مقاله و مبانی نظری خلاقیت و خودکارآمدی ,

menuordersearch
academixfile.ir
قبلی
بعدی

مقاله و مبانی نظری خلاقیت و خودکارآمدی

(0)
(0)

مقاله

مقاله و مبانی نظری خلاقیت و خودکارآمدی
رنگ و مدل کالا
مقاله
تعداد
+
_
عدد
19,000 تومان
موجود

توضیحات

مقاله و مبانی نظری خلاقیت و خودکارآمدی

در قالب word و در 32 صفحه و قابل ویرایش

 

 

فهرست مطالب

- خلاقیت
2-1-1-1 - رویکردهای مختلف به خلاقیت
2-1-1-1-1 - دیدگاه روانکاوی
2-1-1-1-2- دیدگاه رفتاگرایی
2-1-1-1-3- دیدگاه انسان گرایی
2-1-1-1-4- دیدگاه شناختی
2-1-2 - جهت گیری هدف پیشرفت
2-1-2-1- انگيزش
2-1-2-2- انگيزش و مفهوم هدف
2-1-2-3- نظريه جهت گيري هدف پيشرفت
2-1-3 – خودکارآمدی
تعريف خود کارآمدي
2-2- تحقیقات پیشین
2-2-1- جهت گیری هدف پیشرفت و خلاقیت
2-2-2- خودکارآمدی و خلاقیت
2-2-3 – تفاوت های جنسیتی در خلاقیت
2-2-4- تفاوت های جنسيتي در جهت گيري هدف پیشرفت
2-2-5- تفاوت های جنسیتی در خودکار آمدی
منابع و مآخذ

 

 

 

