دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعاریف و مفاهیم تفکر استراتژیک (فصل دوم)
در قالب WORD در 73 صفحه وقابل ویرایش
فهرست مطالب
بخش اول : تفکر استراتژیک 17
مقدمه 17
تعریف تفکر استراتژیک: 18
مدلي برای آموزش استراتژیک 19
عناصر تفکر استراتژيک 23
تفکر استراتژیک خاستگاه برنامه ریزی استراتژیک 24
تعریف برنامه ریزی استراتژیک 24
فرآیند برنامه ریزی استراتژیک: 25
خصوصیات و فواید برنامه ریزی استراتژیک 26
اجزاء مورد نیاز جهت برنامه ریزی استراتژیک 27
ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک 28
تفکر و برنامه ریزی استراتژیک 28
تفکراستراتژیک در مقابل برنامه ریزی استراتژیک 30
وابستگی و هم ترازی اساسی 32
برخی کمبودها و محدودیتهای تفکر و برنامه ریزی استراتژیک 33
یک راه کار مناسب جهت عملکرد بهتر 34
برنامه ریزی استراتژیک طی زمان های متمادی در قالب تفکر استراتژیک تکامل یافته است 34
برنامه ریزی استراتژیک یک تفاوت اساسی را به وجود میآورد 35
چارچوب رابیک کیوب مدلی از برنامه ریزی استراتژیک با محوریت تفکر استراتژیک 36
آیا تفکر استراتژیک با برنامه ریزی استراتژیک سازگار است؟ 37
دلایل اهمیت برنامه ریزی و تفکر استراتژیک جهت کاربرد مکملی باهمدیگر 39
فاکتورهای اساسی موفقیت دربرنامه ریزی و تفکر استراتژیک و به کارگیری آنها 40
بازنگری درباره مدیریت استراتژیک جدید 41
جایگاه خلاقیّت و شهود در تفکر استراتژیک 42
خلاقیت استراتژیک: 43
انواع تفکر و متفکران: 46
تفکر خلاقانه و آنالیزگرا: 48
خلاقیت یک عامل کلیدی در شکل گیری استراتژی است: 51
تفکر شهودی و نقش و اثرات آن در تفکر استراتژیک 51
راهکارهای شهودی کلاسیک میباشند: 55
تفکر استراتژیک بستر توسعه استراتژیک منابع انسانی در سده 21 56
تعریف توسعه استراتژیک منابع انسانی 57
مفهوم توسعه استراتژیک منابع انسانی و کاربردآن 58
فرضیات و فلسفه توسعه استراتژیک منابع انسانی 59
رابطه بین برنامه های کسب وکار، برنامه های منابع انسانی و توسعه منابع انسانی 59
تفاوتهای بین آموزش سنتی و توسعه استراتژیک منابع انسانی 61
خصوصیات توسعه استراتژیک منابع انسانی 61
ارتباط دهی توسعه منابع انسانی واستراتژی 62
نقش فرهنگ سازمانی در توسعه تفکر استراتژیک 63
فرهنگ و مکاتب فرهنگي مديريت استراتژيک 64
ضرورت ارتباط بین استراتژی و فرهنگ و ساختار 67
فرهنگ سازماني و تفکر استراتژيک : 68
تاثير فرهنگ بر روي الگوهای شناختی : 69
ساخت فرهنگي که مشوق تفکر استراتژيک باشد 69
منابع
مقدمه
برای هر سازمانی موقعیتهای استثنائی و استراتژیکی بوجود میآید(استیسی،1387)، که در این شرایط درک محیط و پیش بینی روندهای اصلی آن با دشواری و خطای زیادی همراه است که استفاده از چهار چوبها و پارادایمهای قبلی کارساز نیست و نظر خبرگان غیر قابل اتکا است(غفاریان و کیانی،1387)، در این چنین شرایطی است که مدیران ارشد یک سازمان میبایست از استراتژیها و روشهای جدید حل مساله استفاده نمایند. به این دلیل ما عبارت موقعیتهای استراتژیک را بکار برده ایم چون این گونه موقعیتها تابحال رخ نداده اند،در چنین وضعیتی است که تمامی ابعاد سازمان تحت الشعاع قرار میگیرد که تصمیم گیری در چنین وضعیتی با ریسک بالایی همراه است و تصمیمات نابجا در محیط متغییر و پرآشوب امروزی موجب زوال یک سازمان میگردند. برای تصمیم گیری در محیط امروزی، مدیران میبایست از مهارتهای شهودی و قدرت قضاوت خود استفاده نمایند. آنان موظفند از تفکر استراتژیک در این راستا بهره بگیرند. شهود نقش اساسی در تفکر استراتژیک دارد ولی نباید از تاثیر فراوان آموزش مدیران غافل گردید(استیسی،1387). جهان امروزی دنیای کسب و کار و تغییر است. با بررسی متون مدیریتی، میتوان گرایش عمومی به تغییر مستمر را مشاهده کرد. تغییر مستمر نشانه بارز قرون بیست و بیست و یک است. آلوین تافلر این روند را مرگ ثبات لقب داده است و آن را با شوک آینده در ارتباط میداند(پورحسینی،1389).
