مقاله و مبانی نظری اعتیاد و ذهن آگاهی و نشخوار فکری
در قالب word و در 62 صفحه و قابل ویرایش
فهرست مطالب
2-1 مقدمه
2-2 مبانی نظری پژوهش
شرح متغیرها و روابط آنها
2-2-1 مت آمفتامین
2-2-2 عود مصرف مواد
2-2-3 ذهن آگاهی
2-2-4 اعتیاد
2-2-4-1 اعتیاد و ذهن آگاهی
2-2-4-2 اعتیاد و استرس
2-2-5 درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» یا MBSR
2-2-6 نشخوار فکری
2-2-6-1 نشخوار فکری و استرس
2-2-7 تنظیم هیجانی
2-2-7-1 تنظیم هیجا نی و استرس
2-2-7-2 تنظیم هیجانی و نشخوار فکری
2-2-8 اعتیاد و موج سوم رفتار درمانی
2-2-8-1 شناخت درمانی بر پایۀ ذهن آگاهی (MBCT)
2-2-8-2 رفتاردرمانی جدلی(DBT)
2-2-8-3 درمان قبول و تعهد (ACT)
2-2-9 درمان های دیگر بر پایۀ ذهن آگاهی (در درمان اعتیاد)
2-2-9-1 مدل پیشگیری از بازگشت بر پایۀ ذهن آگاهی (MBRP)
2-2-9-2 خود- طرحواره درمانی معنوی (3-S)
تاریخچۀ موضوع
2-2-9 تاریخچۀ مواد مخدر منجمله شیشه
2-2-10 تاریخچۀ ذهن آگاهی
2-2-11 تاریخچۀ درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» (MBSR)
2-2-12 تاریخچۀ درمان های مختلف در درمان اعتیاد
2-2-12-1 درمان های شناختی رفتاری منجمله ماتریکس
2-2-12-2 تلفیق درمان های شناختی رفتاری و ذهن آگاهی
2-2-13 تاریخچۀ مطالعه دربارۀ نشخوار فکری
2-2-14 تاریخچۀ مطالعه در بارۀ تنظیم هیجانی
بررسی تئوری ها در خصوص موضوع پژوهش
2-2-15 تئوری ها در خصوص اعتیاد و عود مصرف
2-2-15-1 تئوری انگیزه
2-2-15-2 تئوری جلوگیری از عود مصرف مواد مارلات و گوردون
2-2-15-3 تئوری مواجهه با سرنخ
2-2-15-4 تئوری های زیر بنایی درمان های جلوگیری از عود مصرف مواد
2-2-16 تئوری ها در خصوص نشخوار فکری
2-2-17 تئوری ها در خصوص تنظیم هیجانی
2-3 بررسی پژوهش های انجام شده در خصوص موضوع
2-3-1 پیشینه پژوهش در خارج از کشور
2-3-2 پیشینۀ پژوهش در ایران
2-3-3 جمع بندی پیشینۀ پژوهش ها در خارج و ایران
منابع و مأخذ
2-2-9 تاریخچۀ مواد مخدر منجمله شیشه
نژاد انسانی همیشه به دنبال چندین هدف در زندگی خود از قبیل رهایی از درد، تسلط بر دیگران و مواردی از این قبیل بوده است. در مورد رهایی از درد، او به ارزش موادی که او را از این درد و رنج میرهاندند پی برد. (برایسون و فراست، 2012) در کتاب خود در بارۀ تاریخچۀ مواد مخدر اینگونه بیان میکنند:
اپیوم یا تریاک احتمالاً اولین ماده ای بوده است که در سومر (قدیمیترین تمدن شناخته شده) در حدود 5000 سال قبل از میلاد مسیح به کار میرفته است، سومریان این اجازه را داشته اند که محصولات زیاد که بدون شک تریاک یکی از آنها بوده است کشت و ذخیره کنند، این ماده نه تنها برای درد بلکه برای لذت و خواب هم به کار میرفته است.... تریاک در طی سالهای 1292 تا 1550 قبل از میلاد مسیح به مصر آورده شد، گفته میشود که فراعنه آنها را در باغ های خود میکاشتند و این ماده در نقاشی های باستان به تصویر کشیده شده است، کاربرد «پاپی» برای کاهش رنج و فراموشی غم ها در ایلیاد و اودیسه هومر هم شرح داده شده است.... پزشکان یونان هم کاربرد این ماده را در آثار خود شرح داده اند. (صص 4-3)
با گذشت زمان انواع مختلف مواد مخدر و با اثرات جدید روی کار آمدند. بنا به گفتۀ برایسون و فراست (2012)، به تدریج و با گذشت زمان پزشکان بخصوص در ارتش به این نکته پی بردند که انرژی و تحمل از ماده ای به نام کوکائین ایجاد میشود و از آن برای خود و سربازان استفاده کردند، البته پزشکان دیگری هم بودند که با دسترسی عمومی افراد به اینگونه مواد جنگیدند.
