مقاله و مبانی نظری ابرازگری هیجان
در قالب word و در 15 صفحه و قابل ویرایش دارای منابع 2024 و 1402
فهرست مطالب::
ابرازگری هیجان
ابرازگری هیجان و و سبک های آن
اهمیت ابرازگری هیجانی در سلامت روان
منابع ابرازگری هیجان
تکنیکهای ابرازگری هیجان
تفاوتهای جنسیتی در ابرازگری هیجان
تفاوتهای فردی در ابرازگری هیجانی
نقش فرهنگ و قوانین نمایش در ابرازگری هیجانی
منابع
ابرازگری هیجان و و سبک های آن
ابرازگری هیجان بهعنوان یکی از مؤلفههای اصلی هیجان، به نمایش بیرونی هیجان، بدون توجه به ارزش (مثبت یا منفی) یا شیوه تجلی آن (چهرهای، کلامی، بدنی یا رفتاری) اطلاق میشود. همچنین ابراز هیجان شامل تغییرات رفتاری همراه هیجان نظیر تغییرات چهره، صدا، ژستها و حرکات بدن است. لبخند زدن، اخم کردن، گریه کردن یا گریز نمونههایی از ابراز هیجان هستند (بهدوست، پورشهریاری و حسینیان، 1400).
برای نحوه ابراز هیجان سه سبک معرفی شده است.
1- سبک ابرازگری هیجانی که به نمایش بیرونی هیجان بدون توجه به ارزش (مثبت یا منفی) یا روش (چهرهای، کلامی و حالت بدنی) گفته میشود (کرمی، 1400).
2- سبک کنترل هیجانی که گرایش به بازداری در ابراز پاسخهای هیجانی است. معمولاً برای این سبک چهار ساختار مستقل به شکلهای بازداری هیجانی (تمایل به بازداری و سرکوب هیجان تجربه شده)، نشخوار (تکرار ذهنی رویدادهای هیجانی ناراحتکننده)، کنترل پرخاشگری و کنترل خوشخیم (کنترل تکانههای آشفته کننده در طی انجام کار) عنوان میشود (قلیزاده و فرخزاد، 1399). بازداری هیجانی به کاهش ابراز عاطفی، چه به طور ارادی مانند بازداری فعال و چه به طور غیرارادی، اطلاق میشود. راجر، بازداری هیجانی را تمایل به بازداری و سرکوب هیجان تجربه شده، تعریف میکند (پرداتو، دیوید و مافی، 2020). بازداری هیجانهای مختلف و شیوههای بازداری در افراد متفاوت است. علاوه بر تفاوتهای فردی ماهیت، زمینه اجتماعی، بر سهولت بازداری ابراز هیجان تأثیر میگذارد. بهعنوانمثال، مردم انتظار دارند که در بعضی از موقعیتها احساسات واقعی خود را بازداری کنند. بازداری بعضی از هیجانها از بازداری هیجانهای دیگر دشوارتر است. بازداری هر هیجان، زمانی که خیلی شدید است، مشکلتر به نظر میرسد و زمانی که فقط به طور جزئی احساس میشوند، مشکل است، زیرا مردم برای شروع چنین احساسات یا نیاز برای بازداری آن، کمتر هوشیارند. بازداری بعضی از شیوههای ابراز هیجان از بقیه دشوارتر است. بهعنوانمثال، بازداری علائم هیجان در صدا از بازداری چهرهای و بازداری ابراز چهرهای از بازداری علامت هیجان درحرکت بدن مشکلتر است (زینچینگو، کاتز، اسکروگر و کانسک، 2020). در این راستا، کینگ معتقد است که بازداری در زمینه ابراز هیجان برای تبیین ارتباط بین ابراز هیجان و سلامت به کار میرود. به اعتقاد فروید، بازداری هیجانی، یک علت مهم بیماری روانشناختی است و صحبت درمانی او برای رهاسازی «عاطفه خفه شده» یا ابرازی که به شدت کاهش یافته بود، طراحی شد. علیرغم تغییرات اساسی در نظریه اولیه فروید در مورد عوامل بیماریزا که در دهههای بعدی اتفاق افتاد، این باور که بازداری هیجانی ممکن است به آشفتگی روانشناختی منجر شود، به عنوان محور اصلی، در رواندرمانی