پژوهشگران ریشه های تفکر استراتژیک را در طرح های نظامی که از قرن ها پیش توسط بشر یادگرفته شده است جستجو میکنند، که با واژه هایی مانند اهداف، ماموریت ها، توانایی ها و محدودیت ها جهت رویارویی با مشکلات دریک میدان نبرد به کار برده میشدند که خود آن بیانگر گوشه هایی از کاربرد تفکر استراتژیک بوده است. این در حالی است که یک مطالعه اندک در تاریخ نظامی گری ها بیان میکند که نتایج مثبت در موفقیت های نظامی به طور تصادفی نبودند بلکه آنها یک سری نتایجی قابل انتظار و نشات گرفته شده از تفکر استراتژیک بوده است. همچنین شامل یک مراقبت و توجه پیوسته و دقیق جهت تغییر شرایط و اوضاع محیط و کاربرد معقول و دقیق منابع جهت کسب نتایج بهینه است. فرآیند تفکر و اعمال آن که برنامه های استراتژیک یک سازمان و یا ارتش را هدایت میکند همواره در بخشی مهم و سطح عالی که به طور معمول قابل شناسایی هستند فرموله شده است. هر دوی سازمان و ارتش همواره سعی میکنند که قدرت هایشان را جهت بهره برداری ضعف ها و کاستی های رقبا و حریفشان به کار برند اگرچه یک تفاوت اساسی بین نحوه عملکرد آنهاست و آن این است که استراتژی سازمان ها بر پایه روحیه رقابت با دیگر سازمان ها بوده و استراتژی ارتش حول محور تهاجم و تعارض گردش میکند ( Baloch, 2008& Inam ).
تعریف تفکر استراتژیک:
تفکر استراتژيک، به فرآ يندي خلاقانه و واگرا بوده و با چشم انداز و دورنما ي طراحي شده توسط رهبران سازمان مرتبط است. اين امر مستلزم فراتر رفتن اند يشه مديران ازعمليات روزمره با هدف تمرکز بر قصد و نيت استراتژيک بلندمدت مورد نظر بر اي کسب و کار است. تفکر استراتژ يک فعا ليتهايي چون گردآوري اطلاعات، تحليل وبحث و تبادل نظر درخصوص شرايط حاکم بر سازمان و در شرکت هاي داراي فعاليت هاي متنوع، پاسخگو يي به سؤالات اساسي در مورد پورتفو ي سازمان را شامل مي شود، آبراهام لینکلن تفکر استراتژ يک را شناسا يي استراتژ ي هاي قابل اطمينان و يا مد ل هاي کسب وکاري مي داند که به خلق ارزش برا ي مشتر ي منجر شوند. او معتقد است جستجو برا ي يافتن گزينه ها ي استراتژ يک مناسب، که معمولاً به عنوان بخشي از فرآ يند مد يريت استراتژيک انجام مي گيرد، در واقع نتيجه عملي تفکر استراتژيک است، (مشبکی و خزاعی ،1387، 106-107)، گرتس نيز نقش تفکر استر اتژيک را تلاش بر اي نوآور ي و تجسم آينده اي جديد وبسيار متفاوت براي سازمان مي داند که ممکن است منجر به تعر يف مجدد استراتژ ي ها ي اصلي و يا حتي صنعتي که شرکت در آن فعاليت مي کند شود (مشبکی و خزاعی ،1387). تفکر استراتژیک مهم دیدن چیزی است که که دیگران نمیبینند،کشف یک نیاز نهفته به معنای کشف یک فرصت جدید است و این مفهوم اساس نوآوری در کسب وکار به شمار میآیدمنافع اصلی یک نوآوری به کسی تعلق دارد که نیازهای نهفته در محیط را زودتر از دیگران کشف کند و بهتر از دیگران به آن پاسخ گوید(غفاریان و کیانی،1387،46). تفکر استراتژیک عبارت است از: استفاده از چهارچوبهای مختلف ذهنی،که هنوز بسیاری از آنها برای بررسی و تحلیل و در نهایت تصمیم گیری موقعیتهای استراتژیک ناشناخته اند(استیسی،1387). تفکر استراتژیک به صورت یک فعالیت فردی شناخته شده است که در درون افراد نفوذ و جای کرده است (liedtka, 1998). گلدمن و کاسی تفکر استراتژیک را به صورت یک تفکر ادراکی، سیستم محور، هدایت کننده و یک تفکر فرصت طلبانه که افراد و سازمان را به سوی اکتشافات جدید و استراتژیهای آرمانی هدایت میکند تعریف میکنند. در ایجاد و توسعه توانائی استراتژیکی فکر کردن نیاز به این دارد که واقعاً درک کنیم که و چه چیز اتفاق میافتد و چه چیز میخواهیم. آموزش تفکر استراتژیک و بکارگیری آن نیاز به یک برنامه ریزی دقیق جهت توسعه استراتژیک منابع انسانی و آموزش استراتژیکی دارد ( Casey&Goldman, 2010).