اشنایدر (1974، به نقل از کرینگ و همکاران، ترجمه شمسی پور، 1388)، در بارۀ تاریخچۀ تولید آمفتامین ها چنین بیان میکند:
در دهۀ 1920، داروشناس آمریکایی چینی تبار به نام کو کیوئی چن در جستجوی درمانی برای آسم، توصیف داروها را در چین باستان مطالعه کرد. وی دریافت که از برگ های یک درختچۀ بیابانی به نام ماهو آنگ (از خانواده افدرا) به عنوان دارویی موثر بارها تمجید شده است. چِِن پس از تلاش نظام مند توانست الکالوئیدی به نام افدرین را از این گیاه جدا کند که واقعاً در درمان آسم بسیار موثر از آب درآمد. اما اتکا به این درختچه برای بدست آوردن دارو چندان ثمربخش قلمداد نشد، و به همین دلیل تلاش ها برای ساخت جایگزین مصنوعی شروع شد. آمفتامین ها نتیجۀ این تلاش ها بود. اولین آمفتامین، یعنی بنزدرین در سال 1972 به طور مصنوعی ساخته شد و آمفتامین های دیگر مدت کوتاهی پس از آن ساخته شدند.... (ص 394)
ترکیبات آمفتامین و از جمله متامفتامین از انواع جدید مواد مخدر هستند که به صورت جهانی و منجمله در ایران به معضل بزرگی تبدیل شده است. بر اساس گفتۀ کرینگ و همکاران (2007، ترجمۀ شمسی پور، 1388)، «مت آمفتامین در شکل کریستالیِ شفاف خود، معمولاً «مت کریستالی» یا «یخ » گفته میشود که هَوَس آن بسیار شدید است و اغلب چند سال پس از قطع مصرف آن ادامه مییابد» (ص 396). بنا به گفتۀ سادوک و سادوک (ترجمه رضاعی، 1387)، «آمفتامین ها در بریتانیا، استرالیا، آسیا، و چندین کشور اروپای غربی پس از حشیش و ماری جوانا رایج ترین داروی غیرمجاز هستند» (ص 509). کاربرد متامفتامین مشکل رو به گسترش و قابل توجهی در آمریکا است (آنجلینا و همکاران، 2000) و یا موسسه ملی راهکارهای کنترل مواد مخدر (2003) اعلام میدارد که کاربرد متامفتامین در آمریکا به صورت اپیدمی درآمده و هم اکنون مشکل برجسته در بین مواد مخدر دیگر است که بیشتر هم بر نواحی روستایی و نیمه روستایی تأثیر گذاشته است. فارل و همکاران (2002)، در کتاب خود در مورد تاریخچۀ مت آمفتامین در نواحی آسیا اینگونه بیان میکنند:
.... گذشته از ژاپن، امروزه در دیگر نواحی از قبیل چین، اندونزی، مالزی، فیلیپین، سینگاپور و تایلند هم مصرف مت آمفتامین به معضل اجتماعی تبدیل شده است.... در تایلند، مت آمفتامین اولین بار به صورت فرآوردۀ دارویی به نام «متدرین» در دسترس بوده است که به تدریج در بین رانندگان کامیون، کارگران کارخانه، و دیگر گروه های حرفه ای به نام «یاما» با نقش سر اسب بر روی قرص محبوب شد و در نهایت منجر به کنترل های حکومتی بر روی این ماده شد. (صص 11-10)
یکی از عوامل شیوع باور نکردنی مصرف مت آمفتامین در سطح جهانی سهولت ساخت آن است. بر اساس گفتۀ کرینگ و همکاران (ترجمه شمسی پور، 1388)، «زمانی مواد شیمیایی لازم برای ساخت مت آمفتامین مانند افدرین به راحتی در دسترس بود، تصویب قوانینی مانند حکم سال 1996 در بارۀ کنترل مت آمفتامین باعث کاهش عرضۀ این ماده شد اما افدرین کاذب، مادۀ مشترک در بسیاری از داروهای ضد احتقان بدون نسخه، جایگزین آن شد که به راحتی در دسترس عموم است» (ص 397).