روان پویشی، باقی مانده است و مطابق با آن، یک هدف مهم در درمانهای ابرازگر، رسیدن به ابراز کاملتر (بهعنوانمثال، بازنمایی در آگاهی هوشیار، تجربه و ابراز در موقعیت درمانی) پاسخهای هیجانی بازداری شده است (رفیعی بنیالصادق، 1399). به اعتقاد گروس و لونسون (1997) نیز بازداری رفتار ابرازگر هیجانی، فرد را از تجربه ذهنی هیجانهای منفی، مانند غم رها نمیکند و بنابراین، پنهان کردن هیجانهای فرد امکان ندارد که بتواند به عنوان روشی برای تخفیف احساس منفی، به ایجاد احساس بهتر کمک کند. آنان معتقدند که این یافته، به معنی این نیست که محدود کردن تکانههای هیجانی (مانند ضربه زدن یا فریاد زدن) هرگز مطلوب نباشد، بلکه به راحتی میتوان شرایطی را تصور کرد که تحت آن، کم کردن رفتار ابرازگر برای سلامت روانشناختی خود و دیگران بهتر است. بهعنوانمثال کاهش، جلوههای افسرده ساز ممکن است احتمال دریافت کمک و زنجیرههای با فاصله از جلوههای عاطفی منفی دوطرفه را افزایش دهد و تعامل زناشویی را بهبود بخشد (وندنبورگ، شلبی، کادول، اوسالیوان و کیف باتلر، 2018).
باتلر بر این باور است که بازداری تجربه ذهنی، هیجانهای منفی را کاهش نمیدهد، بلکه یک راهبرد نامؤثر برای کاهش آشفتگی روانشناختی است و اگر به طور نظامدار به کار رود، میتواند به خلقهای منفی مزمن مانند افسردگی منجر شود و روابط حمایتکنندهای را که برای سلامت سودمند است، محدود نماید (تسای و لو، 2018). پنیبر (2002) نیز با طرح یک نظریه راجع به بازداری، اظهار داشتند که شکست برای مواجهه با رویدادهای تنیدگی زا، به سلامت کمتر منجر میشود. فرض اساسی نظریه مذکور این است که فرایند فعال بازداری افکار، احساسها و رفتار، نیازمند کار زیستی است و وقتی که افراد نیاز به محبت در مورد تجارب آسیبزا را بازداری میکنند و هیجانهایشان را بروز نمیدهند، تنیدگی جایگزین شده در بدن آنها، به افزایش آسیبپذیری به فرایند تنیدگی بیماری منجر میشود (فرنزل، گوتز و استاکینگ، 2024). همچنین بک (2000) یک دیدگاه اجتماعی- تحولی ارائه داد که در آن، یک تبیین نظری جامع برای ارتباط مؤلفههای زیستی-روانی-اجتماعی بازداری هیجان مطرح میشود. بک عقیده دارد که افراد یاد میگیرند که حالتهای هیجانی خود را به وسیله یک فرایند پسخوراند اجتماعی برچسب بزنند و درک کنند. این فرایند در شرایط روابط صمیمی روی میدهد. ماهیت گیجکننده این روابط در افراد متعارض هیجانی، انتظار میرود که توانایی این افراد را برای استنباط و بیان حالت هیجانی آنها، کاهش دهد (برگمن، کامینگز و دیویس، 2014؛ به نقل از رنجبربهادری، 1401).
همانگونه که روابط صمیمی به عنوان مکانیسمهای تنظیمی- زیستی کار میکند، مکانیسمهای زیستشناختی درون فرد، به وسیله پسخوراند ابرازگر در دیگران تنظیم میشود. یقیناً و برای درک کامل مکانیزمهایی که تعارض به وسیله آن تندرستی را متأثر میسازد، باید به سه سطح تحلیل روانشناختی، زیستشناختی و اجتماعی و همینطور روابط بین این سطوح توجه نمود. الگوی عدم تناسب پسخوراند اجتماعی باک ممکن است تبیین کند که چرا افراد متعارض هیجانی هم تندرستی و هم دسترسی به حمایت اجتماعی کمتری را گزارش میدهند (برایان، یانگ، لوکاس و کوئیست، 2018).
