مقاله و مبانی نظری و پیشینه تحقیق مدل های برنامه درسی در دوره پیش از دبستان ,

menuordersearch
academixfile.ir
قبلی
بعدی

مقاله و مبانی نظری و پیشینه تحقیق مدل های برنامه درسی در دوره پیش از دبستان

(0)
(0)

مبانی نظری

مقاله و مبانی نظری و پیشینه تحقیق مدل های برنامه درسی در دوره پیش از دبستان
رنگ و مدل کالا
مبانی نظری
تعداد
+
_
عدد
25,000 تومان
موجود

توضیحات

مقاله و مبانی نظری و پیشینه تحقیق مدل های برنامه درسی در دوره پیش از دبستان

در قالب word و در 95 صفحه و قابل ویرایش

 

 

فهرست مطالب

2-2 مدل های برنامه درسی در دوره پیش از دبستان
الف- مدل های غیر رسمی
ب- مدل های مهارت محور
ج- مدل های رشدی شناختی
الگوی فروبل
الگوی مک میلان
نظریه و عقاید اساسی مارگارت مک میلان
الگوی مونته سوری
آموزش حسی وتقویت حواس
آموزش خواندن و نوشتن
الگوی والدورف
فعالیت های هنری وکاردستی
خانه
الگوی گاردنر
برنامه ریزی آموزشی
الگوی بانک استریت
الگوی اونتاریو    

عناصر اساسی برنامه درسی    
اهداف
محتوا و سازماندهی آن    
رشد فردی و اجتماعی
الگوی های اسکوپ
زمان برنامه ریزی
2-7 سوابق و پیشینه تحقیق در سطح ملی
2-8 سوابق پژوهشی در سطح جهانی
منابع
وماخذ


2-2 مدل های برنامه درسی در دوره پیش از دبستان
الف- مدل های غیر رسمی
ب- مدل های مهارت محور
ج- مدل های رشدی- شناختی
الف- مدل های غیر رسمی
این برنامه ها که طی سالها،­در مراکز پیش دبستانی اولیه، سنتی و کودک محور برای کودکان طبقات متوسط اجتماع طرح ریزی می‌شد به صورت های غیر رسمی امروزی که برای تمامی کودکان طرح ریزی می‌شود، تکامل یافته است. امروزه تاکید اساسی این گونه برنامه ریزی ها بر«نیازهای کلی کودک» می- باشد که عبارتند از:

1  عادت به مراقبت های شخصی و بهداشتی
2  مهارت های حرکتی
3  خودشناسی
4  رشد اجتماعی و عاطفی
5  رفتار رضایتمندانه وسازگار
6  رشد مهارت های کلامی و زبانی وهوشی

ب- مدل های مهارت محور
این گونه برنامه ها، نیز در طول سال های 1960 پدید آمده اند و اساساً در جهت آموزش رسمی و مستقیم یک سری مهارت ها یا اطلاعات ویژه، به خصوص در سطوح خواندن، حساب کردن، مهارت های کلامی در حرکت بوده است. این گونه برنامه ها بیشتر از توجه به اصالت کودک و کودک محوری، معلم نگر یا موضوع محورند. به این معنی که معلم فعالیت های یادگیری را هدایت می‌نماید، درحالی که کودک به روش های تجویز شده و تدارک دیده شده از جانب معلم عمل می‌کند و در فعالیت ها شرکت می‌جوید. دیگر جریانات رشد نیز از اهمیتی برخوردارند، ولی مقصود اصلی این قبیل برنامه ها در واقع رشد و پیشرفت مهارت های تحصیلی در یک محیط یادگیری بی نهایت سازمان یافته است.

ج- مدل های رشدی شناختی
این برنامه ها نیز در طول سالهای 1960 پدید آمده اند و اساسا بر دو سطح زیرین توجه دارند:
1  رشد و پرورش روند یادگیری موثر مانند حل مساله، تشکیل مفاهیم، مشاهده و کاربرد و تجربه ومهارت های دست ورزی با تاکید ویژه بر کارهای پیاژه روانشناس سوئیسی و رشد مهارت های کلامی.
2  کسب نگرش های مثبت نسبت به یادگیری. تدابیر آموزشی و تعلیم برای برآوردن و رسیدن به اهداف هدایت شده به وسیله معلم در فعالیت ها، طرح ریزی گردیده اند. (بعضی اوقات رسمی و دیگر مواقع غیررسمی)، بعضی از آنها ممکن است بسیار سازمان یافته وبعضی دیگر انعطاف پذیری بیشتری داشته باشند. به علت این گونه انعطاف پذیری در برنامه، برنامه های رشدی- شناختی، از روش های بسیار سازمان یافته مشابه به مدل مهارت محور گرفته تاروش های کمتر سازمان یافته تر مانند مدل غیر رسمی کودک نگر وسعت دارد. در این سه مدل جداگانه، معلم باید از نقش اصیل خود و انتظارات اساسی برای کودکان بطور کامل آگاهی داشته باشد. وقتی که این گونه آگاهی ها حاصل شد، معلم باید به برآوردن مسئولیت هایش تمایل داشته باشد و اعمال تجویز شده و تعیین شده را مشتاقانه انجام دهد. کاربرد موفقیت آمیز برنامه ها، در چنین صورتی، قویأ به دو مورد زیر بستگی دارد:
3  آگاهی از نقش معلم به صورتی که الگوی پیشنهادی و مدل بکار رفته شده پیشنهاد و تجویز شده است.
4  تمایل معلم به انجام آن نقش در تمام اوقات. (مفیدی، 1386، ص17)
خصوصیات مشترک مدل های ذکر شده
1  تفاوت های فردی بین کودکان تشخیص داده شده و به محض ورود آنها به برنامه به آنها رسیدگی خواهد شد.
2  برای تعیین این گونه تفاوت های فردی یک پیش ارزیابی لازم است.
3  در صورتی که این تفاوت ها به نحو درستی تشخیص داده شوند و تدابیر مناسب در مورد آنها اندیشیده شود، نیازهای کودکان به بهترین نحو برآورده خواهد شد.
4  کودکان باید به مدرسه علاقه مند گردند و قبل از هر گونه تغییرات رفتاری درآنها، برای یادگیری برانگیخته شوند.
5  معلمان باید فعالیت ها و تجربه هایی را که به رقابت های موفقیت آمیز کودکان در محیطشان منجر می‌گردد، تدارک ببینند.
6  همه کودکان قادر به تجربه موفقیت آمیزدر هر گونه برنامه ای می‌باشند به شرط اینکه فعالیت ها به گونه ای ارائه گردند که برای کودکان قابل درک و معنا دار باشند. (همان، ص19)
تفاوت های میان مدل های آموزشی ذکر شده را اِلنورمک کابی و ماریام نورل نر(1970)به صورت زیر خلاصه نموده اند. )به نقل از مفیدی، 1386، ص 18)