-2-12-2 تلفیق درمان های شناختی رفتاری و ذهن آگاهی
همان گونه که قبلاً گفته شد، از بین درمان های مختلف، درمان شناختی رفتاری محبوبیت زیادی را به منظور درمان سوء مصرف مواد کسب کرد و از سویی درمان بر پایۀ ذهن آگاهی هم وارد دنیای پزشکی شد. وارد شدن درمان بر پایۀ ذهن آگاهی به دنیای درمان زمینه را برای وارد شدن این درمان به منظور درمان سوء مصرف مواد مخدر آماده کرد. پایه های تئوریکی برای ترکیب ذهن آگاهی با جلوگیری از عود مصرف شناختی رفتاری سنتی (مارلات، 2002) بیان میدارد که ذهن آگاهی ممکن است باعث گسستگی و رها شدن از افکار و احساسات مرتبط با مواد شود و از رشد الگوهای فکری که به عود منتهی میشوند جلوگیری کند (تیزدیل، 1997، به نقل از بوئن و همکاران، 2009).
زگیرسکا و همکاران (2009) بیان میدارند که علاقۀ فزاینده به پزشکی مکمل و جایگزین، خصوصاً درمان هایی که جسم و ذهن را همزمان تحت تأثیر قرار میدادند باعث روی آوری به تحقیقاتی شد که ارزش اثرات «مراقبه» را در دامنه ای از زمینه های کلینیکی منجمله مشکلات مربوط به اعتیاد بررسی میکند. برزلین و همکاران (2002) بیان میدارند که ترکیب درمان شناختی رفتاری و ذهن آگاهی به خصوص در جمعیت هایی که گذشته از اعتیاد مبتلا به اختلالات عاطفی و خلقی همایند هم هستند نتیجۀ درمانی قویتری به دنبال دارد.
درمان های معروفی که از ترکیب درمان شناختی رفتاری و ذهن آگاهی به وجود آمده اند و در درمان اعتیاد استفاده میشوند شامل «شناخت درمانی بر پایۀ ذهن آگاهی»، «رفتار درمانی جدلی»، «درمان قبول و تعهد»، و «پیشگیری از بازگشت بر پایۀ ذهن آگاهی» میباشند. هیز (2004) بیان میدارد که درمان های «رفتار درمانی جدلی»، «درمان شناختی بر پایۀ ذهن آگاهی»، و «درمان قبول و تعهد»، به موج سوم درمان های شناختی معروفند که همه در خود عنصر ذهن آگاهی را دارا میباشند.
عنصر درمانی «ذهن آگاهی» در درمان های دیگری از قبیل درمان موریتا، درمان تجربی، رویارویی درون نگری، آگاهی فراشناختی (نوعی تمرکززدایی)، و درمان هیجان- محور، عامل مهم درمانی محسوب میشود؛ این درمان ها در اعتیاد هم استفاده میشوند (کومار و همکاران، 2008).