2-1-1- خلاقیت
خلاقیت به عنوان یک موضوع روانشناختی و یک پدیده ی اجتماعی از دیدگاههای مختلف فلسفی و علمی با تعاریف متعدد و متفاوت مطرح شده است ولی هنوز درباره ی آن، تعریفی که مورد پذیرش همگان باشد در دسترس نیست. استرنبرگ (b2001) معتقد است خلاقیت ترکیبی است از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که فرد را قادر می‌سازد که به نتایج مولدی بیندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و خشنودی دیگران است. شلی (1991) می‌گوید خلاقیت یک فرآیند تفکر عقلانی است که مستلزم کوشش های شناختی بسیار است و پیامد بالقوه این فرایند، رفتار خلاق است. از دیدگاه رابینز  (1991) خلاقیت به معنای توانایی ترکیب اندیشه ها و نظرات در یک روش منحصر به فرد با ایجاد پیوستگی بین آنان است. آمابیل (1983) خلاقیت را نتیجه ی انگیزه ی ذاتی فرد، دانش و توانایی ها و مهارت های مربوط به موضوع می‌داند.
هارینگتن (1996) معتقد است خلاقیت محصول فرد واحدی، در یک زمان واحد، در جای خاص نیست بلکه عبارت از یک زیست بوم است. همان گونه که در زیست بوم موجودات زنده با یکدیگر و با محیطشان در ارتباط می‌باشند، در زیست بوم خلاق همه ی اعضا و همه ی جنبه های محیطی در حال تعامل با یکدیگر هستند. بنابراین با توجه به تعاریف بالا می‌توان نتیجه گرفت که به خلاقیت نمی‌توان با تمرکز بر یک بعد نگریست و هر یک از ابعاد شخصیتی، محیطی، فرایند و محصولی به تنهایی نمی‌توانند بیانگر ماهیت خلاقیت باشند. لذا خلاقیت حاصل مجموع عوامل شخصی، فرایند و محصول است که در یک محیط اجتماعی در حال تعاملند (آگاهی اصفهانی، 1381).
رزمالاگا (2000، به نقل از مشبکی و وفایی، 1382) معتقد است که خلاقیت شامل فرایندی است که از سه مرحله:
1-    ساخت دهی، شناخت و تعریف مسئله
2-    آمادگی وکسب داده های مرتبط با مسئله
3-    ایده دهی و ارزیابی تشکیل گردیده است.
خلاقیت واﮊه ای عربی است که ریشه آن "خلق" به معنی آفریدن است. در لغت نامه دهخدا خلاقیت، خلق کردن و به وجود آوردن است و خلاق، شخصی است که دارای عقاید نو باشد (سام خانیان، 1384).
والاس  (2003) نشان داده است در کلاس های خلاق، فکر بیش از حافظه ارزش دارد و عامل خلاقیت را تعادل بین امنیت روانی و آزادی دانشجویان برای ریسک پذیری آنان می‌داند.
از طرف دیگر خلاقیت، توانایی و ظرفیت فرد برای تولید ایده ها، آثار ومحصولات نو و ابتکاری تعبیر می‌شود. به عبارت دیگر، خلاقیت موجب می‌شود تا فرد با شرایط و موقعیت های محیطی به گونه ای غیر مرسوم ولی مفید انطباقی جدید پیدا کند. از این رو باور صاحبنظران بر این است که خلاقیت ضمن داشتن توانایی های استدلالی در درون خویش با تخیل و واگرایی همراه است (رانکو وآلبرت  ،2006؛ استرنبرگ، 2003).   
به هر حال باید در مطالعه خلاقیت به دو نکته مهم توجه داشت: اول اینکه خلاقیت می‌تواند خلق اشکال جدید یا صورتهای جدیدی از ایده ها یا تولیدات کهنه باشد. در این صورت عمدتاً فکرها و ایده های گذشته اساس خلاقیت های تازه است. دوم آنکه خلاقیت امری است انحصاری که پیشتر هیچگونه سابقه ذهنی از آن وجود نداشته باشد، اگرچه ممکن است آن چیز به صورت های مشابه یا کاملاً یکسان قبلاً توسط شخص دیگری و در موقعیت خاصی خلق شده باشد (کاروسکی، گلاروسکی، لبودا و ویسنیسکا ،2006).
تورنس تفکر خلاق را مرکب از چهار عامل اصلی می‌داند این عوامل عبارتند از: 1- سیالی : یعنی استعداد تولید ایده های فراوان 2- ابتکار : یعنی استعداد تولید ایده های بدیع، غیرعادی و تازه 3- انعطاف پذیری : یعنی استعداد تولید ایده ها و روش های بسیار گوناگون 4- بسط : یعنی استعداد توجه به جزئیات (تورنس و گاف، 1990).

2-1-1-1 - رویکردهای مختلف به خلاقیت
همزمان با به وجود آمدن مکاتب مختلف در علوم رفتاری، خلاقیت به خاطر ماهیت و اهمیت آن مورد توجه مکاتب قرار گرفته است. هر کدام از این مکاتب، خلاقیت را برپایه ی اندیشه های اساسی و پایه های نظری مکتب خویش تعریف و تفسیر نموده اند.

2-1-1-1-1 - دیدگاه روانکاوی
روانکاوان معتقدند که خلاقیت از ناخودآگاه ذهن نشأت می‌گیرد. زمانی که خود فعالیتی ندارد ذهن نیمه آگاه مشغول است. ذهن نیمه آگاه باید برای مدتی از آگاهی و ناخودآگاهی آسوده باشد تا به جمع آوری ایده های تازه بپردازد و خلاقیت ظهور یابد (حسینی، 1378). فروید رهبر اصلی این نظریه از یک دیدگاه آسیب شناسی به موضوع خلاقیت می‌پردازد. به طور کلی سردمداران این مکتب بر این نکته اتفاق نظر دارند که خلاقیت در نتیجه ی تعارضی است که در بخش «ناخودآگاه» ذهن ایجاد شده است. نهاد تلاش می‌کند تا راه حلی برای این تعارض پیدا کند. اگر راه حل کشف شده با ذهن ناخودآگاه هماهنگ شد، منجر به خلاقیت می‌گردد (پروار، 1382).
(فرويد، 1908به نقل از برگکویست، 1998) و ساير روان تحليل گران کلاسيک براين باورند که خلاقيت محصول قسمت ناهشيار ذهن مي باشد. آنان خلاقيت را براساس مکانيسم دفاعي تصعيد تبيين مي کنند.
براساس اين ديدگاه کنجکاوي افراد خلاق در ارتباط با مسائل جنسي که از 3 سالگي آغاز مي شود به سه شکل نمايان مي گردد. واپس راني، مقابله با فرايندهاي فکري و تصعيد. برخي از روان تحليل گران نيز بر اين باورند که خلاقيت بخشي از فرايندهاي ذهني در نهاد مي باشد که فرد براي کسب لذت و پرهيز از درد به کار مي گيرد (کرافت، 2002).
فرويد براين باور است که منبع خلاقيت همان تضاد است و خلق انديشه هاي تازه در کاهش اضطراب ناشي از تضاد تاثير دارد (فروید، 1957).

