پاورپوینت فصل هشتم 8 (بهنجاری نظم و نابهنجاری رفتار) کتاب آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات اجتماعی)دکتر سروستانی ,

پاورپوینت فصل هشتم 8 (بهنجاری نظم و نابهنجاری رفتار) کتاب آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات اجتماعی)دکتر سروستانی

در قالب ppt و در 12 اسلاید و قابل ویرایش

فهرست مطالب
بهنجاری نظم و نابهنجاری رفتار
فرد جامعه و نظم
کارکردگرایان و نظم اجتماعی
تضاد گرایان و نظم اجتماعی
سرمایه اجتماعی نظم و انحرافات
خلاصه و نتیجه گیری

بهنجاری نظم و نابهنجاری رفتار
اگر از منظری کارکردگرا و در تمثیلی ارکانیک و سیستمی از جامعه و بدن موجود زنده نظم همان وضعیتی باشد که در آن همه چیز در جایگاه خویش قرار گرفته (وبستر (۱۹۹۸) و هنجار شیوه استقرار مطلوب امور باشد بنابراین هرچه منظم به هنجار است و آنچه بینظم نابهنجار از همین رویکرد چون پای حفاظت از وضع موجود و هماهنگی اجزای سیستم و کارکردهای آن در میان است نظم و هنجار هر دو یک چیزند و هرچه دگرگونی و نوآوری نابهنجاری و ناهمنوایی است و عین بی نظمی، طبع نوخواه و نامنظم انسان را هم مقررات بر آمده از وفاق جمعی بر سر تعیین اهداف و به کاربری ابزار سربراه و مهار می.کند. الکس (۱۹۹۵ (۲۷ این رویکرد نسبت به هستی شناسی و سبب شناسی جامعه در ادبیات علوم اجتماعی از پیشینه ای قوی و گسترده برخوردار است که ناشی از مقبولیت آن در مجامع علمی است.

فرد، جامعه و نظم
برخی چنین پنداشته اند که انسان طبیعتاً خودخواه است و به هر شیوه ای متوسل میشود تا در رقابتی سخت با دیگران بتواند منافع شخصی خود را محافظت کند. مؤثرترین وسیله منکوب کردن رقبا زور و تزویر است اما دست یازیدن به این ابزار هرج و مرجی به وجود میآورد که ریشه جامعه را می‌خشکاند و بقای انسان را که مهمترین منفعت اوست به مخاطره می‌افکند. از همین رو انسانها یک صدا و متفق «قراردادهای اجتماعی را به وجود آورده اند تا آزادی استفاده از زور و تزویر را محدود و محصور و منافع را تأمین کند البته چنین توافقی شامل ایجاد یک قدرت برتر یا اقتدار طرف نیز هست که ضامن و مراقب التزام عملی همگان نسبت به کل قرار داد است. هابز، (۱۹۹۲ ،۹۵-۱۱۱) چنین پنداری جامعه را پدیدهای ذاتاً غیر طبیعی و تمهیدی تصنعی میداند که بر طبیعت اساساً ضد اجتماعی انسان و به منظور ایجاد نظم و جلوگیری از هرج و مرج تحمیل شده و فرد هم موجودی منفعت طلب و رقابت جو تلقی شده که صرفاً از طریق مناسبات قراردادی با همنوعان خود مهار گشته و با اقتدار یک دولت متمرکز تن به نظم داده است ورسلی (۱۹۸۴، ۱۰۹ (۱۳۴ به بیان دیگر در این نوع برداشت ارتباط بین فرد و جامعه به دلیل انتفاع شخصی و هم خوف از پیامدهای عدم تبعیت از قوانین تسلیم نظم اجتماعی میشود.