به عنوان مثال، پایه تئوریکی و قوانین درمانی مرتبط به درمان موریتا اقتباس شده از زِن بودایی (مانند رشد «من»، وحدت جسم و روح، طبیعت درونی و بیرونی، و قوانین پوچی) است (واتاناب و مک لیدت، 2003)، این محققان بیان میدارند که موسس این درمان، بهبودی بیماران را نه در رهایی از ترس بلکه در قبول درونی این ترس ها که هم راستا با اصول اساسی زِن است، میداند. هافمن (2008) در رابطه با ارتباط «درمان قبول و تعهد» و درمان موریتا بیان میدارد که این درمان برگرفته از درمان موریتا (که 80 سال پیش در ژاپن ابداع شده است) است و باید از اصطلاح موج سوم برای درمان قبول و تعهد خودداری کرد. بنا به گفتۀ واتاناب و مک لیدت (2003)، در ژاپن، درمان موریتای سنتی برای بیماران با اختلالات اضطرابی نوروتیک (به خصوص با علائم فوبیا و هیپوکندریا) به کار میرود که شامل یک دورۀ هفت روزۀ ایزوله و سخت (در تختخواب) و سپس شروع مرحله به مرحلۀ درمان حرفه ای است.
درمان دیگری که عنصر ذهن آگاهی را در خود دارا است و برای سوء مصرف مواد هم استفاده میشود، «درمان شناختی رویارویی- محور» است. به گفتۀ کومار و همکاران (2008) این درمان در اصل برای افسردگی به کار میرود و متشکل از 24-20 جلسۀ درمانی در طول دوره ای از سه فاز است، آموزش مراقبه ی ذهن آگاهی یکی از عناصر مهم این درمان ترکیبی است.
گشتالت درمانی، درمان دیگری است که شاید بتوان آن را اقتباس شده از عناصر درمانی ذهن آگاهی دانست. فردریش پرلز (1970-1893)، بانی درمان گشتالتی و استاد به کارگیری مفاهیم گشتالتی برای آگاه کردن هر چه بیشتر افراد از خود و بدنشان بود؛ پرلز میگوید «برای آزاد شدن از مایا (لایۀ جعلی و خیالی وجود) باید ذهن خود را رها کنیم و به حواسمان بپردازیم، این رها کردن ذهن در واقع تغییر اساسی در هوشیاری است که با این هوشیاری میتوانیم با تمام حواسمان، واقعیت خود و دنیایمان را تجربه کنیم» (پروچاسکا و نورکراس، 1389، ترجمۀ سیدمحمدی، ص 233) که این امر همان چیزی است که در ذهن آگاهی صورت میپذیرد. کُری (1389، ترجمۀ سیدمحمدی) هم در کتاب خود بیان میکند که «زمان حال مهمترین زمان در درمان گشتالتی است، یکی از خدمات اصلی رویکرد گشتالت، تأکید آن بر یادگیری درک کردن و تجربه کردن کامل زمان حال است» (ص 217) که این درست همان تأکیدی است که در آموزش های ذهن آگاهی هم وجود دارد.
2-2-15-4 تئوری های زیر بنایی درمان های جلوگیری از عود مصرف مواد
پایه های نظری برای درمان های جلوگیری از عود مصرف مواد کنونی منجمله مدل درمانی ماتریکس به تئوریسین های رفتار گرا و شناخت گرا که در واقع نوعی جدایی از دیدگاه روان کاوی محض بوده است، برمی گردد. تاد و بوهارت (1999، ترجمه فیروز بخت، 1379) بیان میدارند که «رفتار گرایی اولیه از جهت مخالفت با برداشت های ذهن گرایانه و تأکید بر رفتارها و وضعیت های قابل مشاهده، مغایر روان درمانی سنتی بوده، به عنوان مثال رفتارگرایان افراطی همچون بی. اف. اسکینر معتقدند بدون توجه به آنچه در سر انسان ها میگذرد با اتکای صرف به اصول یادگیری و شرطی شدن میتوان رفتار انسان را تبین کرد» (ص 343). بنا به گفتۀ کُری (2005، ترجمه سید محمدی، 1389)، «رویکرد رفتاری از دهۀ 1950 و اوایل دهۀ 1960 آغاز شد، رفتار درمانی امروزی را با در نظر گرفتن چهار زمینۀ گسترش عمده میتوان شناخت: «شرطی سازی کلاسیک» توسط ایوان پترویج پاولف، «شرطی سازی کنشگر» توسط جوزف ولپی و بی اف اسکینر، «نظریۀ یادگیری اجتماعی» توسط آلبرت بندورا و ریچارد