ادبیات نظری و سوابق پژوهشی مفاهیم چسبندگی هزینه ها و مدیریت سود
در قالب word ودر50 صفحه و قابل ویرایش
فهرست مطالب
مقدمه 12
2-1. مبانی نظری 13
2-1-1. تحلیل رفتار هزینهها 13
2-1-2. چسبندگی هزینهها 15
2-1-2-1. مفهوم چسبندگی هزینهها 16
2-1-2-2. تئوریهای چسبندگی هزینهها 17
2-1-3. مدیریت سود 18
2-1-3-1. تئوری نمایندگی 18
2-1-3-2. مفهوم مدیریت سود 22
2-1-3-3. روشهای مدیریت سود 26
2-1-3-3-1. مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی اختیاری 26
2-1-3-3-2. مدیریت سود از طریق فعالیتهای واقعی 26
2-1-3-3-3. فعالیتها و عوامل مؤثر بر دستکاری سود از طریق فعالیتهای واقعی: 27
2-1-3-4.انگیزههای مدیریت سود 29
2-1-4. چسبندگی هزینه و انگیزههای مدیریت سود 32
2-2. پیشینه پژوهش 34
2-2-1. مروری بر تحقیقات خارجی 34
2-2-2. مروری بر تحقیقات داخلی 39
2-2-3. خلاصهای از پژوهشهای انجام شده 41
منابع
مقدمه:
آگاهی از رفتار هزینه برای حسابداران، محققین و تمام کسانی که با حوزهی مدیریت در ارتباطند و تغییرات در هزینهها را برحسب تغییرات در درآمد ارزیابی میکنند، دارای اهمیت است. درک رفتار هزینه همچنین برای استفادهکنندگان بیرونی (برای مثال تحلیلگران مالی) که تمایل به ارزیابی عملکرد شرکت دارند، حائز اهمیت است. فرایند معمول مورد استفادهی تحلیلگران مالی جهت ارزیابی این عملکرد میتواند شامل مقایسهی اجزاء هزینه به عنوان درصدی از درآمدهای خالص فروش شرکتها یا یک شرکت در زمانهای متفاوت باشد. این تحلیل ممکن است نادرست باشد اگر که رفتار هزینه در ارتباط با کاهش یا افزایش درآمدها مدنظر قرار نگیرد و زمانی اصلاح می-شود که تحلیلگر چگونگی تغییر هزینهها بر حسب درآمد را درک کند.
امروزه مسائل مرتبط با هزینه و رفتار آن بیشتر در حوزهی حسابداری مدیریت مطرح میشود و مدیران به منظور تصمیمگیری در خصوص مسائلی چون برنامهریزی و بودجهبندی، قیمتگذاری محصولات، تعیین نقطه سربهسر و سایر موارد مدیریتی، نیازمند درک و کسب اطلاعاتی در مورد رفتار هزینهها مخصوصاً نسبت به تغییرات سطح فعالیت و یا سطح فروش خواهند بود. در مدل رایج و سنتی رفتار هزینهها، که در ادبیات حسابداری به طور عمومی پذیرفته شده است، بهطورمعمول، تغییرات هزینهها نسبت به تغییرات در سطح فعالیت، متقارن در نظر گرفته میشد. اما یکی از مباحثی که در طول دههی گذشته به سرعت در حسابداری مدیریت گسترش یافته، مربوط به عدم تقارن واکنش هزینهها به تغییرات سطح فعالیت در کوتاهمدت می-باشد، این عدم تقارن در رفتار هزینه برای اولین بار توسط آندرسون و همکارانش (2003) "چسبندگی هزینهها" نامیده شد. چسبندگی هزینه به این معنی است که نسبت کاهش هزینهها در هنگام کاهش سطح فروش کمتر از نسبت افزایش هزینهها در هنگام افزایش سطح فروش است. از آن زمان تا کنون این بحث توجه زیادی را به خود جلب کرده است.
طبق پژوهشهای گذشته، از مواردی که باعث ایجاد چسبندگی هزینه میشود، تصمیمات سنجیدهی مدیران در مورد منابع و هزینهها در واکنش به محرکهای خارجی و داخلی است. به عنوان مثال، هنگامی که سطح تقاضا و متعاقباً سطح فروش شرکت کاهش مییابد، منابع و هزینههایی در شرکت بلااستفاده میماند که مدیر باید در مورد حذف و یا نگهداری آنها تصمیمگیری کند. اگر هزینهی نگهداری منابع مذکور کمتر از هزینهی حذف و کسب مجدد این منابع، هنگام افزایش دوبارهی سطح فروش، در بلندمدت برآورد شود، مدیر جهت افزایش ارزش شرکت در بلندمدت، تصمیم به نگهداری منابع میگیرد. این تصمیم باعث میشود که چسبندگی هزینه ایجاد شود. و سود شرکت در کوتاهمدت کاهش یابد.
در این تحقیق به دنبال بررسی این مسئله هستیم که اگر مدیران انگیزهای برای مدیریت سود و ارائهی تصویر مناسبی از عملکرد واحد تجاری داشته باشند، آیا این مسئله میتواند بر تصمیم آنها دربارهی چگونگی تعدیل منابع و به تبع آن بر میزان چسبندگی هزینهها مؤثر باشد یا خیر؟ تقریباً تمام مباحثی که تاکنون در رابطه با موضوع چسبندگی هزینه مطرح شده، به مواردی اشاره داشتهاند که باعث ایجاد چسبندگی هزینه میشود اما در این پژوهش هدف، بررسی تأثیر انگیزههای مدیریت سود بر کاهش چسبندگی هزینه خواهد بود.
