده، تمایز، تداوم و اندیشه) بر ((من فاعل)) آگاهی پیدا میکند. پیامدهای ناشی از این تجربیات، بهویژه به لحاظ ایجاد مفهومی از هویت شخصی، برای فرد بسیار مهم است (جیمز، 1961، به نقل از دیمون و هارت، 1991).
2. دیدگاه هارتر
هارت ر(1983) ماهیت مفهوم «خود» را اینگونه تعریف میکند:
الف) تغییر در محتوای مفهوم «خود»: محتوای مفهوم «خود» صفات و ویژگیهایی است که فرد با ارجاع به آنها خود را توصیف میکند. روند تغییرات آن به این صورت است که کودک در آغاز خود را از خلال ویژگیهای بدنی و مادی (برای مثال قد و قامت، جنسیت، ظاهر، مالکیتهای مختلف و ...) توصیف میکند. سپس استناد به اعمال، فعالیتها، مهارتها و امثال آن افزایش مییابد و بالاخره در سطحی پیشرفتهتر، توجه به توصیف خود از خلال ابعاد روانی، مانند هیجانها (عواطف و خلقوخو)، انگیزهها (قصد، هدف و اسنادها) و امور شناختی (طرز تفکر، فرآیندهای ذهن) معطوف میگردد و استناد به این توصیفگرها فزونی می-یابد.
ب) تغییر در ساختار خود یا تغییرات ساختاری: تغییر در محتوای مفهوم خود به موازات تغییر در ساختار آن و تغییر اخیر مستقیماً در ارتباط با پیشرفتهای شناختی است. با فرا رسیدن دوران نوجوانی، خود به صورت انتزاعیتر توصیف میشود یعنی ویژگیها و صفات اسنادی در سازمانی کلیتر و تعمیمی یافتهتر با یکدیگر ترکیب شده و به یک مفهوم انتزاعی دربارهی خود منجر میشود.
ج) تغییر در ضوابطی که بر اساس «خود» ارزیابی می-شود: در آغاز خردسالی، کودک معمولاً خود را واجد بهترین تواناییها میداند، مثل بهترین دونده، بهترین ورزشکار و ... لیکن اغراقگوییها به تعبیر هارتر ناشی از این است که خردسال نمیتواند میان واقعیتها با تخیلات و آرزوهایش تفکیک قائل شود. برای ارزشیابی صحیح، خود از یک محدودیت شناختی دیگر نیز تأثیر میپذیرد که عبارت است از ناتوانی در گرفتن دیدگاه دیگری یا ((دیدگاه-گیری )) فقط در حوالی سالهای میانه کودکی است که کودک میتواند همزمان مفهومی به مفاهیم دیگر ربط دهد. در طول مدت یا دوره عملیات ذهنی-عینی کودک به تدریج به این توانایی میرسد که بتواند بهطور همزمان دو مفهوم را برای مقایسه کردن در ذهن نگهدارد (بهرامی، 1390).
3. دیگاه تحولی دیمون و هارت
دیمون و هارت (1991) معتقدند که ادراک خود جزء از طریق روشهای کیفی مبتنی بر تحولات رشد و استفاده از مدلهای مرحله گونه، قابل دسترسی ناست. رویکرد تحولی با تحلیل فرایندهای شناختی مسئول در ادراک خود آغاز مییابد و به ترسیم تحولات آنها در طول زمان می-پردازد. رویکرد تحولی ((خود)) دارای چندین استلزام است: نخست لزوم توجه به سن به عنوان یکی از منابع اولیه و سپس لزوم پرداختن به دادهها و یافتهها از طریق تحلیلهای کیفی و بسنده نکرده به سنجشهای کمی است و بالاخره افق تحولی میباید متمرکز بر سازمانیابیهای مجرد ادراکات در طی سالیان رشد باشد و برای این منظور باید از روش مصاحبه بالینی استفاده برد (آقاپور، 1394).
قسمتی از منابع
بوستانافروز، م.، و ناصح، ج. (1401). تاثیر یکپارچگی حسی-حرکتی بر بهبود عملکرد دانشآموزان دارای اختلال یادگیری با مشکل نقص توجه/فزونکنشی،هفتمین همایش ملی پژوهشهای نوین در حوزه علوم تربیتی و روانشناسی ایران،تهران.
بهرامی، م.، ابوالقاسمی، ع.، و نریمانی، م. (1392). مقایسه ادراک از خود و رفتارهای ایمنی در دانش آموزان دارای نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی و بهنجار. فصلنامه روان شناسی مدرسه. ۲(۱):62-79
تبریزی، م.، تبریزی، ع.ر، و تبریزی، ن. (1392). درمان اختلالات خواندن. تهران. انتشارات فروزنده.
توکلی، ز.، جمهری، ف.، و کراسکیان موجمباری، آ. (1394). بررسی اثر یکپارچگی حسی و تمرینات تفکر فضایی در بهبود هوش غیر کلامی کودکان مبتلا به اختلال یادگیری. فصلنامه مطالعات روانشناسی بالینی، 19(5):19-26.
جاهدیانپور، ف.، البرزی، ش.، هارون رشیدی، ه. (1388). مقایسه درک اجتماعی و ابعاد آن در دانشآموزان با و بدن اختلال شنوایی. دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی، 11(39/1):79-106.
جمالویی، ح.ر.، ابوالقاسمی، ع.، نریمانی، م.، زاهد، ع. (1396). مقایسه ادراک از خود و روابط مدرسهای در دانشاموزان دارای نارسایی ویژه در یادگیری و عادی مقطع تحصیلی راهنمایی. فصلنامه پژوهشهای علوم شناختی و رفتاری، 7(1/12):65-80.
جهان، ف.، مهرافزون، د.، و حسینی، ش. (1397). اثربخشی حساسیتزدایی با حرکات چشم و بازپردازش مجدد بر تنظیم هیجان، مکانیزم دفاعی و کیفیت زندگی در دختران نوجوان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی. روشها و مدلهای روانشناختی، 9(31):50-71.
حجابیدختایمن، م.، حسینی نسب، س.د.، و آزموده، م. (1401). اختلال یادگیری پیشزمینه اختلال اجتماعی: مطالعات تمرینات ادراکی-حرکتی بر پردازش دیداری-فضایی عملکرد دیکته در دانشآموزان دختر پایه سوم ابتدایی دارای اختلال یادگیری شهر تبریز. مجله مطالعات جامعه شناسی، 15(55/54):219-234.
خواجهمحمدلو، م.، و صالحوش، ه. (1394). مقاله بهداشت روانی و عوامل مؤثر بر آن. اداره کل زندان-های استان آذربایجان غربی.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643