تحقیق و مبانی نظری اشتغال فارغ التحصیلان ,

menuordersearch
academixfile.ir

توضیحات

مبانی نظری و پیشینه پژوهش اشتغال فارغ التحصیلان

در قالب WORD ودر 50 صفحه وقابل ویرایش

 

 

فهرست مطالب

مقدمه

بیکاری دانش آموختگان در ایران

تعریف شغل

انتخاب شغل و مفاهیم آن

تعاریف عملی انتخاب شغل

تعریف بیکاری

تقسیم بندی بیکاری

مشکلات انتخاب شغل از نظر رابینسون

اشتغال و عوامل اقتصادی

تاریخچه ارتباط دانشگاه و صنعت

آموزش، مهارت و اشتغال

نقش آموزش عالی در فرایند رشد و توسعه اقتصادی

طرح­های ارتباط دانشگاه با صنعت

نظریه بیکر (اهمیت سرمایه انسانی در تولید دانش و اقتصاد)

نظریه شولتز

اشتغال / بیکاری و عوامل اجتماعی

جایگاه اجتماعی شغل

اشتغال و عوامل فردی

نظریه خصیصه و عامل

تقسیم مشاغل بر مبنای علایق

اشتغال و عوامل آموزشی

پیشینه

منابع

پرسشنامه استاندارد بررسی موانع اشتغال فارغ تحصیلان تکنولوژی آموزشی

 

 

 