والترز، و «درمان های شناختی-رفتاری» توسط آلبرت الیس، آرون بک، و دونالد مایکنبام » (صص 6-254). رفته رفته گرایش به سمت درمان هایی که بر یایۀ شناخت افراد بودند شکل گرفت. «شناخت درمانی جدید از اواسط دهۀ 1950 میلادی با رفتار درمانی عقلانی- هیجانی آلبرت الیس آغاز شد، رویکرد الیس که به روش ABC معروف است، بر این اساس بنا نهاده شده که چگونه وقایع یا «حوادث تحریک کننده» تحت تأثیر «باورهای ما» قرار گرفته و در نتیجۀ این باورها «واکنش های عاطفی و یا عواقب رفتاری» ایجاد میشود» (شاملو، 1387، ص 6-285). «آرون تی. بک که در سال 1921 در آمریکا متولد شد همانند آلبرت الیس، از خاستگاه روان کاوی به پیشگامی درمان شناختی رسید، موضوع پژوهش اولیه و تمرکز بالینی او افسردگی بود، اما به اختلال های سوء مصرف مواد، اختلال های اضطرابی، و اختلال های شخصیت گسترش یافت» (پروچاسکا و نورکراس، 1999، ترجمه سید محمدی، 1389 ،صص 4-423). چگونگی ابداع رفتار درمانی شناختی ریشه در مجموعه ای از تحقیقات و تئوری های افراد ذکر شده دارد ولی مؤسس اصلی آن آرون بک است. «مشاهدات او از افکار و احساسات بیماران با تئوری های روان کاوی رایج جور نبود، همزمان با آرون بک، تعدادی از روان شناسان در آمریکا هم در حال بررسی عقاید اسکینر در مورد شرطی سازی کنشی برای مشکلات بالینی بودند که ترکیبی از این کاووش ها منجر به ابداع «رفتار درمانی شناختی» توسط آرون بک شد» (دیویدسون، 2008، ص 1). امروزه از این درمان و ترکیب آن با دیگر درمان ها برای درمان اعتیاد و جلوگیری از عود مصرف مواد استفاده میشود.
پیشینه خارجی
گریسون و همکاران (2011)، در پژوهش خود با عنوان «تغییرات در معنویت و بالا رفتن کیفیت سلامت زندگی با کاربرد درمان کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی»، تعداد 279 نفر را به صورت نمونه گیری در دسترس (از کلینیک کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی) انتخاب و با استفاده از ابزارهای 1- مقیاس ذهن آگاهی شناختی- عاطفی (فرم تجدید نظر شده) 2- مقیاس تجربیات معنوی روزانه و 3- فرم کوتاه مقیاس سلامتی 12 آیتمی به این نتیجه رسیدند که کاربرد درمان کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی باعث بالا رفتن معنویت و افزایش سلامت روانی در آزمودنی ها میشود.
کرامر و همکاران (2012)، در پژوهشی سیستماتیک با هدف بررسی «تأثیر درمان کاهش استرس بر یایۀ ذهن آگاهی بر کمردرد: فراتحلیل» تعداد 25 مقاله را انتخاب که از بین اینها فقط 3 مقاله با متن کامل و به روش آزمایش کنترل شدۀ تصادفی واجد شرایط بودند. در این سه پژوهش 117 آزمودنی با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بودند که در دو تا از آنها، گروه لیست انتظار (گروه کنترل) هم وجود داشت. ابزارهایی که در این سه پژوهش به کار رفته بودند شامل 1- مقیاس آنالوگ بینایی 2- پرسشنامۀ درد مَک گیل 3- پرسشنامۀ ناتوانی رولاند موریس 4- پرسشنامۀ قبول درد مزمن 5- شاخص کیفیت خواب پیتسبورک 6- مقیاس خود کارآمدی درد مزمن 7 - مقیاس ذهن آگاهی و 8- پرسشنامۀ 5 وجهی ذهن آگاهی بودند. بر اساس گفتۀ محققان این پژوهش، این تحقیق مدارکی دال بر مؤثر بودن درمان MBSR در کوتاه مدت برای کاهش درد یا ناتوانی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن ارائه میدهد؛ نمونۀ بزرگتر آزمودنی ها، مداخلات کنترل شدۀ کافی، و پیگیری های دراز مدت میتواند تأثیرات آشکار این درمان را در این گروه از بیماران بیشتر به اثبات برساند.