2-1-1-1-2- دیدگاه رفتاگرایی
واتسون (1913، به نقل از برگکویست، 1998 ) نظریه رفتارگرایی را در پاسخ به نظریه روان تحلیل گری بنا نهاد. اساس این نظریه تجربه گرایی است. پیروان این مکتب، رفتار خلاق را عبارت از رفتاری می‌دانند که از طریق تقویتهای محیطی فرا گرفته شده است (البرزی، 1386). رفتارگرایان برای فرد در تولید خلاق، حداقل نقش را قائلند و بروز محصول خلاق را معمولا از راه تغییرات تصادفی و گزینش آنها به خاطر نتایج مثبتشان می‌دانند (حسینی، 1378). اسکینر مدافع روش شرطی سازی فعال در نظریه رفتارگرایی معتقد است که خلاقیت از تجدید سازمان فیزیکی منتج می‌شود و به همین علت است که تولیدات خلاق در این نظریه خود به خودی است و شرطی شدن عامل به عنوان یک محرک به فرد این فشار را وارد می‌سازد تا برای یافتن راه حل، اقدام به رفتارخلاقانه کند (پروار، 1382).

 

2-1-1-1-3- دیدگاه انسان گرایی
در این دیدگاه به نظر می‌رسد خلاقیت با واژه هایی نظیر سلامتی، خودشکوفایی و انسان کامل ارتباط نزدیک داشته باشند. مازلو یکی از اندیشمندان این نظریه یک سلسله از نیازهای بشر را به صورت یک هرم طراحی کرد که در پایین هرم نیازهای فیزیولوژیک و در راس هرم نیاز به خودشکوفایی یا خلاقیت تحقق پیدا می‌کند (لطیفیان، 1385). وی می‌گوید تعداد کمی از مردم به مرحله ی خود شکوفایی می‌رسند و علت این امر آن است که نیازهای سطوح پایین تر به طور کامل و به نحو احسن مرتفع نگردیده اند. مازلو (1968) خلاقیت را در سه سطح معرفی می‌کند:
1- خلاقیت اولیه: این نوع خلاقیت از فرایندهای اولیه ناشی می‌شود که ما براساس آگاهی انتخاب می‌کنیم و تقریباً در همه وجود دارد اما ممکن است خردسال بکوشد ولی نتیجه ای حاصل نگردد.
2- خلاقیت ثانویه: ناشی از فرایندهای فکری بالاتری است که در این فرایند مقوله هایی مانند: تجزیه و تحلیل، نظم و کارهای سخت جا می‌گیرد. انسان گرایان این مرحله را مرحله ی انتقال می‌نامند.
3- خلاقیت ترکیبی: که ترکیبی از خلاقیت اولیه و ثانویه است و کارهای بزرگ فلسفی، هنری و کشف های علمی در آن جای می‌گیرد و این همان خودشکوفایی در طبقه بندی مزلو است (مازلو، 1968).

 

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

whatsuptelegrammailpinterest
logo

استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643