مقدمه
بحث اشتغال و بیکاری امروزه به یکی از اساسیترین مسایل جوامع تبدیل شده است. مساله بیکاری در دو قرن اخیر با تاثیرپذیری فعالیتهای اقتصادی از سیستم اقتصاد سرمایهداری و جایگزینی پارادایم سودگرایی به جای رفع نیاز در اکثر کشورها به یک مشکل اقتصادی - اجتماعی تبدیل گردیده است. بیکاری به صورت حاد از قرن هجدهم در جوامع صنعتی به عنوان یک مساله و مشکل اجتماعی مطرح گردید که ناشی از انقلاب صنعتی و تغییر الگوهای تولید، مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها و توجه سرمایه داران به کسب سود و ایجاد نیاز جدید به منظور کسب سود بیشتر به جای توجه به رفع نیازهای واقعی جوامع بود، امروزه جوامع در حال توسعه بیشتر از جوامع صنعتی در معرض آسیب ها و چالش-های ناشی از بیکاری نیرویکار قرار دارند. امروزه نقش و اهمیت نیروی انسانی در فرآیند تولید جوامع بشری به عنوان مهمترین عامل تولید جلوهگر و مشخص شده که در نیم قرن گذشته بخش قابل توجهای از پیشرفت کشورهای توسعه یافته مرهون تحول در نیروی انسانی کارآزموده و متخصص آنها بوده است. برای تربیت و رشد انسانهای با کفایت و توانا و به تبع آن سرعت بخشیدن به فرایند تبدیل عامل کار به سرمایههای انسانی در جوامع بشری لازم است مسایل نیروی انسانی به خوبی شناسایی شود، اما شناسایی مسایل به تنهایی کافی نیست، تربیت و پرورش منابع انسانی نیز لازم است و از آن گذشته استفاده بهینه از منابع مذکور به برنامه دقیق و منسجم نیازمند است. بیکاری اقشار مختلف به طور عام و بیکاری اقشار تحصیلکردهی دانشگاهی به طور خاص شومترین و خطرناکترین پدیدههای عصر کنونی و زاییده ماشینیسم دنیای مدرن است. بیکار مظلومترین انسان عصر کنونی است. زیرا جامعه بر اثر خودپسندی، زیاده طلبی و بی عدالتی، طبیعیترین حقوق خدادادی او، یعنی فرصت بروز استعداد و خلاقیتهای کاری و ادامه حیات ارزشمندانه و در یک کلام "فرصت اشتغال" را از او ربوده است (ملک پور، محمدی، 1392).
تربیت نیروي انسانی متخصص مورد نیاز جامعه، ترویج و ارتقاي دانش، گسترش تحقیق و فراهم ساختن زمینه مساعد براي توسعه کشور یکی از وظایف مهم آموزش عالی است. نظام آموزش عالی در تامین و تربیت نیروي انسانی ماهر و متخصص به منظور مشارکت در برنامههای سازندگی هر کشور نقش و جایگاه منحصر به فردي دارد. چنانچه به هدفهایی که این نظام وظیفه تحقق آنها را به عهده دارد به خوبی نگریسته شود، به رسالت آن در تربیت نیروي انسانی متخصص، سهم عظیم این نیروها در رفع تنگناها و کمک به پیشبرد امور اجتماعی، اقتصادي، فرهنگی، سیاسی و نظامی در فرایند توسعه بیش از پیش واقف میشویم. نقش و جایگاه آموزش عالی در این عرصه زمانی اشکار میشود که بدانیم پیش بینیها و برآوردهاي علمی، تغییرات و پیشرفتهاي سریعی را در حوزه فناوري و به تبع آن در کارکرد نهادهاي اقتصادي جامعه پدید می‌آورد. لذا، از آنجا که آموزش عالی افراد را با مهارتهاي فنی و علمی مناسبی تربیت و آماده میکند، یکی از عناصر کلیدي در پیوند بین دانش علمی و کاربردهاي آن به منظور تحقق پیشرفتهاي اقتصادی محسوب میشود. به هر حال، ساختار اقتصادي جوامع به شدت در حال تغییر است و این امر نیاز به مهارتها، تواناییها و قابلیتهاي جدید را افزایش میدهد. بنابراین، بسیار مهم به نظر میرسد که سیاستگذاران ارشد، تحولات و تغییرات اقتصادي و صنعتی را درک و روشن کنند که چگونه میتوان نظام آموزش عالی را با این شرایط نوین تطبیق داد. توجه به این امر در کاهش نگرانیها در خصوص بیکاري وسیع دانش آموختگان مؤثر است. به همین دلیل، براي پاسخگویی به تقاضاي بازار کار براي دستیابی به نیروي کار ماهر و کارآمد، همه کشورها توجه خاصی را به مقوله آموزش عالی معطوف داشته اند(بازرگان، 1391).
نیروی کار یکی از مهمترین عوامل تولید هر جامعه است. در حال حاضر نیروی انسانی متخصص به عنوان یکی از مهمترین منابع اصلی تامین رشد اقتصادی کشورها به شمار میرود. بنابراین، لازم است تربیت نیروی انسانی متخصص و کارآمد(تولید نیروی انسانی) و استفاده بهینه از آن در مرکز توجه برنامه ریزان قرار گیرد. لیکن امروزه رشد فزاینده حجم نیروی کار، فقدان ارتباط کافی و عدم هماهنگی بین نظام آموزش و بازار کار، عدم تناسب رشد اقتصادی و ظرفیتهای اشتغال زایی جامعه با رشد دانش آموختگان، افزایش نرخ مشارکت نیروی کار در جامعه به خصوص در بین زنان، فقدان مهارتهای مورد نیاز بازار کار از سوی فارغالتحصیلان و نیز فقدان اطلاعات مورد نیاز بازار کار باعث شده تا موضوع اشتغال از مهمترین دغدغههای سیاست گزاران جوامع در حال توسعه از جمله ایران به شمار آید. هرچه جامعه کمتر پیشرفته باشد، انتظارات مردم از دانشگاهها بیشتر است، زیرا در چنین کشورهایی مؤسسهها و سازمانهای دیگری وجود ندارد که بتوانند وظایف و مسئولیتهای دانشگاه را بر عهده بگیرند. دلیل اساسی ضعف دانشگاهها در کشورهای جهان سوم این است که بیشتر دانشگاهها در این کشورها از نظر ساختار و عملکرد، دانشگاههای قدیمی جوامع کشورهای توسعه یافته است ( بازرگان و همکاران،1391).
در سال های اخیر، رقابت گسترده کشورها بر سر توسعه بیشتر از گذشته شده است و در این میان فقط کشورهایی گوی سبقت را از دیگران میربایند که از تمام عوامل نیروی انسانی خود با آن نقش عظیم مؤثرشان در تولید و توسعه استفاده کنند. بهره گیری از تمام منابع انسانی یکی از عوامل مهم دستیابی به توسعه پایدار محسوب می‌شود (درویس، 2007).
