مبانی نظری وپیشینه تحقیق تعاریف و دیدگاههای فراشناخت
در قالب WORDو در 45 صفحه وقابل ویرایش
فهرست مطالب
مقدمه
تعریف مفهومی و عملیاتی آموزش راهبردهای فراشناخت
تعریف فراشناخت
تأثیر فراشناخت بر شناخت
دیدگاهای فراشناخت
فراشناخت ویادگیری اجتماعی
آموزش مهارتهای اجتماعی ازطریق فراشناخت( MASST-R)
خود آگاهی اجتماعی
مقایسه فراشناخت و ذهن آگاهی
منابع
مقدمه
شناخت بخش مرکزی فردیت انسان است. در منظر روانشناسی شناخت عبارتنداز: دریافت، پردازش، نگهداری و انتقال اطلاعات، فراشناخت فعالیتی است که کنشهای مربوط به چهار عنصر یادشده را در بر میگیرد و بر آنها نظارت دارد (سیف، 1380).
فراشناخت اصلاحی است که اولین بار توسط فلاول (1976) به کار رفت تا دانش فرد در مورد فرایندهای شناختی و اینکه چگونه میتوان از آنها برای دستیابی به یک هدف یادگیری به طور مطلوب استفاده کرد، اشاره دارد. درسالهای اخیرتاکید زیادی برآموزش با هدف پیشبرد مهارتهای فراشناختی و ترغیب فعالیتهای فراشناختی در بین افراد شدهاست. یادگیری "راهبردهای شناختی" و "فرا شناختی" را در بر میگیرد. راهبردهای شناختی به راهبردهایی که افراد برای یادگیری به خاطرسپاری، یادآوری و درک مطلب از آنها استفاده میکنند اشاره دارد. این راهبردها هم برای تکالیف ساده و حفظ کردنی و هم برای تکالیف پیچیدهتر که به درک و فهم نیازمندند کاربرد دارد (بمبوتی، 2008). فراشناخت یک مفهوم چند وجهی است. این مفهوم دربرگیرنده دانش (باورها)، فرایندها و راهبردهایی است که شناخت را ارزیابی، نظارت یا کنترل میکند (موسس و بیرد، 2002). بیشتر فعالیتهای شناختی به عوامل فراشناختی بستگی دارند که برآنها نظارت دارند و کنترلشان میکنند. علاوه براین، اطلاعاتی که از نظارت فراشناخت منشعب میشوند اغلب به صورت احساسات ذهنی تجربه میشوند که می-توانند بر رفتار اثر بگذارند. با توجه به تعاریف میتوان دریافت که مهارتهای فراشناختی به عنوان یک پردازشگر اطلاعات، نظم دهنده، مهار کننده و نظارت کننده سایرجنبههای شناختی محسوب میشود. راهبردهای فراشناختی، تدابیری هستند برای نظارت بر راهبردهای شناختی و هدایت آنها راهبردهای فراشناختی عمده را میتوان در سه دسته قرار داد:
1- راهبردهای برنامهریزی : شامل تعیین هدف برای یادگیری و مطالعه تحلیل چگونگی برخورد با موضع یادگیری و انتخاب راهبردهای یادگیری مفید است.
2- راهبردهای کنترل و نظارت : ارزشیابی یادگیرنده از کار خود برای آگاهی یافتن از چگونگی پیشرفت خود، مانند نظارت بر توجه به هنگام خواندن یک متن، از خود سؤال پرسیدن به هنگام مطالعه.
3- راهبردهای نظمدهی : این راهبردها، باعث انعطافپذیری در رفتار یادگیرنده میشوند و به او کمک میکنند تا هر زمان که برایش ضرورت داشتهباشد، روش و سبک یادگیری خود را تغییر دهد (سیف، 1380). برنامهریزی، نظارت و نظمدهی، سه مهارت اساسی هستند که به ما اجازه میدهند دانش فراشناختی را برای تنظیم تفکر و یادگیری به کار بریم (وولفولک، 2001).
مجهز کردن افراد به مهارتها و راهبردهای فراشناختی، آنان را قادر میسازد با افزایش آگاهی در مورد رفتار شهروندی سازمانی، بهزیستی اجتماعی و نگرشهای زیست محیطی و سپس کنترل ونظارت مناسب برآنها، خواسته ها و انتظارات عدیده موقعیتها ی سازمانی، شرایط اجتماعی و زیست محیطی را برآورده سازند.