الگوی مک میلان
      خواهران مک میلان (راشل و مارگارت) که تا حدود زیادی تحت تاثیر عقاید فروبل قرار داشتند، «مهدکودک» را به عنوان نامی مناسب برای نوع تازه آموزش و پرورش پیش دبستان در نظر گرفتند. خواهران مک میلان که با کودکان پیش دبستانی در محله های فقیرنشین لندن کار می‌کردند، سعی در برآوردن نیازهای اساسی کودکان خردسالی داشتند که تامین نیازهایشان از طریق زندگی در خانواده های پرجمعیت و محله های فقیرنشین میسر نبود. آنها با تجربه ای که از کلینیک های درمانی انگلستان در مورد کودکان بی بضاعت کسب کرده بودند مهد کودک را مکانی برای پیشگیری بیماری های فکری و جسمی کودکان می‌دانستند و به همین جهت فلسفه اصلی آموزش و پرورش در مهد کودک را برپایه مراقبت غذایی و پرورشی فرد فرد کودکان استوار نمودند. تلاش های موفقیت آمیز این خواهران انگلیسی در زمینه کار با کودکان دوتا پنج ساله سبب گردید که پارلمان انگلستان در سال 1918 با تصویب قانون فیشر(قانون اخذ مالیات برای خدمات مهد کودک) بر آن مهر تایید رسمی زد. این قانون به نظام های آموزشگاهی محلی اجازه تاسیس مهد کودک در سراسر انگلستان را می‌داد. در سال 1920، مهد کودک- های سایر کشورها از این مهد کودک های انگلیسی الگو گرفتند. رشد مهد کودک ها در امریکا از طریق ارتباط با دانشگاه ها و دانشکده ها چشمگیر بوده است. عملکرد این مهد کودک ها به عنوان مراکز آزمایشگاهی و تحقیقاتی با توجه به اهداف، متفاوت بوده است. (مفیدی، 1381، ص37)
      راشل مک میلان در 25مارس 1859 در نیویورک متولد شد و خواهرش مارگارت در20جولای 1860 به دنیا آمد. پدر و مادر آن ها، جیمز و ژان، در سال 1840 به امریکا مهاجرت کرده بودند. مارگارت و راشل هر دو در مورد سلامت و شرایط خانوادگی کودکان فقیر و خانواده هایشان که در آن زندگی می‌کردند، کار کردند. مارگارت مک میلان یکی از اولین کسانی بود که ارزش تربیتی خانه راشناخت و به عنوان یک معلم قدیمی سرخانه، در اعتراف به اهمیت خانه در تربیت، کاملا درک کرد که شکاف بزرگی بین تجربیات خانه کودک طبقه متوسط و کودک طبقه کارگر وجود دارد. یعنی در یک خانه مادر در بیرون از خانه مشغول کار است و در خانه دیگر درگیر مقابله با تعداد زیادی از کودکانی که همگی در یک اتاق زندگی می‌کنند. این نگرانی عمیق برای زندگی اجتماعی و خانوادگی کودکان باعث شد که مارگارت مک میلان ارزش مهدهای کودک را بررسی کند. او خانه و جامعه را به عنوان دستیاران تربیت خردسالان می‌دانست. وی در این مسیر و در اعتراف به اهمیت برتر چند سال اول زندگی در رشد کودک، تقریبا از زمان خود جلو بود. او استدلال می‌کرد که محبت و امنیت به اندازه سلامت مادی برای پیشرفت کلی کودک حیاتی هستند. او از خیلی قبل دریافته بود که اگر قرار است هر گونه تغییری در کودکان رخ دهد والدین باید درگیر تربیتشان شوند. مهدهای کودک به تنهایی نمی‌توانند بر بیماری های جامعه غلبه کنند، اما در عوض والدین بایدبرای پیشرفت تربیت کودکانشان کمک کنندو توانایی های بالقوه شان را شکل دهند. در حقیقت خواهران مک میلان تحت تاثیر عقاید فروبل، مهد کودک را نام مناسبی برای فعالیت تازه ای در آموزش و پرورش در نظر گرفتند که سعی در برآوردن نیازهای اساسی کودکان داشت. (همان، ص24)

 

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

whatsuptelegrammailpinterest
logo

استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643