مقاله و مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتیاد و سوگیری توجه
در قالب word و در 27 صفحه و قابل ویرایش است
فهرست مطالب
تعاریف اعتیاد
ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR برای وابستگی به مواد
ملاک های تشخیصی DSM-5
پیشینه مواد مخدر در ایران
آشنایی با شایعترین مواد برای سومصرف
مدلهای نظری سوگیری توجه
نظریه مشوق-حساس سازی
نظریه طرحواره فعال
نظریه دل مشغولی کنونی
نظریه شرطی کلاسیک
مدل ترکیب نظری
پیشینهی سوگیری توجه
پیشینه اصلاح سوگیری توجه
پیشینه ابزارهای سنجش سوگیری توجه (پروب دات)
زمان ارائه محرک
مدت زمان اصلاح سوگیری توجه (تعداد جلسات)
گروه گرایش توجه
پیگیری
اضافه کردن اثر تقویت
استفاده از هر دو حالت واژه و تصویر در سنجش و اصلاح سوگیری توجه
⦁ بررسی تأثیر اصلاح سوگیری توجه بر کاهش آن در هر دو حالت توجه و پیش توجه
پژوهش های داخلی
منابع فارسی
منابع لاتین
تعاریف اعتیاد
اعتیاد یک اصطلاح عامیانه وغیرعلمی و به معنای وابستگی بیمارگونه به مصرف یک یا چند نوع ماده مخدر است که سبب بروز رفتارهای موادجویانه شده و در صورت عدم مصرف مواد مورد نظر، علایم محرومیت در فرد معتاد بروزمی کند.منظوراز مواد، یک ماده شیمیایی –نه خوراکی است که پس از مصرف ،وابستگی و نیاز شدید در فرد به مصرف دوباره آن ایجاد میکند( صابری، 1384؛ به نقل از بهاری،1392)
به طور متعارف، اعتیاد برای شناسایی رفتارهای خود مخربی به کار میرود که شامل مولفه های دارویی است.این واژه مختص کسانی است که گرفتار وابستگی جسمی به یک یا بیش از یک داروی غیرقانومی هستند. این تعریف شامل هوس کردن شدید مواد و نیاز به مواد بیشتر برای کسب همان اثرقبلی است(دی کلمنته، 2003).
مدلهای نظری سوگیری توجه
نظریه مشوق-حساس سازی
بر اساس این تئوری تکرار عمل سوءمصرف باعث حساس شدن فرآیند پاسخ دهی دوپامینرژیک میشود و با هر بار تکرار سوءمصرف، این سیستم نیز حساستر میگردد. این فرآیند باعث ادراک برجستهتر نشانههای مرتبط با مواد شده و ویژگیهای انگیزشی قدرتمندی را سبب میشود که فرد را برای رفتار جستجوی مواد تحریک کرده و وسوسه ذهنی را افزایش میدهد. در کل، به علت تاریخچه شرطی فرد معتاد، دیدن محرک شرطی، پاسخهای دوپامینرژیک شرطی را فرا میخواند که سوگیری توجه و به تبع آن وسوسه ذهنی را در فرد معتاد موجب میگردد. در این مدل سوگیری توجه و وسوسه ذهنی دارای رابطهی تحریکی دوسویه فرض میشوند (رابینسون و بریدج، 1993؛ به نقل از فیلد و ککس، 2008) .
نظریه طرحواره فعال
تئوری طرحواره فعال درباره اعتیاد، پیشنهاد میکند که رفتار مصرف مواد به طور خودکار ادامه پیدا میکند، صرف نظر کردن از آن در حضور محرک راه انداز مشکل است و ممکن است در غیاب آگاهی رخ دهد(تیفانی، 1990؛ به نقل از تونشند و دوکا، 2007).
نظریه دل مشغولی کنونی
بر طبق تئوری کلینجر و ککس (2004)، حالتهای انگیزشی فرد بین دو نقطهی تعهد نسبت به پیگیری یک هدف ویژه و حصول به آن هدف مورد پیگیری است. در سرتاسر پیگیری هدف، پردازش شناختی نسبت به محرکهای مرتبط با هدف سودار خواهد بود، این امر فرد را به وسیلهی پاسخهای خودکار و انتخابی به نشانههای مرتبط با هدف، در دستیابی به هدف ثابت قدم نگه میدارد. در بافت رفتار اعتیادی، مصرف کنندگان مواد هدف استفاده از مواد را دارند، بنابراین آنها باید به آسانی توسط محرکهای مرتبط با مواد منحرف شوند (به نقل از فیلد و ککس، 2008).