مالبیوف- هرتیوبایس و همکاران (2013)، در پژوهشی با هدف بررسی «تأثیر مداخله بر پایۀ ذهن آگاهی در کودکان و نوجوانان مبتلا به سرطان» تعداد 40 نفر را از بین افراد 18-11 ساله مبتلا به سرطان که به صورت داوطلب در فرانسه کاندید شده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و آنها را در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار دادند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل 1- مقیاس های افسردگی و اضطراب بِک برای جوانان (توسط پیرسون، 2002) 2- مقیاس سنجش عاطفۀ مثبت و منفی کودکان (توسط واتسون، کلارک، و تِلِگن، 1988) 3- پرسشنامۀ کیفیت زندگی کودکان سرطانی (توسط وارنی و همکاران، 1998) و 4- شاخص کیفیت خواب پیتزبرگ (توسط بایسی و همکاران، 1988) بودند. محققان با بررسی نتایج به این نتیجه رسیدند که ذهن آگاهی روی کیفیت زندگی، خواب، و خلق کودکان و نوجوانان سرطانی تأثیر گذاشته و باعث میشود که آنها بهتر بتوانند سرطان و مشکلات مربوط به این بیماری را قبول و با آن زندگی کنند. همچنین تأثیر ذهن اگاهی بر سلامت روانی و جسمی این جمعیت خاص باعث بالا رفتن توانایی روحی و جسمی این بیماران در مقابله با بیماریشان میشود.
پیشینه داخلی
فيلي و همکاران (1391)، در پژوهش خود با عنوان «مقايسه اثربخشي روش درمان شناختي- رفتاري با روش درمان شناختي مبتني بر حضور ذهن تيزدل بر نشخوار فکري زنان نابارور افسرده» تعداد 30 نفر که افسرده تشخيص داده شدند، به صورت نمونه گيري هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفي در سه گروه مساوي جايگزين شدند. آنها با استفاده از ابزارهای 1- آزمون افسردگي بک 2- مقياس پاسخ به نشخوار فکري و 3- اجراي مصاحبه تشخيصي به وسيله روان پزشک به این نتیجه دست یافتند که روش هاي درماني شناختي- رفتاري و درمان شناختي مبتني بر حضور ذهن تيزدل از کارآيي لازم براي درمان افسردگي برخوردار هستند، اما درمان حضور ذهن به واسطه عود کمتر ارجحيت بيشتري دارد.
کمرزرين و همکاران (1391)، در پژوهش خود با هدف بررسی «اثربخشي درمان شناختي- رفتاري بر افزايش خودکارآمدي و بهبود علائم اعتياد در بيماران وابسته به مواد» تعداد 90 نفر از بيماران وابسته به مواد که در سه مرکز ترک اعتياد خصوصي تحت درمان متادون قرار داشتند (روش نمونه گیری هدفمند) و واجد ملاک های خاص بودند با استفاده از روش تصادفي در دو گروه آزمايشي (45 نفر) و کنترل (45 نفر) قرار دادند. ابزارهای مورد استفاده شامل 1- مقیاس خودکارآمدي (توسط شوارتز و جروسلم، 1979) و 2- پرسشنامه نيم رخ اعتياد مادزلي (توسط مارسدن و استیوارت، 1998) بودند. آزمون تحليل کواريانس حکايت از اثربخشي درمان و بقاي آن در افزايش خودکارآمدي و کاهش نمرات نيمرخ مادزلي داشت. محققان به این نتیجه رسیدند که درمان شناختي- رفتاري در افزايش خودکارآمدي و بهبود سلامت رواني و جسماني بيماران وابسته به مواد مخدر موثر است.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643