تعریف مفهومی و عملیاتی آموزش راهبردهای فراشناخت
تعریف نظری
فراشناخت اصلاحی است که اولین بار توسط فلاول (1976) به کار رفت تا دانش فرد در مورد فرایندهای شناختی و اینکه چگونه میتوان ازآنها برای دستیابی به یک هدف یادگیری به طور مطلوب استفاده کرد، اشاره دارد. فراشناخت یک مفهوم چند وجهی است. این مفهوم در برگیرنده دانش (باورها)، فرایندها و راهبردهایی است که شناخت را ارزیابی، نظارت یا کنترل می-کند (موسس و بیرد، 2002).
تعریف عملیاتی
نسخه تجدید نظر شده آموزش مهارتهای اجتماعی با رویکرد فراشناختی (MASST-R) شینکر و همکاران (2002) (پیوست) در هشت جلسه دو ساعته برگزار شد.
تعریف فراشناخت
ذهن انسان همواره درگیر انبوهی از پرسشها بوده است. یکی از مهمترین آنها پرسش درباره این است که فرد درباره دانستن چه میداند، پرسشی که جواب آن ما را به سمت مفهومی به نام فرا شناخت رهنمون میسازد. این مفهوم در روانشناسی هم قبل از اینکه این اسم را به آن بدهند کاربرد داشته است. هری هارلو (1960) اولین بار مفهوم یادگرفتن یادگیری را در یک رشته آزمایش با میمون ها بکار برد. در این آزمایش میمون ها وادار میشدند تا مسائلی را که به آنها داده میشد حل کنند. یافته جالب هارلو این بود که میمون ها هرچه مسائل بیشتری حل میکردند در حل مسئله تواناتر میشدند، یعنی میمون ها یاد میگرفتند که چگونه یاد بگیرند (سیف، 1383).
سه موج اصلی پژوهش در این مورد وجود دارد نخستین موج به طورمستقیم یا غیرمستقیم از نظریه پیاژه پژوهشهای مربوط به آن برخاسته است. پیاژه(1930) معتقد بود که کودکان باخود مرکز بینی شناختی تحول را آغاز میکنند. یعنی در آغاز آنها نمیدانند که چشم اندازهای مفهومی، ادراکی و عاطفی مختلفی وجود دارد. در نتیجه به طور طبیعی قادر به درک این نیستند که خودشان چنین چشم اندازی دارند یا دیگران، و اینکه ممکن است چشم انداز خودشان با دیگران متفاوت باشد. حتی پس از اینکه از وجود چشم اندازهای مختلف وتفاوتهای آنها آگاه می-شوند، توانایی تمییز بین چشم انداز خودشان از چشم انداز سایرین را به تدریج به دست میآورند.
موج دوم در برگیرنده نظریه و پژوهش درباره رشد و تحول فرا شناختی کودکان است وآغاز آن به اوایل دهه1970برمیگردد. فراشناخت در این دیدگاه، شامل دانش درباره ماهیت افراد به عنوان شناسنده، درباره مهارت تکالیف شناختی و راهبردهای حل تکالیف است. اغلب مطالعات فراشناختی به فراحافظه کودکان، به ویژه به دانش آنها درباره راهبردهای حافظه واستفاده از آنها مربوط است.
موج سوم، به عنوان نظریه تحول ذهن در دهه 1980 آغاز شد. پژوهشگران نظریه ذهن میکوشند دریابندکه کودکان درباره وجود و رفتار انواع مختلف وضعیتهای ذهن چه میدانند واینکه کودکان درباره رابطه علی وضعیتهای ذهن بادروندادهای ادراکی، بروندادهای رفتاری وسایرجنبههای ذهن چه میدانند. برای مثال، آیاخردسالان میدانند چه نوع باوری نادرست است؟ یا آنهامیدانندکه تمایلات ارضا نشده موجب احساسات منفی شده وتلاشهای رفتاری خاصی را برای ارضای این تمایلات برمی انگیزند (فلاول، 1999). با وجود این، آنچه به عنوان دانش فرد درباره ذهن وکارکردهای آن مطرح است موضوعی است که درقلمرو روانشناسی شناختی، درچهارچوب فراشناخت موردبحث قراردارد.
نمونه دیگر مبانی نظری فراشناخت
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643