نظریه شرطی کلاسیک
شرطی سازی کلاسیک میتواند تبیین کند که سوگیری توجه برای محرکهای مرتبط با مواد چگونه ایجاد میشود. سوءمصرف مواد میتواند به عنوان محرک غیر شرطی ( USS) عمل کند که پاسخهای غیر شرطی ( URS ) را فراخوانی کند. از طریق شرطی شدن، مواد میتواند با محرکهای محیطی که پیوسته و وابسته به اثر مواد هستند تداعی شود. پس از تکرار همایندی محرک غیر شرطی (US) با محرک شرطی شده (CS)، CS پاسخ شرطی شده (CR) را فراخوانی میکند، مثل برانگیختگی فیزیولوژیکی و یا وسوسه استفاده از مواد. یک پیامد شرطی شدن کلاسیک هنگامی که با CS مواجه میشود (هنگامی که CS وقوع US را پیشبینی میکند) این است که جهت گیری ارگانیسم به سوی پیش بینی CS متوجه میشود (بیندرا،1974). در حمایت از مدل شرطی شدن، پژوهشهای بسیاری صورت گرفته است. برای مثال، لازو، هرزاگ و براندون (1999) به افراد سیگاری یکCS جدید با سیگار را تداعی کردند و یافتند که مواجهه با این محرک جدید، افزایش در وسوسه ذهنی را فراخوانی میکند اما محرکی که با مصرف سیگار تداعی نشده این اثر را ایجاد نمیکند (به نقل از فیلد و ککس، 2008).
شواهد دلالت دارند که محرکی که ویژگیهای تشویقی کسب میکند، بر محرکی که آشکارا نامرتبط با مواد است رجحان پیدا میکند. برای مثال، موچا، پائولی و انگریلی (1998) سیگاریها را جهت تمیز قائل شدن بین یک محرک شنیداری که با سیگار مرتبط است (CS+) و یک محرک دیگر که آشکارا ارتباطی با سیگار ندارد (CS-) آموزش دادند. اکثر شرکت کنندگان در پایان در جهت تجربه CS+ انتخاب کردند تا CS-. به طور مشابه، فلتین و هانی (2000) یافتند که معتادین به کوکائین تجربهی یک محرک ترکیبی شنیداری دیداری که قبلاً آشکارا با کوکائین مرتبط شده را به محرکی که آشکارا با کوکائین بی ارتباط است را ترجیح میدهند. شرکت کنندگان در کل CR را ایجاد نمیکنند تا وقتی که از این امر آگاه شوند که CS، US را پیش بینی میکند. پس هنگامی که CS ظاهر میشود، انتظار این است که US در ادامه به عنوان شرط قطعی برای رخ دادن CRS آشکار شود. در مرور هوگارت و دوکا (2006)، آنها نتیجه گرفتند که آگاهی از وابستگی برای به وجود آمدن CRS، هنگامی که یک محرک دلبخواهی با سیگار کشیدن جفت میشود، تعیین کننده است. با توجه به شواهد در دسترس، هوگارت و دوکا (2006) نتیجه گرفتند که CS+ که با سیگار جفت شده، تنها در افرادی که آگاهند که CS+ فرصت سیگار کشیدن را پیشبینی میکند، توجه انتخابی را فرمان میدهد (یعنی سوگیری توجه) و وسوسه را ایجاد میکند. این نتایج برای فهم رابطهی بین انتظارات دربارهی دسترس پذیری مواد، سوگیری توجه، و وسوسه ذهنی بسیار مهم اند. به نظر میرسد که نشانههای جفت شده با مواد وسوسه را برمی انگیزند و توجه را میدزدند چرا که آنها در ابتدا انتظار هشیارانهای در مورد این که مواد جهت استفاده در دسترس است راه میاندازند (به نقل از فیلد و ککس،2008).
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643