بیکاری دانش آموختگان در ایران ( بیکاری ساختاری )
ظهور پدیده بیکاری تحصیلکردهها در اکثر کشورهای در حال توسعه، گسترش کمی و وسیع نظام آموزشی را زیر سؤال میبرد. به طوری که چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی مشکل میتوان آن را بر حسب تخصیص بهینه منابع توجیه کرد. هنگامی که فارغالتحصیلان دانشگاهها بیکارند یا کار مناسب با تحصیلات خود پیدا نمیکنند به کارهای روی میآورند که احتیاج به تخصصهای پایین تری دارند و سطوح تحصیلی پایین تری را طلب میکنند. به این ترتیب هم خود ناراضی بوده و هم بخشی از منابع که صرف آموزش این افراد گشته به خوبی استفاده نمیشود. به این ترتیب مدرک شرط به دست آوردن شغل میشود و نه مهارت و آموزشی که فرد کسب کرده است. ایران نیز از این موضوع مستثنا نبوده و به همین دلیل بیکاری دانش آموختگان در ایران در چارچوب بیکاری ساختاری تحلیل می‌گردد ( امیری، 1388).
در این شرایط آموزش رسمی تبدیل به غربال کنندهای میشود که متقاضیان شغل را سرند میکند. در نتیجه، مشاغلی که قبلا به وسیله افراد دارای صلاحیت آموزشی کمتر احراز میشدند، اکنون نیاز به تحصیلات بالاتری دارند. این امر ممکن است تا بالاترین مراحل آموزشی نیز ادامه یابد که در آن نظام آموزشی به پناهگاهی برای بیکاران تحصیلکرده درآید. در این شرایط آموزش و بیکاری شدیدا به یکدیگر گره میخورند، به این معنی که چون یادگیری تحصیلکردهها در مقاطع پایین بیشتر است، دانش-آموزان و دانشجویان برای فرار از بیکاری به دنبال آموزش بیشتری میروند تا بتوانند شانس خود را در به دست آوردن شغل افزایش دهند و لذا فشار تقاضا برای آموزش عالی بیشتر میشود. اکنون اگر در این شرایط نظام آموزش عالی نیز دولتی و رایگان باشد، تقاضا برای ورود به دانشگاهها دو چندان میشود، زیرا با توجه به اینکه فرد بیکار است، هزینه فرصتهای از دست رفته وی تقریبا صفر است و آموزش عالی رایگان نیز چندان پرخرج نیست و فرد بیکار ترجیح میدهد که مدرک بالاتری را کسب کند. (چیت ساز قمی،1379). در واقع مسالهی مهمی که در رابطه با ساختار بیکاری و اشتغال مطرح است رویارویی با پدیدهی کمبود یا نبود فرصتهای شغلی یا اشتغال نامناسب دانشآموختگان دانشگاهی است که به ویژه در دههی اخیر در ایران بروز کرده است و هر سال حادتر می‌شود، زیرا در سالهای اخیر، در ایران نیز همچون بسیاری از کشورهای در حال توسعه، جمعیت در حال تحصیلات عالی از لحاظ کمی رشد قابل توجهی داشته است. لذا فرایند جذب و پذیرش دانشجو از سوی دانشگاههای کشور باید در راستای بازار کار و متناسب با نیازهای جامعه باشد و بایستی بین موسسات آموزشی و بازار کار تعامل برقرار شود (صیدایی، 1390: 242).
تعریف شغل
شغل در جوامع مهم اصلی را در هویت اجتماعی فرد دارد و در فرایند اجتماعی شدن، کسب مهارتهای شغلی از عناصر عمده آن است. اشتغال وسیلهای است که فرد از مجرای آن به صحنه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی کشانده میشود و نه تنها استمرار و انسجام جامعهاش را سبب میشود، بلکه از این رهگذر میتواند نیازهای مادی و معنوی خویش را نیز تامین کند) چامپمن، (2009.
انتخاب شغل و مفاهیم آن
انتخاب شغل فعالیتی است پویا و هدفمند که با توجه به خودپنداری، ارضای نیازها و توان تصمیمگیری در درون شیوه زندگی فرد رخ میدهد. پویایی در انتخاب شغل مبین تحرک، تغییرپذیری، خلاقیت و شادابی است. انسان علاوه بر جستجوی شغل باید در جهت یادگیری خصوصیات مشاغل تلاش کند و برای موفقیت در بازارکار به طور مستمر بر دانش و مهارتهای شغلی خود بیفزاید. هدفمندی انتخاب شغل به این معناست که انسان از طریق اشتغال در صدد است از احساس حقارت و وابستگی به دیگران رها شود و احساس برتری و استقلال کند و به ایجاد و توسعه روابط اجتماعی با اطرافیان بپردازد. اشتغال امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و پایه و اساس تمام پیشرفتهای انسان و جامعه بشری به حساب میآید (شفیع آبادی، 1390،54).
تصمیم گیری درباره انتخاب شغل و حرفه، یکی از مهم ترین و سرنوشت سازترین موضوعات در زندگی هر فرد به حساب میآید. امروزه پیچیدگی و دگرگونی دنیای کار، سرعت فزاینده رشد تکنولوژی، تقاضاهای روزافزون برای ورود به برخی مشاغل و نیاز به کسب دانش و مهارتها با توجه به تفاوتهای فردی، موجب شده تا این موضوع مورد توجه دانشمندان علم روان شناسی و مشاوره شغلی قرار بگیرد ( ثنایی، 1380).
مفاهیم انتخاب شغل
برای اینکه بتوان مفاهیم انتخاب شغل را به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد، پیرامون موارد زیر بحث میشود:
1-تصادفی یا اصولی بودن انتخاب:
در نظریه انتخاب شغل به طور تصادفی عقیده بر آن است که انسان به طور شانسی و بدون اراده قبلی شغل خود را بر میگزیند. در نظریه اصولی بودن انتخاب شغل، عقیده بر آن است که انسان نقش فعالی را در تعیین شغل خود بر عهده دارد و ارگانیسم انسان در برابر محرک خارجی به ایجاد پاسخی مناسب اقدام مینماید.

 

نمودار تغییر قیمت
نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

1 نظر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

whatsuptelegrammailpinterest
logo

استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643