3- سبک دوسوگرایی در ابراز هیجان به معنای تردید داشتن نسبت به ابراز هیجان تعریف میشود؛ در دوسوگرایی، فرد همزمان هم تمایل به ابراز هیجان و هم تمایل به بازداری آن را تجربه میکند. درواقع میتوان گفت؛ بین سبک مورد علاقه فرد و سبک معمولی وی در رابطه با ابراز هیجان، تعارض وجود دارد. دوسوگرایی در ابراز هیجان دارای انواع مختلفی است. گاهی فرد، تمایل به ابراز هیجان دارد ولی توانایی انجام آن را ندارد؛ ممکن است بدون تمایل، هیجانی را ابراز کند؛ یا اینکه هیجانی را ابراز کند و سپس از این کار پشیمان شود. هرچند بر اساس این تعریف، فرد دوسوگرا میتواند ابرازگر یا غیر ابرازگر باشد (وانگ، وانگ و لو، 2018). دوسوگرایی در ابراز گری هیجانی، گرایش به ابراز هیجان ولی ناتوان از ابراز آن، ابراز هیجان بدون تمایل واقعی و یا ابراز کردن و سپس پشیمان شدن است. از طرفی، ابرازگری هیجانی به نمایش بیرونی هیجان بدون توجه به ارزش (مثبت و منفی) یا روش چهرهای، کلامی و حالت بدنی گفته میشود (مهبودی، 1400). همچنین، دوسوگرایی ممکن است به عنوان احساسهای هیجانی به سرعت متغیر یا به طور همزمان شدید و متضاد به یک شیء تعریف شود. ساختار دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی و شیوه مقابله سرکوبگر و یا حالت دفاعی داشتن سرکوبگر، ممکن است به واسطه فرایند بازداری مشترک، ویژگیهای مشابه بسیار زیادی داشته باشد. دوسوگرایی در ابراز هیجان ممکن است به عنوان یک صفت هیجانی به کار رود که در کنار گرایشهای جهانی یا قوانین نمایش فرهنگی روی تجربه هیجانی تأثیر میگذارد. دوسوگرایی را بعضی افراد آزادانه و ظاهراً بدون نگرانی از پیامدهای آن ابراز میکنند؛ ولی برخی دیگر در انتقال حالتهای هیجانی خود محافظهکارند (تسای و لو، 2018).
قسمتی از منابع
اعتمادی، مهری (1397)، اثربخشی سایکودرام (روان نمایشگری) بر ابرازگری هیجانی، روابط بین فردی و کیفیت زندگی زنان متأهل، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد.
بهدوست، پریسا، پورشهریاری، مهسیما و حسینیان، سیمین (1400)، مقایسه الپوهای ارتباطی، سبکهای ابراز هیجان و میزان صمیمیت در بین زنان خیانتدیده و عادی، فصلنامه علمی-پژوهشی زن و جامعه، دوره دوازدهم، شماره 45، ص 13-1.
دانایی، نسرین(۱۳۹۸). مدیریت هیجان. انتشارات سخن.
داوودیفر، خشایار (1398)، اثربخشی روان نمایشگری بر کمرویی، خودکارآمدی اجتماعی و ابرازگری هیجانی در دانشآموزان پسر کمروی شهر ایذه، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید چمران اهواز.
رفیعی بنی الصادق، سیده طاهره (1399)، پیشبینی احساس تنهایی بر اساس دوسوگرایی در ابراز هیجان و ترس از صمیمیت در زنان معلم فنی حرفهای شهرستان قم، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه قم.
رنجبر بهادری، شراره(۱۴۰۱).تعیین اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر ابرازگری هیجان و تمایزیافتگی زنان خیانت دیده. رساله دکتری روانشناسی عمومی ،دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل.
شیرخانی، محمدرضا (1399)، بررسی رابطه سلامت معنوی و ابرازگری هیجانی با تحمل ناکامی دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهرستان اردکان، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اردکان.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643