2-1. مبانی نظری
مبانی نظری از مراحل اساسی موضوع پژوهش است. تا زماني که مبانی نظري هر موضوع علمي مورد توجه و بررسي قرار نگيرد، فرايند پيشبرد تدريجي اهداف آن نيز داراي ابهام است.
در فصل اول کلیات پژوهش مطرح شد، بدین صورت که پس از بیان موضوع پژوهش که «بررسی تأثیر انگیزههای مدیریت سود بر چسبندگی هزینه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» است، اهمیت و اهداف پژوهش، فرضیههای پژوهش، محدودیتهای پژوهش، تعریف برخی از واژگان کلیدی و ساختار پژوهش مطرح شد. در اين فصل ابتدا، به تشریح مبانی نظری مسأله پژوهش پرداخته میشود و سپس پیشینه پژوهشهای داخلی و خارجی موضوع بیان میشود.
2-1-1. تحلیل رفتار هزینه ها
شاید کلمهای یافت نشود که به وسعت کلمه هزینه مورد استفاده قرار گرفته و در عین حال بیشتر از هر کلمه و مفهوم دیگر دچار سوء تعبیر شده باشد. زمانی که منظور، قیمت یک خدمت به خصوص است مصرفکنندگان از عبارت هزینههای خدمت استفاده میکنند. تحلیلگران خطیمشیها، زمانی که مجموع مخارج خدمات بهداشتی- درمانی را مدنظر دارند از هزینههای خدمات بهداشتی ملی سخن میگویند. تمام این لغزشهای کلامی اشتباه برانگیز بوده و درک معنی هزینه را آن-چنان که توسط حسابداران، اقتصاددانان و مدیران به کار برده می-شود، دچار ابهام میکند. در حسابداری، اقتصاد و تصمیمگیری در سطح مدیریت، منظور از کلمه هزینه یک کالا یا خدمت، هزینه تولید آن است. هزینههای تولید یک خدمت لزوماً معادل بهای پرداخت شده توسط مصرفکنندگان (یا بیمهای که او را تحت پوشش قرار داده) نیست. هزینه، شامل مقداری از منابع محروممانده یا قربانی شده برای تحصیل اهدافی ویژه است؛ مانند دستیابی به سرویس خوب، که به شکل واحد پولی بیان میشود. مدیران موفق تلاش زیادی برای کمتر کردن هرچه بیشتر هزینهها از قیمت فروش به خرج میدهند (پوررضا، 1380).
مدلهای سنتی رفتار هزینه
دستیابی به دانش رفتار هزینهها در تمامی سطوح هزینه و فعالیتهای حسابداری مدیریت، به ویژه در سطح کنترل هزینهها، برنامهریزی و تصمیمگیری ضروری است. با وجود سازههای زیادی که بر مقدار هزینه اثر میگذارند، سطح فعالیت تاثیر بسزایی در مقدار هزینهها دارد. سطح فعالیت به روشهای مختلفی مانند تن واحد تولیدی، ساعات کار، ساعات استاندارد، فروش و غیره بیان میشود. مطابق با نظریه سنتی رفتار هزینهها، هزینهها متناسب با سطح فعالیت تغییر میکنند و پیشبینی رفتار هزینهها بر مبنای اطلاعات گذشته انجام میشود. به طور کلی، تحلیل رفتار هزینهها برای برنامهریزی و تصمیمگیری با استفاده از اطلاعات کوتاهمدت مانند سه ماهه، شش ماهه و یک ساله، انجام میشود. دلیل این امر آن است که در بلند مدت، روش، تکنولوژی، محیط و شرایط دگرگون شده و نمیتوان برآورد دقیقی از ماهیت رفتار هزینهها داشت (لوسی، 2002).
بر اساس مدلهای سنتی رفتار هزینه، گرایش هزینهها به چگونگی واکنش هزینهها در برابر تغییرات در یک شاخص مناسب سطح فعالیت اشاره دارد. به بیان دیگر مقصود از گرایش هزینهها مدلی است که بر اساس آن یک هزینه مشخص نسبت به تغییر در سطح فعالیت واکنش نشان میدهد. در این مدل از یک سو هزینههای متغیر قرار میگیرند که تقریبا متناسب با سطح فعالیت نوسان دارند و از سوی دیگر هزینه های ثابت قرار دارند که در یک دامنه معین از فعالیت تغییر نمیکنند. بین این دو هزینههای مختلط (نیمه متغیر) قرار دارند که با تغییر در سطح فعالیت تغییر میکنند، اما تغییر آنها مستقیما متناسب با تغییر در سطح فعالیت نیست.
کپلن و کوپر (1998) در سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت، هزینههای سربار را به سه قسمت به شرح جدول (2-1) تقسیم کردند.
جدول 2-1- تقسیم هزینه سربار از دیدگاه کپلن و کوپر (1998)
هزینه تعریف
هزینه متغیر
کوتاه مدت با حجم تولید تغییر میکنند مانند هزینه برق
بلند مدت در طی زمان تغییر میکنند نه با حجم تولید مانند حقوق کارکنان پشتیبانی به عنوان بازرس
هزینه ثابت در سطح فعالیت مشخص و در طی دوره ثابت میمانند مانند حقوق کارکنان اداری
هزینه متغیر کوتاهمدت مشابه تعریف هزینه متغیر در طبقهبندی اول است. تفاوت در هزینه متغیر بلندمدت در مقایسه با هزینه متغیر در طبقهبندی پیشین است (که در آن هزینه متغیر با تغییر در سطح فعالیت تغییر میکند و هزینه ثابت در سطح فعالیت مشخص، طی دوره ثابت میماند). در مدل قبل بعضی از هزینههای متغیر در این تقسیمبندی به عنوان هزینه ثابت در نظر گرفته میشوند. ضمناً هزینه ثابت در هر دو مدل مشابه است (لوسی، 2002: 284).
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643