تفکر استراتژيک مدير را قادر مي سازد تا بفهمد چه عواملي در دستيابي به اهداف موردنظر موثر است و کداميک موثر نيست و چرا، و چگونه عوامل موثر براي مشتري ارزش ميآفريند؟ اين بصيرت نسبت به عوامل تاثيرگذار در خلق ارزش، قدرت تشخيص ايجاد ميکند. بدون اين تشخيص، صرف منابع (مادي و غيرمادي) سازمان براي دستيابي به موفقيت بيحاصل خواهدبود. (غفاریان و احمدی، 1382).
بین آموزش استراتژیک و آموزش سنتی باید تمایز قائل شد. که در آن آموزش منحصر به بهبود عملکرد فعلی افراد میشد. آموزش استراتژیک یک نوعی آموزش هدفمند است و به همین دلیل تمایز بین آنها بر اساس نتایج آموزش پایه گذاری میشود.آموزش استراتژیک یک تلاشی دارد تا دانش و مهارت فعلی مدیران و کارمندان را گسترش دهد تا باعث حصول شرکت به اهداف استراتژیک گردد. در حالی که آموزش سنتی به آن دسته از نیازها میپردازد که در حال حاضر مدیران و کارمندان بدانها نیازمند هستند. راث ول و کازانس اعلام میکنند که تفاوتهای اساسی بین توسعه منابع انسانی سنتی و استراتژیک وجود دارد در نتیجه بین ماهیت و حوزه عمل آنها نیز تفاوت وجود دارد. آموزش سنتی به افراد آموزش میدهد که چگونه با سیاستهای و روندهای مورد نظر روبه رو شوند و بر روی شکاف های موجود فعلی در سازمان از لحاظ عملکردی تاکید دارد. در حالی که آموزش استراتژیک نوعی سیستم تطبیقی است چرا که مدیران و کارمندان را برای شرایطی که احتمال وقوع آنها در آینده وجود دارد آماده میکند و به آنها میآموزد که چگونه همگام با تغییرات شرایط هماهنگ شوند. تفکر استراتژیک جزء مکاتب توصیفی است و بدین لحاظ به جای رویهها و متدولوژیهای تجویزی الگوهای متعددی پیشنهاد شده است. هر یک از الگوها به ابعادی از مفاهیم و فرایندها شکلگیری تفکر استراتژیک پرداختهاند. الگوي پيتر ويليامسون (2001)، الگوي جين ليدکا (1998) و الگوي گري هامل از شناخته شدهترين اين الگوها هستند. هريک از اين الگوها، داراي ويژگيهاي خاص خود بوده و از منظر خاصي به اين رويکرد نگريستهاند، هرچند وجوه مشترک آنها نيز قابل توجه است. تاکيد الگوي ويليامسون بر توانمندسازي سازمان ازطريق توسعه قابليتها و شناخت بازار است، گري هامل ايجاد شور و شوق تازه در سازمان را براي خلق ديدگاههاي جديد استراتژيک توصيه ميکند و ليدکا تمرکز انرژي سازمــان بر اهداف را امري حياتي ميداند.
گری هامل یکی از سرشناسترین نظریه پردازان رویکردهای نوین استراتژی است. وی الگویی را برای تفکر استراتژیک ارائه داده است که درون مایه اصلی آن نوآوری است. هامل نوآوری استراتژی را با دو مشخصه "خلق ارزشهای جدید" برای مشتریان و " خلق ثروتهای جدید " برای سهامداران تعریف میکند و آن را شرط بقاء و رشد بنگاهها در محیط پر تحول و ناپیوسته امروز میداند. هامل تاکید میکند که این رویکرد به مفهوم راهکارهای پیچیده نیست، برعکس در محیطهای پیچیده، نظم از قواعد ساده ولی عمیق برمیخیزد.(غفاریان، 1387).
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
استان: کردستان، شهرستان : سقز
شماره تماس:: 09189763156
ایمیل : omidarzy@yahoo.com
کد پستی : 6683193643